تذکر: این کتاب چندان کتاب جالبی نیست و من صرفا چون با خودم قرار گذاشتم درباره هر کتابی که میخوانم بنویسم دارم دربارهاش مینویسم و شما میتوانید و احتمالا بهتر است این متن را نخوانید.
روی کتاب نوشته بود برگزیده نیویورک تایمز و شاید همین باید زنگ خطری رو روشن میکرد با اینکه تجربهام نشان داده است که کتابهای که جایزه معتبری از منتقدها بردهاند( مثل نوبل، من بوکر یا پولیتزر) معمولا حرفی برای گفتن دارند از کتابهایی که برگزیده سایتها یا پرفروش بودهاند خاطره خوبی ندارم.
در ذات این کتاب، کتاب بدی نیست فقط خیلی معمولی است یک داستان معمایی دارد که علت و معمول و انسجام خوبی دارد، همین و بس. کتاب توی هند و در زمان استعمار هند توسط بریتانیا میگذرد ولی اگر در زمان حال و پشت کوچهی ما هم میگذشت چندان فرقی برایش نمیکرد، اینقدر که کتاب بیجا و مکانی است. کتاب زمان و مکانی را انتخاب کرده که اگر واقعا دل به کار میداد واقعا حرف برای گفتن زیاد داشت ولی خواندن کتاب باعث میشد حس کنم اطلاعات نویسنده از آن زمان و مکان چندان از خواننده بیشتر نبوده است. معمای داستان در نهایت به فرهنگ گره خورده بود ولی گرهای که تصورش از فرهنگ ریشهای ندارد یا حداقل نمیتواند این ریشه را به خواننده بنمایاند. در نهایت به نظر نمیرسد نویسنده به جز چند تا شعار اینجا و آنجا و یک تصور کلیشهای چیزی از هند بداند.
کارآگاه داستان هم آدم بیهویتی است اولش سخت دلش میخواهد برگردد خانه و بعد انگار فراموش میکند و دل میدهد به کار چون بالاخره یک بدبختی باید این معما را حل کند. این وسط اتفاقاتی هم در زندگی شخصیاش میافتد که میتوانست جالب باشد ولی در نهایت همه چیز فدای نثر و عدم تعلق داستان میشود. اگر بخواهم یک نکته مثبت درباره کتاب بگویم این است که تمامش کردم و سریع هم تمامش کردم، کتاب حوصلهسربری نبود و اگر برای خریدش هزینه کرده بودی میتوانستی تمامش کنی.
نام کتاب "آخرین رز کشمیری" از باربارا کلورلی است. من ترجمه نشر قطره را خواندم و از ترجمه شکایتی ندارم.