وقتی از زمانه صحبت به میون میارم یعنی میخوام از چیزی که همه رو درگیر کرده حرف بزنم. از چیزی که خیلی آروم و یواش همه رو درگیر کرده!
زمانه فعلی زمانه بادکنک هاست.
بادکنک یه حجم خیالی داره که با یه سوزن میترکه.
و حالا ربط بادکنک به ما چیه؟!
خب بریم پرده دوم!!
طبق عادت مالوف اینستا را باز کرده و شروع میکنم به دیدن استوری ها!
یک استوری حرصم را در میاورد. بلاگر انقلابی مان کلاس آموزش بلاگرانقلابی شدن گذاشته... یحتمل خیلی از حزب اللهی ها هم با دیدنش ذوق کرده اند که با پرداخت دو میلیون و هفتصد هزار ریال میتوانند کنشگری شوند که دویست و هفتاد کا فالوور دارد و رئیس جمهور تعیین میکند. انصافا جذاب و فریبنده است.
محسن آقایی میگفت فرهنگ غربی فرهنگ فروکاستن پیچیدگی هاست. ریداکشن اگر اشتباه نکنم. دنبال ساده کردن است ... دقیقا مثل همین ساده کردن بلاگری برای انقلاب و تاثیر گذاری کلان! همینقدر مثل فرهنگ غرب جذاب و فریبنده.
نوبت آن رسید گذری کنم بر پرده سوم!!!
حقیقت آن است معتقدم برعهده گرفتن رسالت کنشگری اسلامی چیزی دقیقا شبیه کار انبیاست. عین صاد اشاره میکند که راهی که حسین با (از دست دادن) سر رفته را ما با پای پیاده نمیتوانیم برویم. کنایه از سخت بودن مسیر ...
کلام را خلاصه تر کنیم باید گفت آقا برای کنشگری در مورد انقلاب اسلامی باید انقلاب خمینی و اسلام ناب را شناخت. چطور میشود؟
وقتی که ازت میپرسم چقدر مطالعه تو این زمینه داشتی جوابت چیه؟
راستش یبار طرح کلی رو خوندیم، اونم تا آخر پیش نرفت و وسطش ول شد.
خب دیگه؟
اممم فتح خون آوینی هم قشنگ بود
خب!
امیرخانی هم خوب مینویسه،
همین!!
آره دیگه همینم زیاده آخه وقت نیست کلی کار دارم(لابد یکیش هم شرکت در دوره بلاگری انقلابیه)
این رو که میگی انگاری یه پارچ آب یخ میریزن رو سرم.
یا اباالفضل!
برادران و خواهران گرامی، نمیدونم با چه ادبیاتی باید بگم که دچار جهل مرکبیم. نمیدانیم که جاهلیم. دلخوشیم به همین مقدار، ای کاش خمینی بار دیگر بگوید دلخوش به همین مقدار نباشید...
فهم انقلاب و اسلام را اینطور برای خود تعریف کرده ام که از منظر متفکرینی که مروجین این اسلام انقلابی بودند دریچه ای به هستی باز کنم.
به همین خاطر به دوستانم با شور و حرارت میگویم:
عزیزانم وقتی میگی من قراره کنشگر بشم باید درکی از اسلام ناب و اسلام آمریکایی خمینی داشته باشی
باید چندین بار انسان 250 ساله را مرور کرده باشی
باید لااقل در دو سه کتاب از مرحوم شریعتی که واقعا قلمش حیرت آور است چرخی زده باشی
بعقیده بنده
باید مواجهه مطهری را با شبهات ببینی... وقتی میفهمم در عمرت از مطهری چیزی نخوانده ای میخواهم سرم را بکوبم به دیوار
باید عمق دید بهشتی را حس کنی که چطور عاقلانه با مباحث اسلامی برخورد میکند و چگونه ساختار های این انقلاب را میتواند پایه ریزی کند...
وقتی صرفا عاشق شوید رو از بهشتی شنیدی بازم باید سرم رو بکوبم به دیوار
باید بدانی ثمره عمر مصباح یزدی در چه خلاصه شده، فلسفه سیاسی اسلام چیست؟ بتوانی لا اقل دفاع یا نقدش کنی...
مرتضی آوینی چطور توانست از منظر انقلاب هنر را بازتعریف کند، مرتضی چطور عمق تمدن مقابل اسلام (همون غرب ) را چشیده و به زبان آورده
عین صادمان چطور با طرح شاکله ذهنیش میتواند مرده ترین روح هارا به جنبش درآورد و بین تربیت و اخلاق و احکام و سیاست رابطه ای جدایی ناپذیر بیان کند
شارح مثنوی و نهج البلاغه مرحوم علامه جعفری چطور مینویسد ، اصلا قلمش سنگین است یا سبک؟
از مفاهیم گفتمان سازی، حلقات میانی و تمدن اسلامی چند دقیقه میتوانی ارائه ای همه فهم و شیرین داشته باشی؟
از حرکت تشکیلاتی ائمه در صدر اسلام ، از تقابل جریان های روشنفکری و سنتی در عصر مشروطه از تعریف مکتب تفکیک یا فلسفه صدرایی در حد دو پاراگراف میتوانی قلم بزنی؟
عزیزم ما به چی دلخوش شدیم؟ به تیپ زدن و لباسای خوشگل پوشیدن و هزارتا افکت پریمیر و افترافکت و چهارتا فحش یا شبه استدلال هیجانی ؟
راهی که حسین با دادن سر رفت را نمیشود با دو میلیون و هفتصد هزار ریال خرید
ای علمای اسلام! فکری به حال اسلام بکنید جان من
خطر سطحی شدن در دین وحشتناک داره زیاد میشه و یکی یکی بچه های فوق العاده باهوش و پراستعدادمون رو دلخوش کرده
از جوانان عزیز ما داره بادکنک درست میکنه، گویا زمانه زمانه بادکردن هاست
بادکردن بادکنک ها!
بی تفاوت بودن تاوان داره...