فیلم ببینیم یا کتاب بخوانیم؟

اخیرا مطلبی از دوست عزیزم جناب یوسفی مقدم در باب فیلم های اقتباسی مطالعه کردم. مطلبی بسیار جامع و کامل که به زحمت بتوان چیز بیشتری به آن اضافه کرد. اما مراد از نوشتن این جستار باز شدن باب تازه‌ایست از گفتگو پیرامون تفاوت میان فیلم‌های اقتباسی و آثار ادبی.


در وهله اول باید گفت اصالت دادن به یک مدیوم کار اشتباهی است. همگی ما اپرای حلقه نیبلونگ را شنیده‌ایم اما آیا می‌توان صرفا با داستانی که این اپرا روایت می‌کند تمام زیبایی‌های آن را درک کرد؟ قطعا خیر. هیچ مدیومی نمی‌تواند به طور کامل به مدیوم دیگر درآید حتی شعر را نمی‌توان به راحتی به داستان تبدیل کرد چه رسد به تبدیل موسیقی به داستان و یا داستان به فیلم. از این رو نمی‌توان اصالت را به هیچ یک از فرم‌ها رسانه داد. هرکدام از فرم‌ها قابلیتی دارند که دیگری ندارند.

بعلاوه عده‌ای ادعا می‌کنند آزادی در رمان بیشتر از سینما است. این ادعا اشتباه و ناشی از نگاهی تک بعدی به مقوله آزادی است. در رمان اگرچه خواننده آزادی بیشتر در خلق صحنه‌ها دارد اما محدودیت بیشتری در دنبال کردن خرده داستان‌ها دارد. درحالیکه در سینما از آنجا که ذهن با فراغت بال حالات و توصیفات را مشاهده می‌کند ازادی بیشتری برای ساخت خرده داستان‌ها و همینطور دریافت سریع‌تر پیام داشته باشد. همچنین بیننده فیلم می‌تواند تحلیل منسجم‌تری از فیلم داشته باشد درحالیکه در رمان اینگونه نیست.

پس از لحاظ فرمیک نمی‌توان مقایسه‌ای انجام داد. اما از نظر محتوا چطور؟ به نظر می‌رسد می‌توان مانور بیشتری بر روی محتوا داد. بگذارید با مثال کتاب ری بردبری یعنی ۴۵۱ فارنهایت شروع کنم. از روی این کتاب فیلم تحسین شده ای ساخته شده به همین نام توسط فیلمساز مشهور فرانسوی یعنی فرانسوا تروفو.

تروفو در این فیلم نهایت تلاش خود را انجام داده تا محتوا عینا توسط فیلم منعکس شود بدون کوچکترین تغییری. اگرچه میزانسن ها، انتخاب بازیگر، نوع بازی و... تفاوت هایی با کتاب دارند اما می‌توان گفت فیلم به صورتی افراطی به کتاب پایند بوده. اما ایا رسالت سینما این است؟ ایا رسالت سینما کپی کردن کتاب است؟

یک فیلم دیگر فایت کلاب است. شاهکاری از دیوید فینچر. این فیلم اگرچه تلاش کرده است تا به کتاب متعهد باشد اما در پایان فیلمساز با تغییراتی بسیار زیاد داستان را منحرف کرد. اگرچه پیام فیلم دست نخورده باقی ماند اما می‌توان گفت فیلم فایت کلاب تا حدودی از کتاب آن مجزاست.

و در نهایت فیلم «دکتر استرنج‌لاو یا: چگونه آموختم دست از ترسیدن بردارم و به بمب عشق بورزم» را در نظر بگیرید. در این فیلم کوبریک توانست با دخل و تصرف هایی که در کتاب انجام داد تاثیر بسیار بیشتری از کتاب بگذارید و امروز ما احتمالا نمی‌دانیم این فیلم از روی کتاب وضعیت قرمز اقتباس شده است.

درحقیقت مدیوم سینما برخلاف ظاهر گول زننده‌اش اصلا بازتابی از جهان واقع نیست. در سینما شما حقیقت را مشاهده نمی‌کنید بلکه بازنمایی‌ای از حقیقت را مشاهده می‌کنید. سوژه فیلمساز ابتدا در ذهن وی ساخته و پرداخته شده و بعد به عینیت می‌رسد پس نباید انتظار داشت فیلم‌ساز دقیقا مانند نویسنده به پدیدارها نگاه کند. به عبارت ساده‌تر در فیلم‌های اقتباسی سوژگی متعلق به فیلم‌ساز است نه اثر.

از طرفی هرچه فیلم‌ساز سعی کند تعهد خود را به اثر ادبی بیشتر کند، از آن طرف سوژگی و اصالت را از سینما می‌گیرد.

حال بازگردیم به سراغ سوال اصلی. فیلم‌های اقتباسی بهتر‌اند یا کتاب‌های مرجع؟ به نظر نگارنده سوال از اساس اشتباه است. در واقع سوال اصلی باید این باشد. آیا فیلم‌ساز توانسته در عین استقلال نظر خود، بازنمایی خوبی از اثر به مخاطب ارائه بدهد؟ یا آیا فیلم‌ساز توانسته فیلمی بسازد که در عین حالیکه سینماست،‌ به فحوای پیام اثر متعهد باشد یا خیر؟

اما در مورد فیلم خوشه‌های خشم. خوشه‌های خشم را می‌توان از دو دیدگاه بررسی کرد. اول از نظر فرمیک. این فیلم از نظر فرم چیزی کم ندارد. یک بازنمایی کامل از رمان که حتی اگر رمان را نخوانده باشید به خوبی متوجه داستان خواهید شد. یکی از دلایلی که در گذشته (و حتی تا حدودی همین امروز) اقبال گسترده‌ای به چنین فیلم‌هایی می‌شود و حتی عده‌ای فیلم ۴۵۱ فارنهایتِ تروفو و خوشه‌های خشمِ فورد را در زمره بهترین فیلم‌های جهان قرار می‌دهند همین تسلط خارق‌العاده این کارگردانان بر روی فرم بوده است.

دومین دیدگاه از نظر سینمایی است. آیا فیلم خوشه‌های خشم سینماست؟ یعنی به ما دیدگاه جدیدی ارائه می‌دهد؟ آیا این فیلم سوژه فیلم‌ساز بوده است؟ به سختی می‌توان گفت. در این فیلم رمان اولویت اول، دوم، سوم، چهارم و پنجم جان فورد بود. پس به سختی می‌توان این فیلم را سینما دانست. اگرچه احتمالا کسانی که اصالت سینما را از نظر فرمیک بررسی می‌کنند از این گفته من ناراحت می‌شوند.

در مجموع می‌توان گفت با وجود تفاوت‌هایی که سینما و ادبیات دارند،‌ انتظار ما از یک فیلم اقتباسی «خوب» باید این باشد که در عین حال که به اثر اصلی متعهد است،‌ ما را با جهان فیلم‌ساز نیز اشنا کند. به ما اجازه بدهد کتاب را از نگاه فیلم ساز نیز یکبار دیگر مطالعه کنیم.



https://virgool.io/MePlusBook/%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%DB%8C-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%AC%D8%B2-%D8%A7%D8%B2-%DA%A9%D9%84-%D9%85%D8%B1%D8%AF%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%AA%D8%A8%D8%B9%DB%8C%D8%AF-%D8%A7%D8%A8%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%D8%AE%D9%84%D8%A7%D9%82-%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA-gfbi5ykpj91h