فرید احمدیان
فرید احمدیان
خواندن ۱۰ دقیقه·۶ ماه پیش

تمرین No more zero days

اواخر نگاه کردن به رادیو جادی شماره ۱۶۶ بودم که به یه چیز جالبی اشاره کرد، تمرین No more zero days, خیلی خلاصش این میشه که

هر روز حداقل یک کار کوچک انجام بده که به هدفت نزدیک‌تر بشی. حتی اگر شده یک جمله بنویس یا یک شنا برو. هر چیزی که غیر صفر باشه. مهم اینه که اون روزت هم کاری کرده باشی در راستای هدفت، حتی کوچکترین قدم خیلی خیلی بهتر از هیچی هست.

برام جالب شد که آغازگر این تمرین کی بوده و چه زمانی مطرح شده و برای چه منظوری؟

با کمی تحقیق بهش رسیدم، داستان از کامنت یه آقایی روی یک سوال در ردیت یازده سال پیش شروع شده، که همون موقع هم اونقدر این کامنت به دلها نشسته که ۱۳ هزار نفر پسندیدنش:

ایشون ظاهرا در جواب کسی که برای منضبط شدن سوال پرسیده این رو نوشتن ولی سوال اصلی متاسفانه پاک شده قابل دیدن نیست، اما جواب بلندی که این شخص زخمت کشیدن و نوشتن بعد از اینهمه سال هنوز هم تاثیرش رو داره و هنوز هم میتونیم رد پای اون رو تو یه جایی مثل زندگی جادی و حرفهاش ببینیم.

البته متن اصلی به چهار تمرین اشاره کرده و نه فقط یکی، به طور خلاصه ایشون به اینها اشاره کردن:

روزهای غیر صفر: هر روز حداقل یک کار کوچک انجام بده که به هدفت نزدیک‌تر بشی. حتی اگر شده یک جمله بنویس یا یک شنا برو. هر چیزی که غیر صفر باشه.
سه «تو»: از گذشته خودت برای کارهای مثبتی که انجام دادی قدردانی کن، برای آینده خودت مثل بهترین دوستت لطف انجام بده و خودت رو برای اشتباهات گذشته ببخش. این چرخه قدردانی و لطف باعث افزایش بهره‌وری و رضایت می‌شه.
بخشش خود: اگر روزی نتونستی به هدفت برسی، خودت رو ببخش و دوباره تلاش کن. سرزنش خودت فقط بهره‌وریت رو کمتر می‌کنه.
ورزش و کتاب: هر روز ورزش کن و کتاب بخون. ورزش بهت انرژی و شادابی می‌ده و کتاب خوندن ذهن‌ت رو تقویت می‌کنه و بهت کمک می‌کنه بهتر بفهمی و عمل کنی.
در کل، به خودت ایمان داشته باش، با اقدامات کوچیک شروع کن و روی بهبود مستمر خودت تمرکز کن. اگر این اصول رو فراموش کردی، دوباره این متن رو بخون.


من متن اصلی رو چند بار خوندم و بسیار باهاش حال کردم، حیفم آمد برای دوستانی که قادر به خواندن راحت انگلیسی نیستن فارسیش نکنم، و نهایتا با کمک هوش مصنوعی یه ترجمه ازش تهیه کردم، قطعا متن اصلی حس کاملتری رو میده ولی این هم بهتر از هیچی هست، در ادامه متن ترجمه شده رو با کمی ویرایش میخونید:


اوه. به نظر می‌رسه که دوران سختی رو می‌گذرونی مکس. خیلی بده. من اونجا بودم، پس تقریباً می‌دونم درباره چی صحبت می‌کنی. من هم تو اون گرداب همیشگی شک به خود، ناامیدی و نفرت بوده‌ام. اصلاً خوب نیست. می‌دونم. اگر اشکالی نداره، بذار چند تا چیز رو بهت بگم. می‌تونی بخونی اگر می‌خوای، بعداً دوباره بخونی اگر احساس کردی. ولی واقعاً، اگر من این همه وقت صرف کنم برای تایپ کردن اینها و تو اجازه ندی که یک کم سوخت برای آتشت بشه، خوب، هر دوی ما رو ناامید می‌کنی. و لازم نیست این کار رو بکنی. لازم نیست هیچ کاری رو انجام بدی. ولی تو انتخاب می‌کنی.

