ویرگول
ورودثبت نام
رسول  احمدپناه
رسول احمدپناه
خواندن ۳ دقیقه·۴ سال پیش

رمان دختری با چشمان طلایی اثر انوره دو بالزاک

چند سال پیش که در به در به دنبال یکی از کتاب های بالزاک بودم همینطور که بین غرفه های نمایشگاه کتاب قدم میزدم  یهو چشمم به جلد زیبا و اسم این کتاب یعنی رمان دختری با چشمان طلایی خورد و توجهمو حسابی به خودش جلب کرد و اونجا بود که تصمیم گرفتم این کتاب بسیار جذاب و هیجان انگیز رو بخرم. حالا که شرایطی پیش اومده میخوایم درباره این کتاب بیشتر باهم حرف بزنیم


خب با نویسنده کتاب رمان دختری با چشمان طلایی شروع کنیم:

مثلا فرض کنید شما  تو یه خانواده از  قشر متوسط بزرگ شدید و از 8 سالگی هم به مدرسه شبانه روزی فرستاده شدین ولی بعدش ترک تحصیل میکنید و همراه خانواده به یه جایی مثل پاریس میرید و در نهایت فارغ التحصیل رشته حقوق میشید اما یه روزی حس میکنید شما برای چیز دیگه ساخته شدید و میرید سمت علاقتون یعنی ادبیات و بجای اینکه روزها پشت میز دفتر کارتون بشینید و همش با معما های خسته کننده پلیسی کلنجار برین یه قلم به دست بگیرین و شروع کنین به نوشتن و نوشتن و نوشتن.

این دنیای شگفت انگیز قصه زندگی نویسنده این کتاب یعنی  انوره دو بالزاک هست. اگر در قرن 18 تو کشور فرانسه زندگی میکردین احتمالا بعید بود ادمی مثل ایشون رو نشناسید چون بهش میگفتن پیشرو مکتب رئالیسم  به این دلیل که به صورت دقیق شرایط اجتماع و طبقه ضعیف جامعه رو توصیف میکرد و  این کارو انقدر ادامه دادن تا تونست کتاب کمدی انسانی رو با نود تا رمان و داستان کوتاه منتشر کنه .

عشق ، احساس ،فداکاری عناصر تشکیل دهنده یک زن هستند
انوره دو بالزاک

حالا بریم سر خلاصه کتاب رمان دختری با چشمان طلایی :

حرف اصلی کتاب منعکس کردن واقعیت های موجود بین  اکثر مردم و قشر کارگر جامعه هست . و داره این موضوع در قالب داستان و یک تراژدی برامون مطرح میکنه.

مثل همه تراژدی های دیگه تو این کتاب هم قهرمان ( هنری||Henry) داستان یه سری اتفاقات براش می افته که دچار تغیر تحول میشه و میخاد بدونه ایا بچه یک رابطه عاشقانه هست یا یک رابطه نامشروع...!

اوایل کتاب ما با پاریس به صورت زیر آشنا میشیم که نویسنده یه جوری حس دورویی پاریس به بهمون نشون میده مثلا در جایی میگه:

توجیه چهره دوزخی پاریسی ها نیاز به ادبیات غنی ندارد.شاید به همین خاطر است که پاریس را جهنم نامیده اند ...شاید [این موضوع] از جنبه هایی شوخی محسوب شود اما این ویژگی ها دراین نام گذاری بی تاثیر نیست.

بعد به شیوه ی خودش مارو وارد فضای زندگی قشر ضعیف جامعه یعنی کارگر میکنه همون فضایی که در اون یک انسان مجبوره برای زتدگی کردن همه بنیه خودشو به کار بگیره و خلاصه اینکه در این قسمت کتاب همه سعی خودشو میکنه که برای ما طبقات مختلف جامعه رو با هم مقایسه کنه تا ما رو بیشتر با جامعه ای که داستان در اون اتقاق افتاده آشنا کنه.

حدود سی صفحه اول کتاب همینطوری و با همین حال و هوای کارگر و محیط اجتماعی پاریس میگذره بعد از اینکه حسابی ما رو با فضای داستان آشنا کرد میاد توضیح میده که یه فردی بوده به اسم لرد دودلی که با دخترای جوون ازدواج میکرده بعد اونا رو وادار به رابطه نامشروع با پیرمردا میکرده که هنری قصه ما هم محصول یکی از همین روابط نامشروع بوده بعد یه آقایی به اسم لرد دومارسه اونو تحت کفالت خودش میگیره اما چون مجبور نبوده که براش پدری کنه اونو میسپاره دست خواهرش، خواهره هم با یه حقوق ناچیز برای هنری یه معلم سرخونه میگیره که یه کشیش با تجربه بوده و هنری رو با آدمای با نفوذی آشنا میکنه ولی هنری یه ایرادی داشته ، اونم این بوده که خدا رو قبول نداشته.

تازه به اول ماجرا رسیدیم، ادامه داستان که قسمت حساس ماجراست را در وب سایت من از لینک زیر بخوانید

ادامه داستان دختری با چشمان طلایی

رماندختری با چشمان طلایی اثر انوره دو بالزاکدختری با چشمان طلاییانوره دو بالزاکخلاصه کتاب
تلاشم این که دنیا بهتری بسازم ، اگر موافقی بیا شروع کنیم ...( بیشتر نوشته های من در rasool.info )
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید