در حال گوش کردن به کتاب صوتی 1984 هستم . نسخه چاپی این کتاب سالها پیش به خانه ما آمد. فکر کنم دو یا سه بار شروع به خواندن آن کردم. ولی بیست یا سی صفحه نخوانده از ادامه خواندنش منصرف شدم. داستان به نظرم یخ و بی مایه رسید.
این اواخر بازهم تصمیم گرفتم که بخوانمش اما عقیده و احساسم به داستان عوض نشده بود. کتاب را در جایی که جلوی چشمم نباشد پنهان کردم. به این نتیجه رسیده بودم که وقتش نرسیده است.
چند وقت پیش کتاب صوتی آن را از کتابراه دانلود کردم. قسمت آغازین داستان را بارها و بارها خوانده بودم، اصلاً تازگی نداشت. اما وقتی کتاب صوتی را بیشترگوش کردم از ادامه دادن آن خوشم آمد. دیدم که دوست دارم بقیه را هم گوش بدهم. الان چند روز است که بین کارهایم و زمانی که کارهای خانه را انجام میدهم این کتاب را در گوشم دارم. به اصطلاح با گوشم می خوانم. چه داستان جذابی چه قلم توانایی و بالاتر از آن چه مفاهیم عمیقی در قالب داستانی به ظاهر ساده گنجانده شده است. در درون داستان خودم و جامعه خودمان را می بینم. در درون داستان شرایطی که وصف شده است را به زندگی معمول مان ربط می دهم. کم کم به قسمت های آخر میرسم و مشتاقم بدانم نویسنده چگونه آن را تمام خواهد کرد.