(من کی‌ام؟ اسمم رایانه و تو کانادا زندگی می‌کنم. تازه به یه شهر جدید برای یه شغل رویایی که به خاطر قوانین زیر گرفتم، نقل مکان کردم. من موفقیتم رو مدیون آدم‌هایی هستم که خیلی خفن‌تر، مهربون‌تر، دوست‌داشتنی‌تر و بزرگتر از من بودن. وقتی فرصتی برای کمک به دست میارم، این یه جور تشکر از اوناست.)

قانون اول - دیگه روزهای صفر وجود نداره. روز صفر چیه؟ روز صفر وقتی‌یه که هیچ کار لعنتی‌ای برای رویای خودت، هدفت یا هر چیزی که در نظر داری انجام ندادی. دیگه صفرها نیستن. نمی‌گم باید هر روز یه مقاله بنویسی، این هدف نیست. هدف اینه که خودت رو مجبور کنی، به خودت قول بدی که سیستم جدیدی که توش زندگی می‌کنی یه سیستم غیر صفر باشه. تمام روز هیچ کاری نکردی و ساعت ۱۱:۵۸ شبه؟ یه جمله بنویس. یه شنا برو. یه صفحه از اون کتاب رو بخون. یکی. چون یکی غیر صفره. متوجه‌ای؟ وقتی توی گرداب فوق‌العاده‌ای از ناراحتی هستی، الگوی رفتارت گرداب رو ادامه می‌ده، این چیزیه که بهش عادت داری. تبدیل شدن به استاد بهره‌وری جهان از گرداب اتفاق نمی‌افته. این اتفاق از یه رشته عظیم از غیر صفرهای مداوم می‌افته. این قانون شماره یکه. فراموش نکن.

قانون دوم - به ۳ تا «تو» قدردان باش. اوه چی؟ ۳ تا «من»؟ این به نظر چرند میاد. خبر مهم، ۳ تا «تو» وجود داره. گذشته تو، حال تو، و آینده تو. اگر می‌خوای کسی رو دوست داشته باشی و کسی هم تو رو دوست داشته باشه، باید یاد بگیری که خودت رو دوست داشته باشی، و کلید این کار ۳ تا «تو» هست. به گذشته خودت برای چیزهای مثبت قدردانی کن. و برای آینده خودت مثل بهترین دوستت لطف انجام بده. امروز حالت بده؟ یه لحظه صبر کن، به یه تصمیم خوب که دیروز گرفتی فکر کن. سالاد و تن ماهی به جای بیگ مک؟ ممنونم از گذشته من. دیروز یه روز غیر صفر بود چون ۲۰۰ کلمه نوشتی (هی، این تمام چیزی بود که تونستی بنویسی)؟ ممنونم از گذشته من. پول جمع کردی که اون چیز خفن رو بخری؟ ممنونم. بخش دوم ۳ «من» اینه که باید برای آینده خودت لطفی انجام بدی، مثل این که برای بهترین دوست لعنتیت انجام می‌دی (دوست صمیمی نداری؟ حالا داری. دو تا داری. آینده و گذشته خودت). خیلی خسته‌ای و نمی‌تونی از اینترنت/بازی‌های ویدیویی/وب گردی خارج بشی؟ لعنت به حال خودم، این یکی برای آینده خودمه، من ۱۷ دقیقه P90X Ab Ripper X می‌زنم. این کار رو برای آینده خودم انجام می‌دم. زنگ ساعت به صدا در می‌آد و تخت خیلی راحته؟ لعنت به حال خودم، این یکی برای بهترین دوستم، آینده خودم. من بلند می‌شم و برای ۵ کیلومتر دو می‌رم (یا ۲۵ متر دو، باید غیر صفر باشه). مطمئن شو که از خود قبلیت تشکر کنی که برایت تلاش کرد بعد از هر.کار.که زندگیت را بهتر می‌کند. چرخه‌ای از انجام کاری برای کسی دیگر (آینده خودت) و تشکر از کسی برای خوبی در زندگیت (گذشته خودت) کلید ساختن قدردانی و بهره‌وری است. به من شک نکن. با گذشت زمان باید قدردانی رو به کسانی که در مسیرت به تو کمک می‌کنند گسترش بدی.

