در آوریل سال ۲۰۱۴، و در استودیوی عکاسی دانشگاه براون در رودآیلند، رویدادی دربارهی عکاسی با همکاری دانشجویان برگزار شد. آریلا آزولِی، سوزان مایسلاس و وندی اِوالد شرایط سیاسی، عملی و مادیِ «کار جمعی» از طریق عکاسی را بررسی کردند.
گزارههای زیر، نوشتهی آزولی، در کنار تعداد زیادی عکس و نوشتهی دیگر بر دیوارهای استودیو قرار داشت؛ هشت گزارهای که نتیجهی پژوهش آنها بود و هرکدام پروراندهي یک شیوه از این کار جمعی:
۱-فرد عکاسیشده همیشه آنجا بوده.
هرچند افراد زیادی در کار عکاسی دخیلاند، اما تاریخ و نظریهی عکاسی را همچون داستان قهرمانهای منفرد نوشتهاند. با دیدن این مجموعهعکسها میتوان دید که این چندگانگی [و ازدیاد افراد دخیل] تنها یک فرضیهی نظری نیست، بلکه به مجرد آنکه حضور فرد عکاسیشده تصدیق شود، واقعیتی میشود تقریباً انکارنشدنی. شکل مشارکت افراد در کنش عکاسی و رخداد آن به همان اندازهی کار عکاسان گوناگون و متنوع است.
۲-شمایلسازی بر کار جمعی تقدم دارد؛ کار جمعی به طور بالقوه، از جنس شمایلشکنی است.
در دل کنش نامگذاری-«این فلان چیز است»-حد معینی از شمایلسازی نهفته است، بنابراین، عکسها همواره مهیای تقلیل به چیزیاند که تعینپذیر و نامیدنی است. وقتی عکس نمایندهی آن چیزی میشود که علیالظاهر معرفش است، میتوان گمان برد که حد معینی از خشونت یا تسلط، در بازتولید شمایلگونگیِ (iconicity) آن در کار بوده است. وقتی فرد عکاسیشده در برابر این شمایلگونگی مقاومت میکند و چونان مطالبهگری درمیآید که استحالهاش را به شمایل به مباحثه میکشاند، از همان موقع، روند شمایلشکنی آغاز شده است.
۳-نیرو[ها]ی نهفتهی مدنی و حاکمانهی این آپاراتوس
تاریخ مرسوم اختراع عکاسی بر مجموعهای از ابزارها و جریانها، و مخترعین مذکر آنها تمرکز دارد، و در عین حال، اجتماعی که عکاسی در آن شکل گرفته را نادیده میگیرد. عکاسی را نمیتوان به دوربینی در دستان فردی واحد فروکاست؛ بلکه باید آن را آپاراتوسی دانست متضمن گروهی کم و بیش تصادفی از مشارکتجویان (افراد عکاسیشده، توزیعکنندگان، نمایشگاهگردانان و غیره) و همینطور، دولت و بازار. عکاسی چه بسا برای اعمال قدرت به کار رود، اما میتوان از آن برای محدودکردن قدرت، و تصور -و حتی گاه ساختنِ- اشکال جدیدِ بهاشتراکگذاشتن جهان نیز نفع برد.
۴-عکاس به دنبال بخشیدن شکلی تازه به جایگاه سنتیِ مؤلفمحور از طریق کارجمعی با فرد عکاسیشده است.
تعدادی از عکاسان، آشکارا از رویههای مبتنی بر کار جمعی بهره بردهاند و بهمعنای دقیق کلمه، آنها را تصدیق کردهاند. با ابداع استراتژیهای مبتنی بر کار جمعی، پلتفرمها و اشکال [مختلف] کلنجاررفتن، این عکاسان انواع جدیدی از مناسبات را میان مشارکتجویان در رخداد عکاسی به کار انداخته و اینگونه، فرمهای زیباشناختی گوناگونی را خلق کردهاند. بنابراین، شکار تصویر- آن لحظهی قطعیِ اسطورهای- تنها به عنوان یک جنبه از عکاسی [تا کنون] نمودار شده، جنبهای که باید در کنار روالهای دیگر منظور شود، مانند: دادن دوربین به دست دیگران؛ جمعآوردن عکسها؛ دستهبندیکردن، به اشتراکگذاشتن، نمایشدادن، و نگاهکردن به عکسها و آرشیوکردنشان؛ و همینطور نوشتن بر روی آنها و بهواسطهی آنها.
