احمد سبحانی
احمد سبحانی
خواندن ۱۱ دقیقه·۵ سال پیش

نگاه جنسیت زده یا درک تفاوت جنسی

امروز بر حسب اتفاق با پستی در ویرگول مواجه شدم که نظرم را جلب کرد. بنده معمولا بجز دوستان و آشنایان و دیگر عزیزانی که دنبالشان کردم فرصت کافی برای مطالعه مطالب دیگر عزیزان را ندارم (همینجا از دوستانی که مطالب جذاب می نویسند و بنده فرصت مطالعه‌شان را ندارم عذر خواهی می کنم) اما این پست در کمتر از ۲۴ ساعت بیش از ۱۰۰ لایک داشت و همین امر توجهم را به نوشته جلب کرد. در اینجا قصد دارم مجموعه از مشاهدات و مطالعاتم را در مورد مقوله جنسیت زدگی در اینجا مطرح کنم.

قضیه از این قرار است که دوست عزیز ما توییتی می‌نویسد و اکانت رسمی فیلیمو کامنتی زیر این پست قرار می‌دهد و دیجی‌کالا نیز جوابی به کامنت فیلیمو می‌دهد و سایر عزیزان نیز چون می‌بینند بساط تبلیغات و ایضا حرف رایگان پهن است به توییت مربوطه حمله کرده و ادامه ماجرا.

بحث اصلی بنده در مورد متن ایشان نیست اما دو مورد در متن ایشان نظر بنده را جلب کرد. یکی از آنها بی‌ربط به این بحث است و دیگری مربوط. مورد اول و بی ربط این است که ایشان می گویند:

«باور کنید یک زن هم می‌تواند درباره روابط عمومی و شبکه‌های اجتماعی استراتژی بدهد و حتی فراتر از این مسائل، اگر به کاراکتر یک برند بخواهیم جنسیتی نگاه کنیم، یک زن هم می‌تواند کاراکتر برند باشد. پس این داستان که برندهایی با جنسیت مرد برای مالِنا فندک روشن کرده‌اند، صرفا زاده ذهن شماست که باید ریشه‌یابی‌اش کنید و هرچه زودتر یک کلنگ بردارید و به جان آجر به آجر کلیشه‌های جنسیتی ذهن‌تان بیفتید که این کوته‌بینی جایی کار دست‌تان می‌دهد؛ به خصوص در مقابل نسل آینده که این چیزها سرش نمی‌شود و آن‌وقت مجبورید تن بدهید به انزوا و متهم شوید به نادانی.»

در مورد این متن به عنوان کسی که قدری کتاب‌های استراتژی برند را مطالعه کرده و قدری از برند سررشته دارد و ایضا تحصیلات آکادمیک نیز در این زمینه گذرانده باید بگویم شخصیت برند را کسی نمی‌تواند از خود دربیاورد. بله گرداننده اکانت توییتر یک برند می‌تواند زن باشد که در اکثر موارد اینگونه است. اما گرداننده اکانت توییتر رابطه‌ای با شخصیت برند ندارد. شخصیت برند را در وهله اول نوع و روش تبلیغات برند و در وهله دوم برداشت عامه مردم تشکیل می‌دهد. به عنوان مثال اگر از شما بپرسند برند بنز اگر انسان بود چه شکلی بود. احتمالا اکثرا یک مرد قدبلند سفید پوست با صورت تراشیده و کت و شلوار مرتب را مثال می‌زنید. یا برند هارلی دیویدسون احتمالا یک مرد نسبتا هیکلی و چاق با زخم روی صورت و ریشهای بلند و عجیب با عینک دودی بزرگ را مثال می‌زنید. اینها ربطی به کلیشه‌های ذهنی ندارد. بلکه وابسته به تبلیغات برند است.