قانون شماره ۳ - نگران نباش، آخرش یه خلاصه از این متن طولانی رو می‌نویسم (یه مداد و کاغذ بردار و یادداشت کن. واقعاً. نیاز داری که فیزیکی نشونه‌هایی روی کاغذ بزنی) خودت رو ببخش. واقعاً. شاید تمام دانش، پول، توانایی، قدرت و استعداد برای انجام هر چیزی که می‌خوای داشته باشی، ولی فرض کن هنوز انجامش ندادی. حالا داری خودت رو سرزنش می‌کنی که چرا کاری رو که باید انجام ندی که به کسی که می‌خوای تبدیل بشی. توجه داشته باش قهرمان، ناامیدی از خودت باعث می‌شه کمتر بهره‌ور باشی. سعی کردی دیروز یه روز غیر صفر داشته باشی و موفق نشدی؟ چه اهمیتی داره. من تو رو می‌بخشم خود قبلی. من تو رو می‌بخشم. ولی امروز؟ امروز یه شاهکار غیر صفر برای بهترین تواناییم برای آینده خودمه. این یکی برای تو آینده. بخشش دوست من، ازش استفاده کن. من تو رو می‌بخشم. بلند بگو.

آخرین قانون. قانون شماره ۴، آسون‌ترین و سه کلمه است. ورزش و کتاب. همین. توصیه‌ای استاندارد اما وقتی هر روز ورزش می‌کنی واقعاً باهوش‌تر می‌شی. وقتی ورزش می‌کنی از اندورفین‌ها (ممنون بدن) سرخوش می‌شی. وقتی ورزش می‌کنی ذهن‌ت رو پاک می‌کنی. وقتی ورزش می‌کنی یه لطف بزرگ برای آینده خودت انجام می‌دی. ورزش یه پایه روی یه سه‌پایه است. متوجه‌ای؟ در مورد کتاب‌ها، تقریباً هر چیزی که تا حالا همه ما فکر کردیم، یا احساس کردیم، یا تجربه کردیم، یا خواستیم، یا خواستیم بدونیم چطور انجام بدیم، یا هر چی، توسط کس دیگه‌ای حل شده. کتاب بخون مکس. تو رددیت درباره بی‌اهمیتی خودت نوشتی؟ اولین قدم خوب! (روز غیر صفر، ممنون از گذشته من که اینو تایپ کردی) می‌دونی چی دیگه می‌تونی انجام بدی؟ هفت عادت مردمان موثر رو بخون. "هوش عاطفی" رو بخون. "از خوب به عالی" رو بخون. "فکر کردن، سریع و آهسته" رو بخون. کتاب‌هایی بخون که بهت کمک می‌کنه بفهمی. رددیت تناسب اندام با وزن بدن رو بخون و وارد تمرین‌هات کن. (پول‌آپ‌هات چطور پیش می‌ره؟) خوندن مثل فلوت جادویی در سوپر ماریو ۳ هست. تو رو به سطح بعدی سریع‌تر می‌رسونه.

همین دیگه رفیق. خیلی چیزهای بیشتری درباره چطور روزهای غیر صفر رو به روزهای خیلی غیر صفر تبدیل کنی وجود داره، اما این ماموریت فعلی تو نیست. ماموریت تو غیر صفر و بخشش و لطف است. ۳۶ مقاله داری که باید در ۲۴ دقیقه تحویل بدی و این غیرممکنه؟ گذشته خودت بهت خیانت کرده، ولی خب... من تو رو می‌بخشم. هر چقدر که می‌تونی توی اون ۲۴ دقیقه انجام بده و بعد برو جلو.

امیدوارم که یکم بهت کمک کرده باشم مکس. من می‌تونم درباره این موضوع تا ابد بنویسم، ولی به خودم قول دادم که برم یه دویدن ۱۵ دقیقه‌ای داشته باشم در حالی که به A. Skillz Beats Working Vol. 3 گوش می‌دم. باید برم. اما یه توصیه دیگه. فرقی نمی‌کنه که خوندن این برای اولین بار بهت کمک کنه روز بهتری داشته باشی یا نه، اگه فردا بیدار شدی و نتونستی چهار قانون رو که گفتم به یاد بیاری، لطفاً، لطفاً. دوباره این رو بخون.