۵-بارورکردن خشونت
عکاسی از زمان اختراعش در خدمت اقدامات پلیس، تعقیب، سرکوب و تحمیق مردم و تعدی به حقوقشان بوده است. هرچند سرکوبگران یا نمایندگان آنها دوربینهای به کار رفته در چنین موقعیتهایی را در دست گرفتهاند اما اغلب این دوربینها به اهداف اپراتورهایشان خیانت کرده و این قبیل موقعیتهای خشونتآمیز را، به حدی ثبت و ضبط کردهاند که قابل شناسایی و بارورکردن [خشونت نهفته در آنان] باشند. نمیتوان گذشتهای خشونتآمیز را از یاد بُرد اما میتوان [تصویر] خاطرهی مانده از آن را به شکلی از تصورِ انواع متفاوت زندگی استحاله داد. مشارکت تماشاگر ضروری است تا آن موقعیتها را از بند مناسبات قدرتِ تحمیلشده بر آنها رها کرد و اتحادی [هرچند] با تأخیر را با فرد سرکوبشده شکل داد، با آنان که نمیتوانستند مقاومتشان، یا انزجار و آسیب یا صدمهی رفته برشان را، در آن وقت که عکسشان گرفته میشد، به گوش کسی برسانند.
۶-آنگاه که اجتماعی در خطر است
گاه عکاسی در گرد هم آمدن اجتماعی دخیل است که مستلزم تغییر، جبران [خسارات] و [برقراری] عدالت است. گاه، کاربرد دوربینها، تولید تصاویر و برساختن آرشیوها لازمهی آشنایی دیگران با تجربههاست؛ لازمهی احقاق حق بر تغییر [شرایط]؛ لازمهی وصفکردن سوءاستفادهها، دستدرازیها، و بیعدالتیها؛ آشکارساختن درحاشیهبودنها، اعمال قدرت؛ و توانمندکردن گروهها و افراد.
۷-عکاسی تاریخ حاکمانه را ناتمام باقی میگذارد.
عکاسی را اغلب برای تضعیف رژیمهای حاکمانهای به کار میبندند- یعنی آنگاه که عکسها گرفته و به اشتراک گذاشته میشوند- که وجود خود را واقعیتی بدیهی و مسلم میپندارند. قدرت حاکمانه نقطهی شروع جدیدی را اعلام میدارد و تحمیلش میکند، و حین این کار، آن نقطهی شروع را، با گذشتهای که مجبوریم زین پس، از یادش ببریم و ردش کنیم، بیربط جلوه میدهد. این نقطهی شروع جدیدْ تجربهی گذشته و هر ادعایی را برای اعاده و جبران مافات از حیث سیاسی، منسوخ اعلام میدارد و کمک میکند حاکمیت، درجایگاهِ واقعیت مسلم، و بازگشتناپذیر، برقرار شود. با این وجود، از عکاسی میتوان برای اعادهی گذشته و برای حاضرکردن رؤیاها و الگوهایی برای [ساخت] اشکال بالقوهْ متفاوتِ باهمبودن نفع برد.
۸-همراهی در ساخت آرشیو
آرشیوهای عکاسیْ منطق بالابهپایین و انحصاری را که نمایانگر منش آرشیوهای رسمی از همان آغازشان به کار است تضعیف میکنند. هر جا دوربینی حاضر باشد، بخشی از تاریخ ثبت و بهطور بالقوه آرشیو میشود، امری که بر اجتماعات روا میدارد تصویری از خود ابداع کنند و به آن مادیت ببخشند، که نحوهی زیست خود را باارزش بدانند و به منصه ظهور برسانند و آنچه را که اسناد سرّی مترصد استتارش بودند حاضر سازند. پرسونای آرشیودار، که نگاه سنتیْ او را همان پاسدار قانون یا نمایندگان قانون میداند، جای خود را به اجتماعی میدهد که برای احقاق حق خود بر آرشیو به میدان میآیند. این حقْ به خصیصهی حیاتیِ آرشیو مبدل میشود.
T.me/againstthegrain
www.Instagram.com/againstthegrain_t