اگرچه ما در ایران برند نداریم تنها نماد و سمبل داریم چرا که برندسازی کاری کاملا علمی و حساب شده است. در برندسازی شما نمی‌توانید یکبار در تبلیغات بگویید :«هلوشو بدم، لیموشو بدم» و بار دیگر با چرخشی ۱۸۰ درجه با یک ادبیات کاملا رسمی به توضیح درباره کارخانه و محصولات آن بپردازید. توضیحات این مبحث بسیار مفصل است اما همینقدر بدانید که شخصیت برند هیچ ارتباطی با ذهن جنسیت زده ندارد.

اما بازگردیم به مسئله اصلی. آیا فضای مجازی در ایران جنسیت زده است؟ آیا این کلیشه که در فضای مجازی خانم‌ها با استفاده از جنسیت خود اقدام به جلب توجه می‌کنند حقیقت دارد؟

بگذارید با یک نمونه شروع کنیم.

همچنین این دو توییت:

شاید بگویید تفاوت در نحوه توییت هاست و توییت های روزمره بیشتر از توییت های علمی طرفدار دارند. پس این نمونه را ببینید:

باز هم شاید بگویید تفاوت در تعداد فالوورها و یا انگیجمنت و اینتراکشن (تعامل با دیگر کاربرها) است. اگرچه برای این نمونه نیز مثالهای نقض متعددی وجود دارد اما به تصویر زیر دقت کنید:

می‌بینید توییتی که محتوای جنسی دارد بسیار بیشتر از توییتی که محتوای روزمره اما غیر جنسی دارد لایک خورده است. احتمالا اکثر کسانی که این تفاوت‌ها را رقم زده اند خود آقایون بوده اند و احتمالا بسیار ساده است که این کار را به نگاه جنسیت زده و تفکر سطحی آقایان نسبت بدهیم. اما در ادامه سعی می‌کنم پاسخ دهم که چرا همین طرز تفکر در مورد پاسخ‌های جنسی آقایان برگرفته از کلیشه‌های ذهنی است.

توجه کنید که در نظام طبیعت انسان به محرک‌های درونی خود پاسخ می‌دهد. محرک‌های درونی شامل تمام آن نیازهایی است که در هرم مازلو دیده‌ایم و با‌ آنها آشنا هستیم. احتمالا بارها اتفاق افتاده است که با دیدن تصویر و بوییدن بوی یک خوراکی اشتهایتان تحریک شود. اما آیا در این هنگام کسی به شما اتهام شکم بارگی می‌زند؟ اگر کسی چنین کاری بکند برخوردتان با او چگونه خواهد بود؟

تحریک شدن اشتها با دیدن غذا یک واکنش طبیعی سیستم اعصاب است و کاملا ناخودآگاه. کسی نمی‌تواند دیگری را تنها به این خاطر که سیستم اعصابش به طور ناخودآگاه اشتهایش را تحریک کرده سرزنش کند.

اما چطور بعضی افراد به خود اجازه می‌دهند بقیه افراد را به خاطر تحریک شدن سیستم اعصابشان در مواجهه با یک صحنه جنسی سرزنش کنند؟ این یک واکنش کاملا ناخودآگاه است که وقتی انسان با تصورات و تصاویر جنسی مواجه شود سیستم اعصابش تحریک شود. متاسفانه این سرزنش همیشه پشت سر مردان بوده است و آنها را به چشم‌چران، شهوت‌ران و جنسیت‌زده بودن محکوم کرده‌اند اما کسی با خود نمی‌گوید این نوع نگاه اساسا از تفاوت‌های جنسیتی ناشی می‌شود. نه دختری که در مواجهه با صحنه‌های جنسی دیر تحریک می‌شود خویشتن‌دار است و نه پسری که به سرعت تحریک می‌شود شهوت‌ران تمام اینها به دامنه تحریک‌پذیری بین مردان و زنان مربوط می‌شود نه چیز دیگر.

این سرزنش‌های بی امان باعث می‌شود مردان به دو دسته تقسیم شوند. اول آنها که در مواجهه با هر پدیده جنسی هنگامی که خود را تحریک شده می‌بینند سعی در سرکوب این حس و سرزنش خود می‌کنند تا حدی که به هرنوع حس جنسی‌ای حس گناه پیدا می‌کنند و دوم آنها که سعی در نادیده گرفتن این حس دارند و دیگر در مواجهه با هیچ احساسی حتی منحرفانه‌ترین تصورات هم احساس گناه نمی‌کنند. هنگامی که حس گناه را از اشخاص گرفتیم دیگر راه را برای او باز کردیم که هرنوع هنجارشکنی را انجام دهد. البته که این حرف به مفهوم توجیه اعمال شنیع و جنسی این افراد نیست. بلکه تنها تذکر این نکته است که باید نگاهی واقع‌بینانه به مقوله جنسیت و جنسیت زدگی و تفاوت تحریک پذیری جنسی میان مردان و زنان داشته باشیم.

اما اگر تصور می‌کنید خانم‌ها (و یا حداقل بعضی خانم‌ها) از این تفاوت آگاه نیستند و یا از آنها استفاده نمی‌کنند باید گفت سخت در اشتباهید. بعضی خانم‌ها با افتخار از این ویژگی برای جلب توجه استفاده می‌کنند.

احتمالا عده‌ای خواهند گفت که چگونه مردم با خواندن این توییت‌ها تحریک می‌شوند و کسی که با خواندن چنین توییت‌هایی تحریک شود بیمار جنسی است. (کلیشه‌های ذهنی) اما باید گفت در اینجا بحث برسر تحریک شدن نیست. بلکه بحث بر سر جلب توجه است. هنگامی که شرکت‌های تبلیغاتی از عکس زنان برای تبلیغ محصولاتشان استفاده می‌کنند انتظار ندارند که خریداران برای خریدن زن‌های موجود در کاتالوگ به آنها مراجعه کنند. بلکه تنها برای جلب توجه چنین کاری می‌کنند. در شبکه های مجازی نیز هنگامی که یک زن از اندام‌های جنسی خود صحبت می‌کند همین اتفاق رخ می‌دهد. آنها نیز به دنبال جلب توجه هستند. حتی اگر نیت چنین کاری نداشته باشند.

جواب به یک مغالطه رایج: عده ای می‌گویند چرا این تنها در مورد زنان رخ می‌دهد و مردان به راحتی می‌توانند از اندام‌های جنسی خود بگویند. اینجا دو نکته قابل تذکر است اول اینکه صجبت از اندام‌های جنسی آقایان برای خانم‌ها به اندازه کافی جذابیت ندارد و در واقع بیشتر مورد انزجار است تا تحریک و مورد دوم نیز به همان تفاوت در آستانه تحریک پذیری و تفاوت میان زنان و مردان باز می‌گردد.
اما نکته مجزایی که باید به آن اشاره کرد این است که اساسا این نوع استدلال اشتباه است. اینکه چرا مردان فحش می‌دهند کسی به آنها ایراد نمی‌گیرد ولی زنها نباید فحاشی کنند. یا در مورد سیگار کشیدن و ... نیز همین صحبت می‌شود. و در نهایت این را به نگاه جنسیت زده اجتماع مربوط می‌دانند. درحالیکه نفس فحاشی کردن بد است چه برای مرد و چه برای زن. نفس سیگار کشیدن بد است. اینکه ما بگوییم حال که مردها می‌کشند پس زنها را هم سیگاری کنیم. حال که مردها فحش می‌دهند پس زن‌ها را هم فحاش کنیم تا برابری بین زن و مرد کاملا برقرار شود شاید احمقانه‌ترین استدلال ممکن باشد. چرا کمپینی برای سیگار نکشیدن یا مقابله زنان با سیگار کشیدن مردان یا مقابله با فحاشی کردن مردان شکل نمی‌گیرد؟

اما این تمام ماجرا نیست. اینکه چرا عده‌ای در فضای مجازی به خود اجازه چنین اعمالی را می‌دهند اما در دنیای واقعی چنین اجازه ای به خود نمی‌دهند موضوع بحثی جداگانه است که سعی می‌کنم اینجا به اختصار به آن بپردازم.

