جملات طلایی کتاب«جز از کل» نوشته استیو تولتز ترجمه پیمان خاکسار
جملات طلایی کتاب«جز از کل»
کتاب جز از کل یک داستان پدر و پسری است که توسط استیو تولتز در مدت پنج سال نوشته شده است.ترجمه پیمان خاکسار آن را در در اختیار ما قرار داده است. این اثر اولین رمان این نویسنده استرالیایی است. درمجامع ادبی موفق به کسب جوایزی شد. از نظر خیلی ها این داستان، نشانه ای از مطالعات عمیق روانشناسانه و جامعه شناسانه نویسنده است. همزمان با خواندن آن، جملات خوب را انتخاب کردم تا بارها و بارها بخوانم.
دلواپسی ها را دنبال خودم در بلوارها کشیدم تا اینکه کافه ای برای نشستن پیدا کردم. دلواپسی ها قهوه و سیگار می طلبیدند.
فکر کردم باید به خاطر آن چشمان سبز از خدا متشکر باشد چون هیچ چیز زیبایی جز آنها نداشت.
زندگی در انزوا سیستم ایمنی ذهن را ضعیف می کند و مغز مستعد هجوم افکار غیر عادی می شود.
آسمان این یک سانتی متری بالای زمین آغاز می شد.
مرگ و انسان پُرکارترین نویسندگان روی زمین هستند خروجی شون حیرت آوره.
باید بعضی خاطراتم را برای حساب پس دادن احضار کنم.
سکوتی خام و گرسنه آمد و همه دقیقه ها را بلعید.
مردن از آدم می خواهند طبق قانون خودشان زندگی کنی حق ویژه ای برای خودت قائل نباشی.
بعضی آدم ها حس می کنند در حال غرق شدنی و وقتی جلوتر می آیند تا بهتر ببینند. نمی توانند در برابر وسوسه پا گذاشتن روی سرت مقاومت کنند.
می توانی مطمئن باشی که حرفی که می زنند مال خودشان است یا جایی شنیده اند و یا از کودکی غرغر می کنند.
باید ابدیت را در چند دهه جا کرد.
مردن او را به موجودی دلبند تبدیل نکرد.
چرخه ی عدالت ممکن است آرام بچرخد ولی وقتی که دولت میخواهد تو را از خیابان جمع کند چرخ هایی که تو را با خود می برند به سرعت شهاب به حرکت در می آیند.