در استیج میانی استارتاپتون حدودا زمانی که 50 نفر را رد می کنید، می بینید با اضافه کردن نیروهای جدید خروجی کارتون نه تنها بهبود پیدا نمی کند بلکه کمتر هم میشود. در حقیقت اگر از قبل، خودتان را واکسینه نکرده باشید در این روزها این عارضه و بیماری دامن شما را هم میگیرد و حسابی شما را اذیت خواهد کرد البته اگر خدایی ناکرده موجب مرگ استارتاپتان نشود.
بیایید باهم برای این بیماری یا عارضه اسمی بگذاریم تا تا در ادامه راحت تر از آن یاد کنیم. من اسم این مساله را عارضه 50 گذاشتم.
عارضه ایی که به محض رسیدن به این تعداد نیروی انسانی عوارض آن را مشاهده خواهید کرد.
علائم عارضه 50 چیست:
و خوب در چنین شرایطی کم کم صدای نارضایتی کاربرانتان را در ریویو ها و امتیازتان در استورها مشاهده خواهید کرد.
چگونه از عارضه 50 پیشگیری کنیم؟
اول اینکه بدانید بهترین درمان پیشگیریست! اصلا چه کاریست شما 50 نفره بشوید. می توانم تضمین بدهم اگر برای بار اول است که گرفتار عارضه 50 شده اید به احتمال زیاد خیلی فوری می توانید 30 تا 40 نفره شوید و زمان بخرید تا خودتان را واکسینه کنید و البته واقعیت این است که تا سالها اصلا نیازی نیست بیش از 50 نفر باشیم اما به دلایلی گرفتار می شویم. ولع فاندر به نشان دادن رشد کسب و کارش از طریق رشد منابع انسانی و یا خطای محاسباتی که فکر می کنیم با تولید محصولات بیشتر درآمد، رضایت و یا اسکیل بزرگتری را به دست خواهیم آورد از جمله خودزنی هاییست که ما فاندرها در استارتاپمون انجام میدیم در حالی که فراموش کرده ایم کمتر همیشه بیشتر است و ما با تمرکز روی یک موضوع و یک محصول ایده آل و خاص خیلی بیشتر رشد می کنیم. یادمان رفته است خیلی بهتر است چند مشتری داشته باشیم که عاشق ما باشند تا اینکه تعداد زیادی مشتری از ما استفاده کنند.
شاید مطالعه نحوه عملکرد استارتاپهای بزرگ چهان که در ابتدای مسیر بسیار کم جمعیت بودن به ما کمک بیشتری کند که البته در این مقال نمی گنجد.
چگونه عارضه 50 را درمان کنیم؟
من درمانگر نیستم اما چون به عارضه 50 دچار شدم و الان هم در حال طی مراحل درمانم گفتم تجربه ام را با شما به اشتراک بگذارم. وقتی ما با این بیماری دست و پنجه نرم می کردیم نمی دانستیم واقعا بیماریم تا در یک ارائه از حامد آقاجانی عزیز با یک ارائه از @HenrikKniberg آشنا شدیم که خیلی برایمان مفید بود. در حقیقت روش ساخت یک سوپی را در این ارائه یاد گرفتیم که علاج درد ما بود و توصیه می کنیم اگر شماهم به این بیماری دچارید حتما از این سوپ برای سازمانتون تهیه کنید و از آن نوش جان کنید.
سوپ هماهنگی از چه مواد اولیه ایی تشکیل شده است؟
1. آرمان مشترک به اشتراک گذاشته شده
شخصا فهمیدم همه چیز از آرمان نشات می گیرد و باید همه افراد تیم آرمان و آرزویی که شما در کسب و کارتون به دنبال تحقق آن هستید را شنیده، لمس کرده، درک کنند و به آن باور داشته باشند. از وظایف رهبر خیال بافی از آرمانهای پیش رو و به اشتراک گذاشتن آن با همه افراد سازمان است. زنجیره آرمان را باید در سازمانتان بسازید و همه افراد عضو سازمان باید بدانند به چه شکلی درگیر تحقق آن آرمان ارزشمند و والای سازمان هستند. برای مثال آرمان ما در پذیرش24 اینست که مردم به جز درد بیماری رنج دیگری را متحمل نشوند. ما اعتقاد دارم اگر کسی در تیم مهندسی در حال انجام کاریست باید بداند که این کار چگونه زنجیر وار به آرمان اصلی متصل است و اگر متصل نیست اصلا نباید آن را انجام دهد.