سه حالت مختلف را در نظر بگیرید. سوار آسانسور شده اید و فرد دیگری پای شما را لگد می‌کند. در اتوبان در حال حرکت هستید و خودرویی به ناگاه و به شکل خطرناکی از کنار شما عبور می‌کند و در نهایت در فضای مجازی با اکانتی جعلی در حال فعالیت هستید که فردی دیگر کامنتی انتقادی برای شما می‌نویسد. واکنش شما در این سه حالت چگونه است؟

احتمالا در اسانسور بسیار محترمانه برخورد می‌کنید و حتی اگر فرد خطاکار از شما معذرت خواهی نکند واکنش منفی نشان نخواهید داد. در حالت دوم حتی اگر با صدای بلند هم فحاشی نکنید احتمالا در دل خودتان بد و بیراهی به فرد خطاکار خواهید گفت و در نهایت در مورد سوم احتمالا فرد را به باد فحش و استهزا خواهید گرفت. (یا حداقل طبق برآوردها بیش از ۸۰ درصد مردم چنین خواهند کرد)

این تفاوت در واکنش،‌ به ناشناخته بودن مربوط می‌شود. هنگامی که شما در فضای مجازی فحاشی می‌کنید تصور نمی‌کنید که درحال فحاشی به یک انسان هستید. بلکه تنها مشغول حمله به یک اکانت ناشناس که مشخص نیست آنطرف چه کسی نشسته است، هستید. همچنین هنگامی که پشت فرمان ماشین درحال فحاشی به سایر راننده‌ها هستید، در واقع در حال فحاشی به ماشین‌ها هستید. (البته فحاشی کردن دلایل دیگری نیز دارد)

در واقع ناشناخته بودن به افراد جواز بسیاری از اعمال خلاف را می‌دهد. اینکه مهاجران هنگام مهاجرت به شهر یا کشوری دیگر دست به کارهای خلاف بیشتری می‌زنند ریشه در همین ناشناخته بودن دارد. پس اعمال ترول‌وار و جنسیت زده افراد در فضای مجازی لزوما به معنای تفکر منحط و سطحی قشری از جامعه نیست بلکه عوامل متعددی در این زمینه دخیل هستند.

نکته پایانی اینکه این نوشته نه جوازی برای فحاشی و نگاه جنسی به زنان است و نه توجیهی برای بعضی اعمال شنیعی است که در فضای مجازی صورت می‌پذیرد. بلکه تنها فتح بابی است در باز کردن مسائل پیچیده اجتماعی که در جامعه از آنها بحث نمی‌شود. مطمئنا این مبحث آنقدر مفصل و تخصصی است که بنده با سواد اندکم توانایی پرداختن به تمام وجوه آن را ندارم. از این رو متخصصان می‌توانند با ورود به این مباحث و توضیح در مورد آن، نگاه تک بعدی به مسئله جنسیت را حذف کرده و به جامعه دیدی واقع بینانه تر ببخشند. تا درگیر نگاه سطحی به مقوله جنسیت نشویم.



مطلب پیشین:

https://virgool.io/pluscriticism/%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%A8%D8%A8%DB%8C%D9%86%DB%8C%D9%85-%DB%8C%D8%A7-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%A8%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C%D9%85-bzyb3mwyntpz


جنسیت زدگیمعضلات اجتماعی
"کمربندها را محکم ببندید و دامن همت بر کمر زنید که به دست آوردن ارزشهای والا با خوشگذرانی میسر نیست" امیرالمومنین (ع) -----------------------وبسایت:‌ finsoph.ir
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید