میخواهم یک تجربه واقعی برایتان تعریف کنم. این تجربه نشان میدهد که چطور یک پرستار استنباط نادرستی از رفتار شغلی داشت.
بین یکی از پرستاران بخش و سرپرستار تنشهای وجود داشت. گمان میکردم:
پرستار جدید از نظر علم و دانش بالاتر از سرپرستار است.
سرپرستار نگران است که این پرستار جایش را بگیرد و به اصطلاح روی دستش بلند شود.
ولی حدسهای من اشتباه بود.
از کجا فهمیدم اشتباه کردهام؟
از آنجا که یک روز آن پرستار با یک پوشه پُر و پیمان از انواع گواهیهای آموزشی به دفتر پرستاری آمد. او گواهیهای شرکت در سمینارها، همایشها و کنفرانسهای علمی را به من نشان داد بعضی گواهینامههای آموزشی او مربوط به دانشگاههای تهران بود. یعنی او به خاطر چند دوره کوتاه مدت رنج سفر را هم بر خود هموار کرده بود. در برنامههای آموزشی کشوری شرکت داشت.همچنین چند مدرک زبان عمومی و تخصصی داشت. همه اینها را شاهد آورد تا نشان بدهد که از نظر علمی چیزی کم ندارد.
راستش آن همه مدرک چشم من را هم پر کرد و تحت تاثیر قرار گرفتم.
سرپرستار را به دفتر خواستم در مورد علت تنشها جویای نظرش شدم.
مفهوم حرفهای سرپرستار به شرح زیر بود:
او گفت این گواهیها به پشیزی نمیارزند، اگر نتوانند در رفتار و عملکرد یک پرستار تجلی پیدا کند. سرپرستار ادامه داد ما از او میخواهیم که:
بعد اضافه کرد حتی اگر بخشی از این انتظارات را برآورده کند، همه ما میتوانیم از کار کردن در کنار هم لذت ببریم.
این مطلب و مطالب دیگر در سایت اینجانب موجود است.
www.aframehraei.ir
wwwaframehraei.iramehraei.ir