? سی سال پیش نئولیبرالها غره از تک قطبی کردن نظم جهان، میگفتند به سرمایه داری اگر کمی وقت بدهید خودش را متوازن و متعادل میکند. میگفتند سرمایه آن هم در شکل جهانی شده اش مثل «قانون ظروف مرتبطه» عمل میکند و از کشوری به کشور دیگر میرود، از جایی به جایی دیگر و با خود کار و شغل میآورد و به تدریج مساوات و برابری بیشتری به ارمغان میآورد. هرگونه نقد سرمایه داری را با برچسبی به سوسیالیسم استبدادی و غیرانسانی شوروی میچسباندند و میگفتند هرگونه آلترناتیو نظام سرمایه داری نوعی تقسیم فقر است ولی سرمایه داری با تولید ثروت در نهایت وضع فقرای جامعه را هم بهتر میکند.
?آنها دروغ میگفتند. آنها این کلمات را برای خفه کردن دهان هرگونه منتقد و مطالبه هرگونه عدالت نسبی و رفاه نسبی میگفتند. منظور آنها از سرمایه داری، نئولیبرالیسم بود، سرمایه داری افسار گسیخته و مطلقا بدون لجام و قید و بند. منظور آنها از آزادی، آزادی مطلق بازار و آزادی ثروتمندان برای استفاده از ارزانترین نیروی کار و نپرداختن مالیات بود. حالا جهانی شدن به آنها اسلحهای داده بود که با آن هر دولت و هر نهاد حامی مردم عادی را هم تهدید میکردند. میگفتند: «مالیات ما را بالا میبرید؟ نمیگذارید با کنار گذاشتن قانون کار، نیروی کارگرانتان را ارزان کنیم؟ قهر میکنیم و میرویم به ویتنام، میرویم به اندونزی، میرویم به کشوری در قلب آفریقا، میرویم به جایی که کار و جان آدمی قیمتش نزدیک صفر باشد و دولتهای فاسد یک دلار مالیات از ما نگیرند و دادگاهی ما را برای کشته شدن کارگران در سوانح کار محکوم نکند.»
? مشابه این بحثها در ایران هم بود. تا سخنی از لزوم مهار دست و پای آلوده سرمایهداران میشد میگفتند اینها هدفشان ایجاد کره شمالی است. تا سخنی از لزوم تعدیل نابرابریهای اقتصادی میشد میگفتند اینها سوسیالیست هستند و میخواهند فقر را تقسیم کنند. تا سخنی از افزایش مالیات ثروتمندان میشد میگفتند اینها باعث فرار سرمایه میشوند. هیچ کدام از چهار دولت پس از جنگ، یعنی آقایان هاشمی رفسنجانی، خاتمی، احمدی نژاد و روحانی، هرگز توضیح ندادند چطور در دهه شصت و در زیر بمباران، و در زیر محاصرهای که نفت هم نمیتوانستیم بفروشیم، کسی در این کشور گرسنه سر زمین نمیگذاشت و احساس عدم تبعیض مبنای همبستگی و اتحاد ملی بود که چنان حماسهای را در جنگ خلق میکرد.
?حالا امروز گاردین به نقل از خیریه آکسفم نوشته چهل و دو نفر بالانشین این سیاره معادل سه میلیارد و هفتصد میلیون نفر فرودست این سیاره ثروت دارند. نوشته هر یک روز در میان یک میلیاردر (میلیاردر دلاری یعنی کسی که ثروتش حداقل چهار هزار و ششصد میلیارد تومن باشد) به جمع میلیاردرهای زمین افزوده شده. نوشته هشت میلیاردر بزرگ جهان معادل نصف جمعیت زمین ثروت دارند. نوشته در یکسال گذشته به ثروت پنجاه درصد فرودست زمین یک ریال اضافه نشده. نوشته هشتاد و دو درصد ثروت جهان در سال گذشته به جیب یک درصد جمعیت پولدار آن رفته است. نوشته ثروت صاحب سایت آمازون فقط در ده روز اول سال گذشته شش میلیارد دلار بالا رفته.
? گاردین نوشته فقط افزایش ثروت میلیاردرهای جهان در سال گذشته هفت برابر پولی است که برای از بین بردن «فقر مطلق» لازم است. نه خود ثروت بلکه افزوده ثروت. یعنی اگر میلیاردرهای جهان فقط یک هفتم افزوده ثروت یکسال گذشته شان را خرج کنند، هیچ کودکی از فقر بهداشتی نمیمیرد و هیچ انسانی سر گرسنه به بالین نمیگذارد. آن سه میلیارد و هفتصد میلیون نفر عدد نیستند. انسانهایی هستند که در سال دو هزارو هجده، مثل بردگان پیش از تاریخ کار میکنند و در سنین پایین از فقر بهداشتی و غذایی میمیرند. اما پولدارها پول خردشان را هم برای خاموش کردن صدای گریه این گرسنگان بیرون نمیاورند. به جایش دیوارهای دور خانهشان را بلندتر و امن تر میسازند تا از خشم آنان در امان باشند.
? این سیاره برای بقا هم نیازمند «نجات» است. برای منفجر نشدن نیازمند حرکت به سوی عدالت است. نیازمند به یاد آوردن وعده انقلاب مستضعفین و محرومین است. برای آنکه کلیت تاریخ از هستی خویش شرمنده نشود. و من و تو خود بخشی از آن وعدهایم.
متن از آقای علی علیزاده.