امروز حسب اتفاق یکی از دوستان قدیمی را دیدم. تا آخرین روزی که شاغل بود و دوران سی ساله خدمت را سپری می کرد چادری بود. حالا چهره ای کاملا متفاوت از او را شاهد بودم. مانتو کوتاه در حد کت و شال نازک که به روش دخترهای جوان بر سرش بود. اینکه او پوشش اختیاری دارد حرفی نیست و هر کس باید آزاد باشد که هر چه دوست دارد بپوشد.
داستان این است که در گذشته خانمها برای استخدام شدن و بالا بردن امکان استخدام خودشان، چادر مشکی به سر کردند.
تشخیص اینکه چه کسی به دلخواه و چه کسی از سر اجبار و مصلحت چادر به سر کرده بود، بسیار دشوار بود.
در گذر سالها، چادری ها به دو بخش عمده تقسیم شدند. آنها که از چادرشان سوء استفاده کردند و آنها که نکردند.
کسانی که برای دل خودشان چادر به سر داشتند متوجه شدند که در کسوت و پوشش کسانی .هستند که اصلا و ابدا قبولشان ندارند.
سود استفاده چی ها چادری های دیگر را به مسیر تازه ای هُل دادند. آنها باعث شدند بسیاری از خانمها در حین خدمت و بعد از تثبیت وضعیت استخدام، چادر را کنار بگذارند و با مانتو در محیط کار ظاهر شوند.
برای چادری های معمولی خیلی سخت بود که به سوء استفاده چی ها منصوب باشند و از گروه آنها بشمار آیند. موجی از کشف حجاب در سازمان به راه افتاد که باعث شد جبهه های این افراد از هم جدا شوند.