یکی از رایج‌ترین چالش‌هایی که کارآفرینان با آن مواجه هستند، نحوه تعیین و دستیابی به اهداف تجاری است. بدون یک جهت روشن و راهی برای اندازه گیری پیشرفت، تمرکز، انگیزه و همسویی با چشم انداز ممکن است دشوار باشد.
به همین دلیل است که بسیاری از کارآفرینان موفق از چارچوبی به نام OKR استفاده می کنند که مخفف اهداف و نتایج کلیدی است. OKR یک ابزار ساده اما قدرتمند است که به کارآفرینان کمک می کند تا اهداف و نتایج خود را تعریف کنند، ارتباط برقرار کنند و پیگیری کنند.
چند نمونه از OKR برای کارآفرینان:
هدف: افزایش رضایت و حفظ مشتری
نتیجه کلیدی 1: تا پایان سه ماهه به یک امتیاز خالص تبلیغ کننده (NPS) 80 یا بالاتر برسید
نتیجه کلیدی 2: نرخ ریزش مشتری را تا پایان سه ماهه به کمتر از 5 درصد کاهش دهید
نتیجه کلیدی 3: افزایش ارزش طول عمر مشتری(CLV) تا 20٪ تا پایان سه ماهه
هدف: راه اندازی یک محصول یا ویژگی جدید
نتیجه کلیدی 1: تأیید تناسب مشکل-راه حل با 100 مشتری بالقوه تا پایان ماه
نتیجه کلیدی 2: ساخت حداقل محصول قابل دوام(MVP) و آزمایش آن با 50 کاربر بتا تا پایان ماه آینده
نتیجه کلیدی 3: دستیابی به تناسب محصول با بازار با نرخ تبدیل 10٪ یا بالاتر تا پایان سه ماهه
البته راه حلی برای همه نیست و می تواند با انواع مختلف مشاغل، صنایع و مراحل رشد سازگار شود. با این حال، برخی از بهترین شیوه ها وجود دارد که کارآفرینان باید هنگام استفاده از OKR از آنها پیروی کنند، مانند:
آن را ساده و مختصر نگه دارید: یک OKR خوب باید به راحتی قابل درک و برقراری ارتباط باشد و از اصطلاحات و ابهامات اجتناب کند.
آن را مشخص و قابل اندازه گیری کنید: یکOKR خوب باید یک نتیجه واضح و قابل سنجش داشته باشد و راهی برای ردیابی و ارزیابی آن داشته باشد.
آن را بلندپروازانه و واقع بینانه بسازید: یکOKR خوب باید کارآفرین و تیم را به چالش بکشد و الهام بخشد، اما در عین حال دست یافتنی و امکان پذیر باشد.
آن را مرتبط و همسو کنید: یک OKR خوب باید از چشم انداز و استراتژی کلی کسب و کار حمایت کند و با اهداف و انتظارات ذینفعان همسو باشد.
آن را انعطاف پذیر و سازگار کنید: یک OKR خوب باید مرتباً بررسی و به روز شود و پذیرای بازخورد و تغییرات باشد.
یکی از دلایل اصلی که چرا کارآفرینان چارچوبOKR را اتخاذ می کنند، دستیابی به همسویی بین چشم انداز، استراتژی و اجرای خود است. همسویی فرآیند حصول اطمینان از اینکه همه افراد در سازمان در جهت اهداف یکسانی کار می کنند و درک می کنند که چگونه اقدامات آنها به نتایج مطلوب کمک می کند. هم ترازی به چند دلیل حیاتی است:
به ایجاد حس مشترک هدف و جهت در بین اعضای تیم کمک می کند که همکاری و تعامل را تقویت می کند.
تصمیم گیری سریعتر و مؤثرتر را امکان پذیر می کند، زیرا همه دید روشنی نسبت به اولویت ها و مبادلات مربوط دارند.
باعث کاهش ضایعات و ناکارآمدی می شود، زیرا منابع به بهترین نحو تخصیص و استفاده می شود.
پاسخگویی و شفافیت را افزایش می دهد، زیرا پیشرفت و عملکرد به طور منظم اندازه گیری و اطلاع رسانی می شود.
یکی از مهمترین جنبه های چارچوب OKR تعیین اهداف و نتایج کلیدی است که واضح، قابل اندازه گیری و جاه طلبانه باشند. اینها عناصری هستند که جهت، تمرکز و همسویی سازمان و تیم های آن را هدایت می کنند. بدون آنها، چارچوب OKR کارایی و ارزش خود را از دست می دهد. در این بخش، چگونگی تعریف این مؤلفه‌های کلیدی و عوامل موفقیت‌آمیز آنها را بررسی خواهیم کرد.
یکی از مهمترین جنبه های اجرای OKR ها، انتخاب سطح، فرکانس و دامنه مناسب اهداف و نتایج کلیدی است. این عوامل تعیین می‌کنند که OKRهای شما چقدر با چشم‌انداز، مأموریت و استراتژی شما هماهنگ هستند و همچنین میزان انگیزه و توانمندسازی آنها در اعضای تیم شما چقدر است.
در حالی که OKR ها چارچوبی قدرتمند برای تنظیم و دستیابی به اهداف تجاری هستند، اما بدون چالش نیستند. اجرای OKR ها مستلزم تغییر قابل توجهی در طرز فکر، فرهنگ و فرآیندها است که می تواند برای برخی از کارآفرینان و سازمان ها دلهره آور باشد. علاوه بر این، برخی از مشکلات و اشتباهات رایج وجود دارد که می تواند اثربخشی و مزایایOKR را تضعیف کند.
هنگامی که OKR های خود را تعریف کردید، گام بعدی نظارت و ارزیابی پیشرفت خود در جهت دستیابی به آنها است. اینجاست که داشتن ابزار و منابع مناسب می تواند تفاوت بزرگی ایجاد کند. گزینه های زیادی برای مدیریت OKR وجود دارد، از صفحات گسترده ساده تا پلتفرم های نرم افزاری پیچیده. انتخاب ابزار به ترجیحات، بودجه، اندازه تیم و پیچیدگیOKR شما بستگی دارد. با این حال، صرف نظر از ابزاری که استفاده می‌کنید، برخی از ویژگی‌های رایج و بهترین روش‌ها وجود دارند که باید به دنبال آن باشید و دنبال کنید.
از معیارهای SMART استفاده کنید OKR ها باید خاص، قابل اندازه گیری، قابل دستیابی، مرتبط و محدود به زمان باشند. این به این معنی است که هر OKR باید یک توصیف واضح و مختصر، یک متریک قابل اندازه‌گیری و تأیید، یک هدف واقعی و چالش‌برانگیز، یک پیوند واضح به ارزش کسب‌وکار و یک مهلت خاص داشته باشد. استفاده از معیارهای هوشمند به شما کمک می کند تاOKR هایی را که معنی دار، قابل اجرا و قابل ردیابی هستند تنظیم کنید.
