سعدی از شخصیت هایی است که در باب اخلاق و تربیت نفس بسیار سروده و حکایات بسیاری از پادشاهان و حکام وقت نقل کرده . بوستانش در ده باب و هر باب خلقی نیکو می پرورد ، بابی در احسان به خلق خدا و بابی در پرورش عدل و تدبیر
و در یک کلام
نگفتند حرفی زبان آوران
که سعدی نگوید مثالی بر آن
بابی هم در عشق و شور و مستی سروده
اگر مرد عشقی ،کم خویش گیر
وگرنه ره عافیت پیش گیر
با این که همه ی آنچه سعدی می گوید بی ارتباط به تربیت نفس نیست با این حال بابی هم در عالم تربیت سروده ، و سوال اینجاست سعدی که همه سخنش تربیت است چه نیاز به گفتن در این باب .
نگاهی سطحی به سروده ها، حکمت سعدی را بر ما روشن تر از پیش می سازد ، نگاهی دقیق و مو شکافانه به زبان که اگر تربیت شود ،شاید نیازی به بقیه کتاب نباشد . وی زبان را عامل اصلی لغزش معرفی میکند که گاهی پرده یار می درد و گاهی با غیبت مرده خوار دیگران و در جایی اینگونه به سکوت می خواند
اگر مشک خالص نداری ، مگوی
ورت هست ، خود فاش گردد به بوی
در آخر کلام، گذر بر کلام بزرگانی چون سعدی و حافظ و فردوسی که در باب اخلاق بسیار گفته می تواند چراغ راهی برای نسل ما باشد .