در این مقاله و مجموعه مقاله های "از اقتصاد" سعی دارم به زبان ساده مفاهیم ابتدایی اقتصاد را بیان کنم، مفاهیمی که می تواند به ما در معیشت و زندگی و همچنین پای صندوق های رای کمک شایان توجهی کند و ما را از بحران های اقتصادی به سلامت عبور دهد. البته این نوشته ها حاصل مطالعات شخصی نگارنده است پس اگر مطلبی از متن از نظر شما اشتباه بود یا خواستید نکته ای را اضافه کنید در قسمت نظرات در میان بگذارید.
اول از همه، اگر قسمت های قبلی رو مطالعه نکردید بهتره مطالعه کنید هرچند بدون دونستن اونها هم میتونید متوجه بشید چی میخوام بگم.
این قسمت رو با اساسی ترین سوال هر ایرانی شروع میکنم:
برخلاف تصور عموم و چیزی که سیاستمدارها میخوان ما باور کنیم. در ایران علل بیرونی بسیار کمی برای ایجاد تورم وجود داره. به جز افزایش قیمت دلار در سال 90 91 که به خاطر تحریم بانک مرکزی بود(باز هم برخلاف تصور عموم و چیزی که سیاستمدارها میخوان ما باور کنیم قیمت دلار تاثیر مستقیم کمی در ایجاد تورم داره بلکه تنها هزینه واردات و اقلام وارداتی رو افزایش میده.) بقیه تورم ها در دوره های مختلف دولت نه به خاطر دخالت بیگانگان یا دخالت ما در کشورهای بیگانه بلکه به خاطر سیاست های احمقانه ی دولت هاست.
دولت در ایران موجودی عظیم، وحشتناک و بسیار تنبله. تنها ارزش اموال نامنقول دولت در ایران چیزی حدود بیست تریلیارد تومان است.(برای متوجه شدن بزرگی این عدد:20،000،000،000،000،000) که البته این عدد شامل دارایی های منقول دولت نمیشه. درحالیکه مجموع ارزش تمام هلدینگ های دیگه ی ایران با گرد کردن به سمت بالا کمتر از ده درصد این عدد تخمین زده میشه. پس میبینیم که باز هم برخلاف تصور عموم و چیزی که سیاستمدارها میخوان ما باور کنیم دولت همه کاره ی اقتصاد کشوره.
یکی از مهم ترین مشکل کسری بودجه است. شما دولتی رو تصور کن که باید هزینه ی زندان ها رو بده، هزینه ی بیمه ها رو بده، یارانه ی سوخت بده، هزینه ی آموزش و پرورش رایگان رو بده، سد بسازه، بزرگراه بسازه و توی تمام سوراخ سنبه های اقتصاد سرک بکشه. چنین دولتی اگه پولی براش باقی بمونه جای تعجب داره.
به عنوان مثال به بودجه سال 93 دقت کنید:
در سال نود و دو دولت بودجه عمومی عملیاتی شده 100 هزار میلیاردی در اختیار داشت ولی در سال بعد بودجه ی 210 هزار میلیاردی از مجلس طلب کرد. بدون محاسبات هم میشه فهمید که ما به التفاوت این پول از چه راهی نصیب دولت میشه. چاپ پول. نکته ی تاسف بارتر اینه که این پول نه تنها برای مخارج عمرانی صرف نشد بلکه در تورم زا ترین بخش دولت یعنی بخش هزینه های دولت صرف شد(بودجه دولت در سه بخش انتقالی یا یارانه ای، عمران و توسعه و هزینه های دولتی صرف میشه) متاسفانه در سال نود و شش وقتی به کسانی میگفتم تورم بیشتر از اونیه که در اخبار گفته میشه و به زودی فوران میکنه کسی این حرف رو جدی نمیگرفت در حالیکه ارقام و اعداد جدی بودن.
پس فهمیدیم که برای مهار تورم اول از همه باید اندازه دولت کاهش پیدا کنه، مخارج سنگین رو به بخش خصوصی بسپره و خودش تنها به کارهای یک دولت خوب عمل کنه. اما چرا دولت نمیتونه مثل یک دولت خوب بشینه سر جاش؟
کاملا مشخصه به خاطر انتخابات. دولت برای انتخابات مختلف در کشور چه مجلس شورای اسلامی چه مجلس خبرگان و چه ریاست جمهوری و حتی شوراها به این منابع احتیاج داره. دولت برای اینکه وزراش از استیضاح سالم بیرون بیان به این منابع احتیاج داره پس بسیار سخته که بگیم این منابع رو که میتونن اهرم بسیار خوبی برای اونها در راه رسیدن به قدرت و همینطور انتقال قدرت باشه از دست بدن(شاید الان راحت تر بتونید حدس بزنید که چرا دولت همیشه دست یک جناح خاص سیاسیه) حالا تصور کنید که این جناح خاص به خاطر اینکه میخواد کمی از بار اقتصاد رو به دوش عده ای کم و قابل کنترل بذاره(مثل خصوصی سازی های صوری که در دهه ی هفتاد و هشتاد و همینطور در همین سالها شاهدش هستیم) چه چیز بوجود میاد؟ الیگارشی.
الیگارشی یعنی حکومت یک طبقه ی مرفه و ثروتمند بر عوام یعنی حکومت پول بر مردم و شکل فاسد شده ی اریستوکراسی به معنی حکومت طبقه نخبه بر مردمه.
در ایران الیگارش های سیاسی رو در همه جای اقتصاد میتونید ببینید شرکت سمگا، هولدینگ شستا، مجموعه های پتروشیمی و... که شاید بشه گفت نود و نه درصد این الیگارش ها متعلق به همون یک جناح سیاسی هستن که اغلب سالهای پس از انقلاب در راس امور دولتی بودن.(برای اثبات این مدعا شما رو رجوع میدم به تفاوت عملکرد مجموعه های پتروشیمی در دو شوک ارزی 90 و 96. در سال 90 اغلب پتروشیمی ها از اختصاص ارز به دولت خودداری کردن اما در سال 96 اکثر پتروشیمی ها به صورت خودجوش دلارهاشون رو به بازار اوردن و به ریال تبدیل کردن در حالیکه مشخصا اینکار برخلاف منافع اونها در بازار بورس بود)
خوب بحث خیلی سیاسی شد.
هیچ چیز مطلقا بدی وجود نداره. تورم هم میتونه خوب باشه و اصلا خیلی کشورها (یا در حقیقت تمام کشور ها) با چاپ پول بدون پشتوانه سعی میکنن توی کشورشون تورم ایجاد کنن. چرا؟ چون وقتی شما بدونید پولی که توی بانک نگه داشتید هرسال داره ارزشش کمتر و کمتر میشه اینکار رو نمیکنی و سعی میکنی اون پول رو امروز خرج کنی تا فردا ارزشش کم نشه بعلاوه وقتی تورم وجود داشته باشه برای شما منطقیه که وام بگیرید. چون هزارتومنی که امروز وام گرفتی و باهاش یک بطری شیر خریدی فردا ارزشش کمتر میشه شما فردا با اون هزارتومن دیگه نمیتونی شیر بخری باید هزار و صد تومن بدی اما وقتی دیروز شیر رو بخری صد تومن سود کردی. پس تورم باعث رونق اقتصادی میشه. کینز هم همین نظر رو داره. اساسا بعد از انقلاب جناب کینز بود که دولت ها تصمیم گرفتن هرسال کسری بودجه ی عظیمی از خودشون به جا بذارن. چون گفته شد که این کسری بودجه باعث جلوگیری از رکود و چرخیدن چرخ اقتصاد میشه.(و چرخ سانتریفیوژ ها :))
کسری بودجه اون قسمت از بودجه ی تعیین شده است که دولت با قرض گرفتن از بانک مرکزی (و گاهی با افزایش مالیات) جبرانش میکنه چون منابع کشور کفاف تامین تمام نیازهای تعریف شده در برنامه بودجه رو نمیده.
اما حقیقت اینه که تا حدودی حق با کینزه. درواقع کسری بودجه در نود درصد مواقع باعث افزایش بهره وری و رشد اقتصادی میشه اما مشکل اینجاست که کشور ما توی همون ده درصد دیگه است. چرا؟ به خاطر سیاست های حزبی بسیار متغیر. شاید شنیده باشید که عوام معتقدن روسای جمهور همیشه توی دوره دومشون اوضاع کشور رو داغون میکنن. اما حقیقت اینه که اونها اتفاقا در دوره دومشون سعی دارن اوضاع کشور رو درست کنن اتفاقی که توی دوره دوم ریاست جمهوری میفته نتیجه ی کارهاییه که در دوره اول انجام شده.
معمولا یک رئیس جمهور بعد از روی کار اومدن یکی از دغدغه هاش اینه که چطور برای دور دوم هم انتخاب بشه و از اون مهم تر اینکه چطور هم حزبی هاش رو بفرسته مجلس. هیچ گشایشی به اندازه گشایش اقتصادی برای مردم جذابیت نداره. پس روسای جمهور بعد از روی کار اومدن معمولا افسار بهره بانکی رو میکشن، بهره رو افزایش میدن، با ایجاد رکود، تورم رو کنترل میکنن، ارزهای دولتی به بازار تزریق میکنن تا کشور به ظاهر گل و بلبل بشه. اما متاسفانه با این کار دارن اوضاع رو داغون میکنن. این شرایط مثل اینه که بخوای جلوی سیل سد بسازی. شاید بتونی چند صباحی جلوی سیل رو بگیری ولی با اولین سوراخی که در سد ایجاد میشه انرژی ذخیره شده با شدت بیشتری آزاد میشه. توی همین دوره هم دیدیم که این انرژی ذخیره شده با چه شدتی آزاد شد که حتی بدبین ترین افراد رو هم شوکه کرد که چطور اوضاع اینقدر خراب شد. وقتی سیاست های تعدیل اشتباه در کنار اون حجم عظیم نقدینگی باشه و دولت هیچ همتی برای کاهش هزینه ها نداشته باشه نتیجه تورم افسار گسیخته بعد از یک رکود بی سابقه خواهد بود.
پس در انتخابات اگر دیدید یکی از کاندیدا ها وعده ی کوچک کردن دولت رو میده بدونید منظورش چیه و بدونید میخواد چه لطف بزرگی به کشور بکنه. اگر دیدید گفته شد کشور با کسری بودجه زیاد مواجهه بدونید کسری بودجه چه تبعاتی به دنبال داره، بدونید همیشه تورم تک رقمی چیز خوبی نیست و ممکنه این تورم تک رقمی حاصل سد شل و ولی باشه که جلوی سیل ساخته شده.
در قسمت بعدی از دروغ های دیگه ی سیاست مدارها مینویسم.