نامه ای از وزارت فرستاده شده بود. وزارت از پزشک مسئول، پیگیر جواب نامه بود. پزشک هم از ما در مورد نامه سوال کرد. در کارتابل اتوماسیون اداری هیچیک از ما چنین نامه ای ثبت نشده بود. پزشک مسئول شماره آن نامه را داد. پیگیری آن شماره در سیستم نشان داد که از همان اول اشتباه ارجاع شده است. آنقدر نامه دست به دست گشته بود و آنقدر دستورات عجیب و غریب خورده بود که سابقه نداشت. بالاخره نفر آخر بدون اقدام بایگانی کرده بود.
روی نامه دستورات متناقض فراوانی داده بودند، زیرا از ماهیت آن مطلع نبودند. همینطور سلسله مراتبی دستور خورده و به مراتب پایین تر ارجاع داده شده بود.
برای این نامه در اسرع وقت پاسخ لازم تهیه شد و با تاخیر به وزارت رسید.
این اتفاق سخنان استاد در دوره بهبود مدیریت را در ذهنم تداعی کرد. سخنان استاد یک داستان مدیریتی بود.
داستان از این قرار بود. تیم کشتیرانی ایران و ژاپن مسابقه داشتند. در سال اول ژاپنی ها با فاصله کم از ایرانی ها جلو زدند. در سال بعد ایرانی ها به این نتیجه رسیدند که باید تغییراتی در تیم بدهند. بنابراین نظام سلسله مراتبی را برقرار کردند. در سال بعد با فاصله بیشتری باختند. به همین دلیل قایقران ایرانی را اخراج کردند و به تحلیل گران جایزه دادند.
در بررسی های بعدی مشخص شد که در تیم ژاپنی یک نفر دستور میداده و همه اجرا می کردند. در تیم ایرانی یک نفر پارو می زده و بقیه طبق نظام سلسله مراتبی دستور می دادند.