احمد بهزادی
دکتر سام پرنیا بارها انتقاد خود را از اصطلاح «تجربه نزدیک به مرگ» بیان کرده است. یکی از دلائل مهم انتقاد او, وقوع بسیاری از این تجربهها حین «ایست قلبی» است؛ دکتر پرنیا میگوید کسانی که دچار ایست قلبی شدهاند, نزدیک به مرگ نبودهاند, بلکه (از نظر پزشکی) دقیقا مرگ را تجربه کردهاند. دلیل مهم دیگر او این است که این اصطلاح شامل تجربههای بسیار متفاوتی میشود که به نظر نمیرسد همهی آنها پدیدهای یکسان باشند. بسیاری از گزارشهایی که با عنوان «تجربه نزدیک به مرگ» میشنویم در موقعیتهایی رخ دادهاند که هیچ ارتباط روشنی با مرگ نداشتهاند یا حتی هیچ خطری تجربهگر را تهدید نمیکرده است.
بنابراین, دکتر پرنیا در کتاب دوم خود با عنوان «حذف مرگ» اصطلاح «تجربهی مرگ واقعی» را برای تجربههای ایست قلبی پیشنهاد میدهد که البته به نظر میرسید بیشتر به منظور انتقاد از اصطلاح تجربه نزدیک به مرگ باشد. (در سال 2019نیز اصطلاح «تجربهی مرگ متحولکننده» را پیشنهاد داد.)
اما نهایتا دکتر سام پرنیا, برای تجربههای معنویای که هنگام ایست قلبی (مرگ بالینی) رخ میدهند, اصطلاح «خاطرهی تجربهی مرگ» (Recalled Experience of Death) یا به اختصار «آرئیدی» (RED) را مطرح کرد و هم اکنون از همین اصطلاح در مقالات و اخبار مربوط به تیم دکتر پرنیا استفاده میشود.
اصطلاح دقیقی به نظر میرسد. از طرفی گویای این مطلب است که این تجربهگران (حداقل از نظر پزشکی) مرگ را تجربه کردهاند؛ و از طرف دیگر میگوید آنچه که تجربهگران گزارش میدهند چیزی است که به یاد میآورند. «خاطرات تجربهی مرگ» (REDs) تجربههای متعالی, معنادار, مثبت, آرامشبخش و متحولکنندهای هستند که هنگام ایست قلبی رخ میدهند. طبق این رویکرد, اگرچه ممکن است در وضعیتهایی به غیر از ایست قلبی, تجربههایی رخ دهند که شباهتهایی با «خاطرات تجربهی مرگ» داشته باشند, اما نمیتوان آنها را آرئیدی دانست. (البته به این معنا نیست که این تجارب تجربههای معنوی یا مهمی نیستند.) برای مثال, باید توجه داشت که بسیاری از نجاتیافتگان ایست قلبی, بعد از احیاء تا مدتی بیهوش هستند و ممکن است هنگام بیهوشی دچار تجربههایی شوند که ارتباطی با مرگ ندارند.
طبق رویکرد دکتر پرنیا, تجربههای منفی و آزاردهنده, ارتباطی به خاطرات تجربهی مرگ ندارند. برای مثال, در ویدئویی که توسط تیم دکتر پرنیا (Parnia Lab) منتشر شده است, مورد خانمی گزارش میشود که گمان میکند در حال سوختن در آتش بوده است؛ اما معلوم میشود وقتی پرستار داروی این بیمار را تزریق کرده, دارو به زیر پوست این بیمار نفوذ کرده و باعث حس سوختن در او شده است. همچنین دکتر پرنیا در مصاحبهای با شبکهی ABC استرالیا راجع به مواردی میگوید که شخص گمان میکند در جهنم تحت شکنجهی موجودات فرازمینی است, اما در واقع این خاطره محصول سوءبرداشت بیمار از فعالیتهای کادر بیمارستان در زمانی است که او نیمههشیار بوده است. همینطور خانم دکتر پنی سارتوری در فصل هفتم کتاب خود با عنوان «The Wisdom of Near death Experiences» به فردی اشاره میکند که تجربهی آزاردهندهای را برای او تعریف میکند و دکتر سارتوری نیز ابتدائا فکر میکند این شخص تجربهای جهنمی داشته, اما با بررسی بیشتر متوجه میشود این فرد اتفاقات رخداده توسط کادرپزشکی را سوءتفسیر کرده است.