ویرگول
ورودثبت نام
آدمیزاد
آدمیزادمن از آن روز که در بند توام آزادم
آدمیزاد
آدمیزاد
خواندن ۳ دقیقه·۲۰ روز پیش

درس‌گفتار

‌‌ «یلدا» و دُکّـــانِ ایــــران‌فــروشی!

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

▨ در مذمّت سره‌گرایی در زبان فارسی

[...] یادم آمد به این مسئله‌ای که دربارهٔ شب یلدا، یک کلیپی دست‌به‌دست می‌شود که در آن، یک بابایی درآمده گفته‌است که کلمهٔ «یلدا» یک کلمهٔ بیگانه است و ما نباید کلمات بیگانه را استفاده کنیم و باید بگوییم «شب چله» و شب یلدا خیلی بدچیزی است! این‌ها دکّان ایران‌فروشی باز کرده‌اند. در و دکّان است.

یادم آمد با دوستم ــ دکتر سعید حمیدیان‌ ــ که استاد برجستهٔ ادبیات است، پریشب، صحبت می‌کردیم. همین بحث‌ها بود. بعد، او یادآوری کرد (من این را خوانده بودم، اما فراموش کرده بودم)، ایشان یادآوری کرد که دکتر امیرحسن یزدگردی نفثةالمصدور را که چاپ کرده بود، مرحوم قاضی طباطبایی، استادی بود در دانشگاه تبریز، ایشان یک نقدی نوشته بود بر کار دکتر یزدگردی. بعد، دکتر یزدگردی یک جواب مفصّلی داده بود. عنوانش را هم گذاشته بود:

«به دیدهٔ انصاف بنگریم»

آن انتقادکننده نوشته بود:

این کلمهٔ «خجالت» که شما در متن آورده‌اید، غلط است؛ چون در عربی «خجالت» به کار نمی‌رود؛ «خِجلت» به کار می‌رود و مصدر «خجالت» در عربی وجود ندارد و شما نباید این را می‌گذاشتید در متن کتاب.

دکتر یزگردی در پاسخ، نوشته بود:

این کلمهٔ «خجالت» از رودکی به بعد، بارها و بارها، در متونِ گذشتهٔ نظم و نثر ما به‌ کار رفته و من چنین کلمه‌ای را می‌بوسم می‌گذارم روی چشمم، روی سرم و به کار می‌برم؛ چون رودکی گفته، سعدی گفته، حافظ گفته.

چگونه سر ز خجالت برآورم برِ دوست

کلمه‌ای که سعدی و حافظ به کار برده‌اند، جزء سرمایهٔ زبان فارسی است. من می‌بوسم می‌گذارم روی چشمم و سرم و به کار می‌برم؛ حتّی اگر در کتاب المُنجد شما نیامده باشد!

این را دکتر یزدگردی نوشته بود؛ یعنی حالا می‌خواهد توی عربی باشد، می‌خواهد نباشد! وقتی حافظ به کار برده، سعدی به کار برده، دیگران به کار برده‌اند، از هر کلمهٔ فارسی، فارسی‌تر است!

«یلدا» هم وقتی سنایی و خاقانی و حافظ و سعدی و دیگران، بارها، این کلمه را به کار برده‌اند، بسیار کلمهٔ خوبی است. به‌کاربردنش هم هیچ اشکالی ندارد. هرکس هم که دم زد از فارسیِ سره و اینکه کلمات بیگانه را باید ما بریزیم دور و این‌ها، شما خیلی جدی‌اش نگیرید و اعتنا نکنید. این‌ها در و دکّان است. هیچ چیز دیگری اسمش را نمی‌شود گذاشت؛ جز در و دکّان. با سرمایهٔ زبان فارسی دیگر نباید شوخی کرد.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

▨ درس‌گفتار کلیله‌ و دمنه

جلسهٔ سی‌اُم، ۲ دی ۱۴۰۳

@dr_mehdi_nourian


‌علم برای خود علم

ـــــــــــــــــــــــــــــــ

حکمت، خودش، فی‌نفسه ارزش دارد؛ یعنی واقعاً قدیمی‌ها هم که در علم و حکمت و این مسائل به درجات خیلی بالا می‌رسیدند، علتش این بود که علم را برای خود علم یاد می‌گرفتند. از خودِ علم لذت می‌بردند و خوشحال بودند که علم آموخته‌اند. نمی‌خواسته‌اند به‌واسطهٔ آن رتبه بگیرند و شغل پیدا کنند و حقوقشان برود بالا و پایگاه اجتماعی‌شان چی بشود و این‌ها. علم را برای نفسِ علم دنبال می‌کردند و تا همین اواخر، یکی دو نسل قبل از ما هم همینطور بوده.

همین استاد مینُوی توی یک مقاله‌ای فریادش بلند شده که بیایید این چیزی که زیر این دانشنامه‌ها درج می‌شود، دیپلم و لیسانس و فلان و این‌ها که زیرش می‌نویسند «این مدرک به فلان‌کس داده می‌شود تا از مزایای قانونی آن برخوردار شود»، می‌گوید از وقتی این را نوشته‌اند که آدم‌ها می‌روند درس می‌خوانند که «از مزایای قانونی‌»اش برخوردار شوند، ارزش علم آمده‌است پایین و دیگر کسی علم را به خاطر خود علم دنبال نمی‌کند. خود علم ارزش دارد، نه اینکه ...

ــ خُب استاد، شرایط زندگی‌شان، اموراتشان، چطور می‌گذشته؟

ــ «با قناعت! با قناعتِ خیلی زیاد!»

ــ یعنی کم می‌خورده‌اند؟!

کم می‌پوشیده‌اند که عالم بشوند؟!

ــ «بله».

ـــــــــــــــــــــــــــــــ

▨ جلسهٔ هشتم درس‌گفتار کلیله‌ودمنه،

در حاشیهٔ یادکرد «قصّهٔ اعرابی و ریگ در جوال کردن و ملامت کردن آن فیلسوف او را» از دفتر دوم مثنوی | تابستان ۱۴۰۳

@dr_mehdi_nourian

زبان فارسیادبیات
۹
۰
آدمیزاد
آدمیزاد
من از آن روز که در بند توام آزادم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید