بینایی و مدرنیته
جاناتان کرری/ترجمهی مهدی حبیبزاده
نشر بان
سال نشر: ۱۹۹۹
تعداد صفحه: ۲۹۶
این کتاب مطالعهای است در تاریخ مدرنیته از نظرگاهی مشخص: نحوۀ تکوین سوژۀ مشاهدهگر به عنوان محل همگراشدن و تعامل نیروها و نهادهایی که سازندۀ جوانب بصری مدرنیته بودهاند. و کتابی است دربارۀ قرن نوزدهم، قرنی که شاهد ظهور و اوجگیری تجربههای مدرن با همۀ پیچیدگی، چندجانبهبودن، تضادهای درونیِ سازنده و تناقضهای لاعلاجشان بوده است؛ قرنی که همچنان برای ما تجسم فراموشی، تیرگی، سردرگمی و نیز زخمهایی است که در پیچشهای نابهنگامِ امروز سر باز میکنند. تمرکز این کتاب بهویژه بر نیمۀ نخست این قرن و معطوف به بازنگری تاریخِ بینایی است، پدیدهای که در این دوره همچون مسألهای مدرن نمایان میشود. این تاریخ در قالب نوعی گسست در نظر گرفته میشود که چندین شیوۀ ظهور و شماری پیامدهای ریشهای به همراه دارد: گذار از نورشناسی هندسی (که الگوی فنی و استعاریِ شاخصاش اتاق تاریک بود) به نورشناسی فیزیولوژیکی (که در ابزارهایی چون فناکیستیسکوپ یا استریوسکوپ تبلور پیدا میکند)، گذاری که همبسته است با رنگباختن مرز میان درون و بیرون که در الگوی اتاق تاریک تجسم مییافت؛ ظهور بیسابقۀ بدن در وجوه متفاوتش به منزلۀ مأوایی برای رشد دانش، تجربهاندوزی، بهنجارشدن، آزادی و انقیاد، تأمل در نفس، خلاقیت و رابطه با زمان و مکان؛ همپوشانی مدرنیزاسیون با ضرورتهای برخاسته از سرمایهداری، عقلانیسازی و اقتضائات قدرت سیاسی و نهادیِ نوظهور؛ تولید سوژههای مطیع و بههنجار از رهگذر شکلدادن به شاخصههای فردیت... مدرنیتۀ قرن نوزدهم تبلور مسیری طولانی است از پیوند دانش با متقضیات قدرت که نوعی سوبژکتیویته و فردیت جدید به بار میآورد. آن چه در این کتاب دنبال میشود روند شکلگیری این فردیت از جنبۀ بصری است، از آن حیث که فرد در قالب یک سوژۀ مشاهدهگر جدید ظاهر میشود...
نحوۀ ظاهرشدن مسائلِ مرتبط با تجربۀ تصویر در این دوره مؤید محوریت سوژهای است که کردارهای بصری مدرن را به منزلۀ مشاهدهگر دریافت میکند و خود در عین حال مقوم آنهاست. آن چه در اینجا ترسیم میشود نمایانگر ساخت تاریخیِ بینایی است، ساختی که با برآمدن قرن نوزدهم مسائل جدیدی را مستقیماً در ارتباط با جایگاه و نقش سوژۀ بیننده آشکار کرد. متون متمرکز بر تجربۀ بصری و بینایی که در اینجا تشریح شدهاند، همچنان که حاکی از گسست از قرن هجدهماند، از ظهور جهانی جدید خبر میدهند که تبعات کاملتر و شکل تکوینیافتهتر آن را امروز ما در تجربیات روزمرۀ خود و در مشارکتمان در آن چه که فرهنگ بصری مدرن خوانده میشود، از سر میگذرانیم...
کار کرری در این کتاب به تصریح خودش- و به تأسی از فوکو- نوعی تبارشناسی است. او به جای تمرکز بر تصاویر، مشاهدهگر نوظهور در قرن نوزدهم را مبنای بحث از مدرنشدنِ بینایی قرار میدهد، مشاهدهگری که هم آماج مطالعات تجربی است و هم جلوهگاه تجربهگریهای مدرنیستی هنر قرن نوزدهم. از نتایج رهیافت کتاب حاضر همین توجه به پیوند متقابل و ناگسستنی علم و هنر است، حوزههایی که «بخشی از یک میدان بههمچفتشدۀ دانش و کردار بودهاند.» درهمتنیدگی هنر با علم و فرایندهای عقلانیسازی، وجه شاخص کردارهای قرن نوزدهم است، قرنی که در ابعادی وسیعتر شاهد گرهخوردن و ارتباط جداییناپذیر حوزههایی است که اکنون به شدت متنافر مینمایند. درک خاستگاههای فرهنگ بصری و جلوههای امروزیِ آن که در طیف وسیعی از تکنولوژیها، سرگرمیها و ارتباطات تصویری نمود یافته، مستلزم توجه به چنین پیوندهایی است. از این نظر در بازخوانی قرن نوزدهم باید به آن شگفتی و بداعتی توجه کرد که برخی اذهان بزرگ را، گاه به بهایی گزاف، به سوی کشف قلمروهای تازهای سوق میداد که در عرصۀ جسمانیت آشکار شده بود. مطالعات و کشفیات فیزیولوژیکی در جهت تبیین آن چه تجربۀ درونی میخوانیم، در شکلهای اولیهشان طی نیمۀ نخست قرن نوزدهم، کموبیش از همان شور و حساسیتی برخوردار بودند که در مواجهۀ چهرههای شاخص هنر و ادبیات آن زمان با آشفتگیها و تضادهای دردناک مدرنیته دیده میشود. بازنگری دستاوردهای آن قرن نیازمند توجه به این امر است که آن وجوهی از مدرنیته نظیر سیطرۀ عقلانیت علمی، چندپارهشدن تجربه و تحولات ریشهای در نقش و محتوای کردارهای هنری که امروز اغلب جدا از هم و در نسبتی سلبی با یکدیگر دیده میشوند، در آن دوره عمیقاً در هم تنیدهاند. مثلاً حوزۀ مطالعه پیرامون بینایی و ادراک بصری نقطۀ همگرایی و پیوند نگرشهایی بوده که به عرصههایی بس متفاوت تعلق داشتند: علم تجربیِ متکی به مشاهده، فلسفۀ طبیعت، عرفان و رازورزیهای برآمده از جریانهای نوافلاطونی، کنجکاویها و تجربهگریهایی که بدون اتکا به مبانی نظری مشخصی انجام میشدند. همۀ اینها که تجسم روابط درهمتنیدۀ علم، هنر، سیاست و عرفان هستند به سرنوشت پرتبوتاب قرن نوزدهم شکل دادهاند...
قرن نوزدهم شاهد تغییر شکل ریشهایِ رابطۀ انسان با جهان از خلال بینایی است و از این رو، بینایی به شکل واقعی یا استعاری در مرکز مناقشهها، پژوهشها و مسائل نوپدیدی قرار میگیرد که حول محور سوژه و در نسبت با فرایند مدرنشدن در این دوره مطرح میشوند. برای ما که دائماً در معرض پدیدههایی چون عکاسی، سینما و ویدئو با همۀ وفور و گسترۀ امروزیشان هستیم، در سرزمینی که سنتهای فکریاش با شرایط ظهور این پدیدهها بیگانهاند، این تحلیل تاریخی ابعاد نادیدهتری از پیدایش پدیدههای فوق را به منزلۀ تکنولوژی، رسانه و شکلی از اندیشیدن و تجربهکردن روشن میسازد. کنکاش در شرایط امکان ظهور فرهنگ بصری مدرن که طی یک روند تاریخی درازدامنه پدید آمده، شاید همچنین بتواند شرایط امتناع درک و تجربۀ دستاوردهای این فرهنگ و آن نوع بیگانگیای را که از این وضعیت حاصل میشود، مشخص کند. فهم مدرنیته و پیامدهای آن که در روزمرگی و بداهتِ حال حاضر مستحیل شدهاند، به عنوان امری که لازمۀ هر گونه بازنگری در اکنون است، بدون رجوع دوباره به شکلهای اولیۀ تجارب سازندۀ آن میسر نمیشود. این کتاب در حکم زمینهای است برای درک و مطالعۀ دقیقترِ جهان رسانههای تصویری که تحولات آن بعد از رشد تکنولوژی دیجیتال، شتاب روزافزونی به خود گرفته است، چندان که ما زیر هجوم دستاوردهای دمادم نوشونده و محوشوندۀ آن، مجال تأمل در آنها و پیامدهای عمیقشان بر وجود خود را از دست میدهیم.