افرا مهرائی صدق
افرا مهرائی صدق
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

استعفا

در یک مقطعی به فکر استعفا افتاده بودم به صورت جدی در موردش فکر کرده و جوانب آن را سنجیده و به دلایل آن اندیشیده بودم احساس می‌کردم دین خودم را در طول سال‌های گذشته به قدر بضاعت ادا کرده‌ام.

از رویارویی و تحمل بعضی کارکنان و شرایط خسته شده بودم.

هماهنگی با پزشکان ناهماهنگ دیگر جواب نمی‌داد.

هر آنچه که می‌توانستم و به فکرم می‌رسید انجام داده بودم و دیگر ابتکار عملی در چنته نداشتم.

سال‌های سال کار کردن در خط مقدم جبهه پرستاری من را خسته و ناتوان کرده بود.

با بیماری‌هایی دست و پنجه نرم می‌کردم که علت واضحی نداشتند و اغلب تشخیص پزشکان استرس و فشار عصبی بود.

از اطرافیان می‌شنیدم که من مسئولیت سنگینی را در طول این سال‌ها بر عهده داشته‌ام.

دیگر انگیزه‌ای نو در خود نمی‌یافتم.

دیگر انرژی جنگیدن و مبارزه کردن را در خود نمی‌دیدم.

همه این‌ها را رئیس بیمارستان به تفصیل شنید و با یک جمله آب پاکی روی دست من ریخت و گفت فٓاستٓقِم کمٰا اُمرت......


استعفا
من افرا مهرائی صدق هستم. دانش اموخته کارشناسی ارشد رشته پرستاری که در سال نودو هشت با سی سال سابقه بازنشسته شده ام.آدرس سایت من :aframehraei.ir
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید