با توجه به تجربه ای که در پست قبلی دریافت کرده ام این بار قرار نیست چند پرسش را در یک پست مطرح کنم. چرا که هم مطلب طولانی می شود و افراد کمتری آن را می خوانند و هم پاسخگویی به آن سخت می شود.
با شیوع بیماری کرونا مباحث زیادی در حیطه آزادی های فردی شکل گرفت. مباحثی مانند حق آزادی افراد در تعیین زندگی خود. چطور دولت به خود اجازه می دهد که برای افراد تعیین تکلیف کند که از خانه بیرون بروند یا نه؟ چطور دولت به خود اجازه می دهد به کسب و کارها دستور بدهد کار خود را تعطیل کنند؟ ایا این کار از نظر اخلاقی صحیح است؟
ممکن است گفته شود که در اینجا سلامت عمومی جامعه اهمیت دارد و کسی نمی تواند خودسرانه کاری انجام دهد. اگر من مخالف قرنطینه باشم می توانم از خانه بیرون بروم اما در این صورت ممکن است علاوه بر خودم افراد دیگری را نیز آلوده کنم. در واقع اینجا فقط آسیب به من نیست که مورد بحث قرار می گیرد. بلکه اسیب به کل جامعه است.
حال فرض کنید در کشوری تمام مردم جامعه رضایت داشته باشند که بدون محدودیت به فعالیت های روزمره خود برسند. تصور کنید در ایران کل مردم رضایت نامه ای امضا کرده اند که در آن قید شده دولت موظف است تمام اماکن را باز کرده و از آن طرف تمام مشکلات ناشی از تعامل های اجتماعی برعهده خود افراد است. آیا در این صورت دولت می تواند اجازه بدهد قرنطینه انجام نشود؟
سوال مهم تر اما این است که ما سالانه چند صد هزار مرگ بر اثر تصادفات رانندگی و یا دخانیات داریم. چرا با استفاده از همین استدلال که خیری عمومی در میان است نمی توان مصرف دخانیات را ممنوع کنیم یا شرکت های خودرو سازی را ملزم کنیم تا سرعت خودرو هایشان را از حد مشخصی بالاتر نبرند؟ به عنوان مثال خودروها نتوانند بالا 70 یا 100 کیلومتر بر ساعت سرعت بگیرند.
چه تفاوتی بین مرگ بر اثر کرونا و مرگ بر اثر تصادفات رانندگی و یا مصرف دخانیات وجود دارد؟
بیایید با یکدیگر در موردش حرف بزنیم.
مطلبی که در ارتباط با همین موضوع توسط دوست عزیزمون آقا بهنام نوشته شده: