ارزشیابی پایان سال یکی از کارکنان مورد قبولش نبود. اعتراض داشت که امتیاز او کم داده شده است. در مورد خودش و نقطه قوتهایش صحبت کرد. نقطه قوتهایش درست بودند، ولی به ضعفهایش توجهی نداشت.ضعف هایی که نیاز به اصلاح داشتند.
برگه ثبت عملکرد سالانهاش را نشان دادم. این برگه را سوپروایزرها برای کارکنان تکمیل می کردند. علاوه بر مشخصات فردی و تاریخ و شیفت رخداد وقایع، شامل دو ستون بود. در یکی نقاط قوت و در دیگری نقاط نیازمند اصلاح نوشته می شد. تمام روزهایی که به دلایلی زنگ زده و اعلام کرده بود که به شیفت نخواهد آمد را نگاه کرد.او رکورددار حاضر نشدن در شیفت بود. توضیح دادم هر بار که نیامده سوپروایزرها نه تنها ثبت کرده اند، بلکه نام کسانی را که به جای او شیفت را تقبل کردهاند را نیز نوشتند.
کلی توضیح شفاهی هم دادم تا متوجه نقص کار خودش بشود. بعد شروع کرد دوباره همان حرفها را تکرار کرد. گویی من به او چیزی نگفتم و او هم چیزی نشنیده است. یک دفعه گفتم به من بگو ببینم که الان چه توضیحی دادم؟؟
او نگاهی کرد و پرسید چه گفتید؟
مات و مبهوت ماندم. یعنی تمام مدتی که مدارک را نشان میدادم و در موردشان توضیح میدادم، او چیزی نشنیده بود.