نقشهای از جهان که شامل آرمانشهر نباشد،
حتی به درد نیمنگاهی هم نمیخورد،
چون همان سرزمینی را که بشریت همواره به آن میرسد فراموش کرده است، و وقتی بشریت به آنجا میرسد،
نگاهی به بیرون میاندازد و با دیدن سرزمینی بهتر بهراه میافتد.
پیشرفت تحقق آرمانشهرها است.
اسکار وایلد
داستان ما با هر کتابی قبل از خواندنش آغاز میشود. چه مدت کتاب را توی ذهن داشتیم، چگونه انتخابش کردیم، نسخهای که خواندیم کاغذی بود یا الکترونیکی. در چه حال و هوایی کتاب را خواندیم. من این کتاب را بدون هیچ پیشزمینهی خاصی توی کتاب فروشی نزدیک جایی که مصاحبه داشتم پیدا کردم. زود رسیده بودم و میخواستم وقتکشی کنم که چشمم به این کتاب افتاد و خریدماش. اولین چیزی که چشم من را گرفت اسمش بود «آرمانشهر واقعبینها» من خودم را آدم واقعبینی میدانم برای همین کنجکاو شدم که این آرمانشهر چگونه جایی میتواند باشد؟
کتاب سه ایده کلی را برای آرمانشهر مطرح میکند:
کار مامن کسانی است که چیز بهتری برای انجام دادن ندارند.
اسکار وایلد
پس ما برای بازرسان بارزس داریم و کسانی داریم که برای بازرسان ابزار میسازند تا از بازرسان بازرسی کنند. کار راستین مردم باید این باشد که به مدرسه برگردند و دوباره دربارهی هر چیزی فکر کنند که قبل از اینکه کسی بیاید و بهشان بگوید باید خرج خود را درآورند به آن فکر می کردند.
ریچارد باکمینستر
انسانها با ماندن در یک مکان رشد نکردند. عشق سفر در خون ما است. چند نسل به عقب بروید، تقریبا همه افراد در شجرهنامهی خود یک مهاجر دارند. به چین امروز نظری بیندازید، آنجا که بیست سال پیش بزرگترین مهاجرت تاریخ بشر منجر به این شد که صدها میلیون چینی از روستاها به شهرها بروند. مهاجرت هر قدر هم اخلال ایجاد کند، بارها و بارها نشان داده است که یکی از نیرومندترین محرکهای پیشرفت است.
اشراف راستین در قرن بیستویکم کسانی نیستند که در خانواده مناسب یا طبقه مناسب به دنیا آمدهاند، کسانی هستند که در کشور مناسب زاده شدهاند. اما این اشراف مدرن تقریبا از بختیاری خودشان بیخبر هستند.
ایدههای کتاب واقعگرایانهاند، عملگرایانهاند، شاید در نگاه اول افراطی به نظر برسند ولی به شیوههای مختلف در حال حاضر هم در بخشی از کشورها به صورت کامل یا نسبی در حال اجرا هستند. عموما در کشورهای عضو اتحادیه اروپا. شاید این قضیه بیتاثیر از این نباشد که نویسنده خودش هلندی تبار است. هر چند تحصیلاتش را در هلند و آمریکا ادامه داده. نگاه کلی کتاب به آمریکا است. از بقیه کشورها گاها اسم میآید ولی عمدتا بحث نویسنده این است که آمریکا در راه هر ایده چه کرده است و چه نکرده. این موضوع برای من کمی عجیب بود هم با توجه به ملیت نویسنده و هم اینکه حداقل ایده اول در بعضی از کشورهای اتحادیه اروپا من جمله کشور خودش در حال اجرا است ولی نویسنده برای مثال زدن و اقناع برای فواید آن دست به دامن مثالهای تاریخی یا آزمایشهای کنترل شده میشود و اصلا از اجرای مقیاس بزرگ این ایده در کشورها حرفی نمیزند.
وقتی داشتم این کتاب را میخواندم شخصی از من پرسید فایده خواندن این کتاب برای همهی چه میتواند باشد؟ حال آن که اکثر ما سیاسمتمدار نیستیم و قدرت اجرای این ایدهها را نداریم (اگر هم داشتیم در حال حاضر کشور ما درگیر مشکلات بنیادیتر و متفاوتتری است). به نظرم دانستن این ایدهها کمک میکند که اگر روزی این ایدهها به مرحله اجرای عمومی رسید، بتوانیم در جهت آنها تلاش کنیم یا اگر مخالفت هم میکنیم بدانیم با چه چیزی در حال مخالفت هستیم. شاید هم بعضیها پا را از این فراتر بگذارند و روی این ایدهها بتواند سنگبنای چیزی را پابگذارند که وضعیت را برای همه بهتر کند.
من کتاب را با ترجمه مزدا موحد از نشر نو خواندم. به نظرم ترجمه قابل فهم و ساده بود. طراحی ساده روی جلد را هم دوست داشتم فقط جنس جلد واقعا شکننده بود.
این تد تاک با این که از این نویسنده نیست ولی به مفهوم مشابهی از دو مورد اول میپردازد که برای من جذاب بود. زیرنویس فارسی هم دارد.
https://www.youtube.com/watch?v=cXQrbxD9_Ng