«برکههای بمب» (۲۰۰۹) اثرِ وندی راتانا، هنرمند کامبوجی، در نگاه نخست به واسطهی پیرویِ عکسها از سنتِ زیباییشناسیِ مرسوم، تداومبخشِ فهم استعلایی از طبیعتاند، هرچند درواقع و در کلیت مجموعه، از تجربهی زیستهی ساکنان کامبوج و فهمی ماتریالیستی از طبیعت سخن میگویند. راتانا شرایطِ پیبردن به این حقیقت را -اینکه برکههای آرامِ بازنموده در عکسها طبیعی نیستند، بلکه زادهی میلیونها تُن بمبِ فرود آمده در کامبوج در طی سالهای جنگ آمریکا با ویتناماند- از طریقِ ارتباطِ فرامتنیِ این عکسها با ویدئویی فراهم میکند که از مردمان آن مناطق هنگامِ بازگوییِ تجربیاتشان از جنگ تهیه کرده است. نقد او اینگونه هر دو نظام را نشانه میرود: هم ناکارآمدیِ نظام بازنماییِ بورژوایی را نشان میدهد چراکه در آن سطحِ بازنمایی با موضوع بازنموده یکی انگاشته میشود که خود متضمنِ درکی غیرتاریخی از طبیعت است، و همزمان به لطفِ این ناکارآمدی، از سازوکارِ ایدئولوژیِ امپریالیستی پرده برمیدارد. این سازوکار میل به طبیعیسازی به معنای عادیسازی و بدیهیانگاریِ سیاستهای خود، و نیز به معنای پیوند دادن امر بیرونی/دیگری با طبیعت خود و تلاش برای ناپدید کردن آن دارد، همچون یکی شدنِ گودالهای حاصل از انفجار با طبیعت در این عکسها و رفتهرفته فراموش شدنشان.