احمد بهزادی
در پست قبل, دربارهی رویکرد دکتر سام پرنیا در مورد خاطرهی تجربهی مرگ (RED) مطالبی را عنوان کردیم. اما به نظرم رسید که طبق برداشت خودم, توضیحاتی را دربارهی نکات مبهم احتمالی این رویکرد عنوان کنم:
طبق تعریف تیم دکتر پرنیا, تنها تجربههایی که هنگام ایست قلبی/مرگ بالینی رخ داده باشند را میتوان «خاطرهی تجربهی مرگ» دانست. با این حال, همانطور که در پست قبل نوشتم, این به معنای عدم اهمیت یا غیرمعنوی بودن باقی تجربههای نزدیک به مرگ نیست. اگرچه میتوان نسبت به ارتباط این تجربهها با مرگ ابهام داشت, اما بسیاری از این تجربهها کاملا شبیه REDها هستند و برای تجربهگران بسیار معنادار و عمیقند. حتی میتوان عناصر پارانرمال قابل بررسی را در این تجربهها دید, کما اینکه مشاهدات تایید شدهی خارج از بدن در حالتهایی به غیر از ایست قلبی نیز وجود دارند. حتی فراتر از این, مدیتیشن, سایکلدلیکها یا رویاها هم میتوانند باعث تجربههایی معنوی و پارانرمال شوند. این مطالب درمورد تجربههای منفی نیز میتواند صادق باشد.
اینکه دکتر پرنیا منشاء تجربههای منفی را سوءتفسیر بیماران عنوان میکند, به این معنا نیست که تمام تجربههای منفی فقط ناشی از این مسئله هستند. طبیعتا ممکن است این نوع تجربهها علل مختلفی داشته باشند, کما اینکه خود دکتر پرنیا نیز در کتاب حذف مرگ به این موضوع اشاره میکند و از تاثیر احتمالی داروها, مواد و شرایط مختلف مینویسد.(این پست تلگرامی) اما به هرحال, واضح است که تجربههای منفی دارای ابهامات بسیار بیشتری نسبت به تجربههای نزدیک به مرگ (مثبت) یا خاطرات تجربهی مرگ هستند. محققان توافق دارند که سوالات و ابهامات زیادی پیرامون تجربههای آزاردهنده وجود دارد و تا کنون منشاء و تبیین دقیقی برای آنها ارائه نشده است. علاوه بر دکتر پرنیا, محققان برجستهای مانند دکتر کنث رینگ و دکتر پیتر فنویک نیز از دستهبندی این تجارب تحت عنوان تجربهی نزدیک به مرگ امتناع کردهاند. با این حال, همانطور که گفتیم همهی اینها به معنی بیاهمیت بودن یا بیمعنا بودن این تجارب نیست.
اگرچه REDها یا NDEها میتوانند یکی از شواهد موید حیات پس از مرگ باشند, اما آیا میتوانند منبع کاملی برای شناخت اتفاقات پس از مرگ هم باشند؟ برای مثال ایست قلبی که میتوان آن را از نظر پزشکی مرگ دانست, آیا از نظر معنوی هم برابر با مرگ است؟ به عبارت دیگر, آیا کسانی که میمیرند و از ایست قلبی نجات پیدا نمیکنند, تجربهای مشابه با افرادی که احیاء میشوند دارند؟ چه بسا وضعیت هوشیاری (روح) در هنگام ایست قلبی, با زمانی که فرد کاملا فوت میکند متفاوت باشد. دکتر بروس گریسون در یکی از مقالات خود, این مسئله را به این شکل توضیح میدهد:
«ممکن است افرادی که از دم مرگ نجات پیدا کردهاند (و تجربهی نزدیک به مرگ داشتهاند) در قیاس با کسانی که نجات پیدا نکرده و میمیرند, تجربههای کاملا متفاوتی داشته باشند... حتی اگر تجربههای افرادی که از دم مرگ نجات پیدا کردهاند با افرادی که مردهاند مشابهت داشته باشد, ممکن است این تجربهگران فقط مراحل اولیه و حتی غیرعادی مرگ را تجربه کرده باشند.» (رفرنس)