برای مثال علی در تیم زیر ساخت تصمیم گرفت هاردهای سرورهای پذیرش24 را به روزرسانی کند اگر از او بپرسید به چه دلیل اینکار را انجام داده است پاسخ های زیر را خواهید شنید:
چرا هارد ها را ارتقا دادی؟ تا سرعت کار آن افزایش یابد!
که چه بشود؟ تا سرعت عملکرد سرورهای پذیرش24 افزایش پیدا کند!
که چه بشود؟ تا کاربران پذیرش24 بتونن راحت تر و سریع تر نوبت بگیرند!
که چه بشود؟ تا اونها فقط دغدغه بیماریشون رو داشته باشند و هیچ مساله دیگری براشون رنج نباشه!
به اینزنجیره آرمان می گویند.
پس آرمان با ارزش و مقدستون را که برای آن دست به انجام چنین کار بزرگی زدید تنها در دل و ذهن خودتان نگاه ندارید و آن را با همه به اشتراک بگذارید
2. شفافیت و دسترسی کافی به اطلاعات
اطلاعات موجود در سازمان علی الخصوص ارزشهای سازمان باید برای همه افراد به اشتراک گذاشته شده و دسترسی آنها به اطلاعات تسهیل شود.وجود اطلاعات یکپارچه، صحیح و در دسترس جلوی خطاهای تصمیم گیری و سوبرداشت های انسانی را خواهد گرفت و به انسانها کمک می کند مسیر را خود بر اساس دیتای موجود تشخیص دهند.
به اشتراک گذاشتن اصول و ارزش های اصلی سازمان، اهداف پیش رو، اطلاعات کسب شده و … در کنار یکدیگر حکم یک ستاره قطبی را خواهد داشت که همه سازمان می توانند با نگاه کردن به آن مسیر درست را تشخیص داده و آن را دنبال نمایند.
حال اینکه چگونه این کار را انجام میدید بر میگرده به میزان ذوق و سلیقه شما و البته خوندن بنچ مارکهای موجود!
3. چرخه فیدبک
راستش را بخواهید این موضوع محشر ترین بخش سوپ برای من بود. دیدید گاهی هنگام خوردن سوپ بخشی از گوشت زیر دندانتان می رود و چه لذتی از آن می برید. واقعا ایجاد چرخه فیدبک در سازمان به واسطه منافع فوق العاده ایی که برامون داشت لذیذترین بخش این سوپ است.
بازخورد شخصی، بازخورد فردی، بازخورد تیمی، باز خورد سازمانی و بازخورد از کاربران و ذینفعان همه و همه انواع اقسام بازخوردهایی هستند که باید تلاش کنید در تیمتان ساری و جاری شود و وقتی محقق شد لذت آن را خواهید برد. قبلا درباره بازخورد مطلب کوتاهی نوشتم اما اینجا بازهم می گویم. فیدبک کمک خواهد کرد سازمان به صورت دائمی در حال بهبود و خود ترمیمی باشد! سازمانی که خود ترمیمی داشته باشد دنیای بی نهایت را تجربه خواهد کرد.
4. اولویت های شفاف
اولویت های سازمان را گنگ و نامفهوم نذارید. همه اولویتهای سازمان باید شفاف و در دسترس باشند. هر زمان از هر عضو سازمان بپرسید در حال حاضر سازمان به دنوبال چه اولویتیست باید بتواند آن را به صورت بسیار شفاف و دقیق اعلام کند. اولویت های شفاف جدل های سازمانی را حذف خواهد کرد و باعث می شود سازمان همگرا تر عمل کند.
5. یادگیری های سازمانی و رسوب تجربه و دانش
یادگیری و رشد در سازمان باید درونی شود و چرخه های سازمان باید به گونه ایی عمل کنند که تمامی اعضای سازمان به صورت دائمی در حال ثبت یا نشر و یا فراگیری دانش باشند. به معنای واقعی دانش و تجربه باید در سازمان رسوب کند.
بسیار خوب حالا اگر شما هم رهبر یک سازمان با شریط بیماری فوق هستید بسم الله. آستین بالا بزنید و شروع کنید به آشپزی و سوپی بپزید که لذتش تا همیشه زیر زبان همه همسفراتون در تیم بماند. راستی ارائه خوب آقای @HenrikKniberg را ببینید تا آنچه من گفتم را کامل و شیوا تر دریافت کنید.