در ارزشیابی سالانه بیمارستان کارکنان پرستاری، افرادی خود را دخیل میدانستند که تناسبی با مدیر بلافصل نداشتند. قرار بود در ارزشیابی به جز مدیر بلافصل همکاران و زیردستان و ارباب رجوع نیز نظر بدهند. ولی اشخاصی غیر از اینها حضور داشتند. کسانی وارد این جریان شدند که موجب شد صحنه ارزشیابی تبدیل به میدان جنگ بشود.
جنگ هم که باید برنده و بازنده داشته باشد. در اکثر مواقع بازنده میدان دفتر پرستاری بود.
چنان نیروهایی در کار بودند که مقابله با آنها کاری بیهوده تلقی میشد.
در درون هر سازمانی که من تجربه کردم یک حکومت کوچکتر مجازی بود که برای خودش ارباب، قانون اساسی، مقررات و دستورالعملهای نانوشتهای داشت که دقیقاً به عمل در میآمدند. اگر اعتراض یا مخالفتی بود به سرعت با برچسب کم کفایتی کنار گذاشته شده و محو میشد.
با زبان بیزبانی میخواستند که ارزشیابی ربطی به عملکرد ،آموزش، ارزیابی و مقایسه با استانداردها نداشته باشد.کار به جایی رسید که من این جمله را از سر شکست به زبان راندم : لطفاً کارمندان را نگاه کنید و هر نمرهای که به نظرتان برازنده اوست بدهید.