روز فوق‌العاده‌ای داشته باش ☺

خلاصه: ۱. روزهای غیر صفر تا جایی که می‌تونی. ۲. سه «تو»، قدردانی و لطف. ۳. بخشش ۴. ورزش و کتاب‌ها (که یه روش هوشمندانه برای گفتن بهبود خود، هم فیزیکی، عاطفی و ذهنی هست)

ویرایش: وای رددیت گلد؟ ممنون! نمی‌دونم چطور ازش استفاده کنم یا موضوع چیه ولی خیلی ممنون!

ویرایش۲: یکی پرسید منظورم از "خیلی چیزهای بیشتری درباره چطور روزهای غیر صفر رو به روزهای خیلی غیر صفر تبدیل کنیم" چی بود. دراز و کوتاهش یه حقیقت ساده است، اما درک و تمرین کاملش سخت است. اینه: تو همان می‌شوی که فکر می‌کنی. این به این معنا نیست که اگه به یه درخت فکر کنم، تا اوت تبدیل به درخت بلوط می‌شم. این به این معناست که نحوه تفکرت، چیزهایی که بهشون فکر می‌کنی و ایده‌هایی که در ذهن داری مجموع کلی تو رو تعریف می‌کنن. دائم تعلل می‌کنی و برای چیزی ترس و نگرانی داری؟ تو در حال تبدیل شدن به یک تعلل‌کننده هستی. دائم به این فکر می‌کنی که چقدر می‌خوای اون مسابقه ۵ کیلومتری رو توی بهار بدوی و به عنوان یک قهرمان تمومش کنی؟ آیا همش بهش فکر می‌کنی؟ آیا این چیزی هست که داره اعمالت رو تعریف می‌کنه و تصمیماتت رو تحت تأثیر قرار می‌ده؟ اگه اینطوره، پس تو داری به قهرمانی که رویای اون رو داری تبدیل می‌شی. رویاپردازی درباره‌اش اونو محقق می‌کنه. فکر کن و اون می‌شه. اما فراموش نکن که عمل پسر فکر است. افکار بدون عمل هیچ چیز نیستند. به هر چی که ذهنت رو روی اون متمرکز کردی ایمان داشته باش. ایمان داشته باش و با عمل ادامه بده.

خب رایان، اینا یه سری حرفای قشنگ و ایناست، ولی چطور این به من کمک می‌کنه که روزهای کمی غیر صفر رو به روزهای خیلی غیر صفر تبدیل کنم. آیا به همه این حرف‌هایی که الان خوندی باور داری؟ آیا منطقی به نظر می‌رسه که تو همانی می‌شی که بهش فکر می‌کنی؟ از خودت بپرس: به چی فکر می‌کنم؟ وقتی به خونه می‌رسی و در رو باز می‌کنی. (چقدر سریع اون لپ‌تاپ رو روشن کردی؟ روشن کردنش تو رو به رویا‌هات نزدیک‌تر کرد؟ چی نزدیک‌تر می‌کرد؟) توی ایستگاه اتوبوس. زمان ناهار. روی چه جهتی تمرکز می‌کنی؟ اگه مثل من چند سال پیش باشی، جواب یا هیچ جهتی بود، یا هر چی که در اون لحظه چشمم رو جلب می‌کرد. ولی نگران نباش، خودت رو ببخش. حالا حقیقت رو می‌دونی. و دانستن حقیقت به این معناست که می‌تونی عاداتت رو مشاهده کنی، کتاب‌هایی درباره نحوه تفکر و عمل بخونی و در نهایت شروع به تغییر رفتار خودت کنی. اینجا یه مثال هست: احساس می‌کنی که حالت بده چون روزهای صفر یا تقریباً غیر صفر داشتی؟ به کاری که می‌کنی فکر کن. و فقط یه کم بیشتر تغییر کن. در هر جهتی که به صورت مثبت انتخاب کردی که بری.

افزایش بهره‌وریNo more zero daysself helpself improvementسلامتی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید