کودکان عموما نسبت به تغییرات ناگهانی محیطی خود و رفتار اطرافیان بسیار حساس هستند. به هنگام ابتلای هر یک از والدین به سرطان مسائلی چون مراجعه فرد مبتلا به پزشک، غیبتهای روزانه، تغییرات ظاهری، تغییرات عاطفی و ... مورد توجه کودکان قرار خواهند گرفت و برای آنها سوالات فراوانی را ایجاد خواهد کرد. این احساس برای کودکانی که در زمان سلامت والدین مورد توجه قرار می گرفتند بیشتر خواهد بود لذا بهتر است در مورد سرطان خود تا جایی که می توانیم با آنها صادق باشیم و حتی به صورت ظاهری، خود را عادی جلوه دهیم. اکثر کودکان چیزی در مورد سرطان نمی دانند، دچار نوعی حالت سردرگمی هستند و با اطلاعاتی که از اطرافیان کسب می کنند، امید خواهند داشت که سرطان بیماری قابل درمانی باشد، لذا در میان گذاشتن مسئله بیماری با کودکان بسیار حائز اهمیت است چرا که کودکان از آنچه والدین می پندارند آگاه تر هستند و اغلب مسالهی والدین را به سرعت متوجه می شوند. به خاطر داشته باشیم که کتمان کردن یا انکار مشکل در این شرایط صرفا برای آنها تولید اضطراب، ترس و بی اعتمادی خواهد کرد ضمن آنکه مخفی نگاه داشتن بیماری از شخص بیمار هم انرژی زیادی می گیرد، نیروی زیادی که بیمار برای مقابله با بیماری و عوارض درمانی آن نیاز دارد. کودکان ممکن است از اینکه در بیماری ما مقصر بوده اند یا هیچ کسی دیگر مراقب آنها نیست ترسیده و نگران باشند یاشاید احساس کنند که چون مانند سابق برایشان وقت صرف نمی کنیم (مثل وقتی که قبلا برای یک خرید اسباب بازی دخترانه ساده میذاشتیم اما الان مجالش نیست) پس دوستشان نداریم و یا از اینکه نمی دانند چه اتفاقی در حال افتادن است مضطرب شوند. در این شرایط بهتر است تا برای بیان صحیح موضوع بیماری به کودکمان برنامه ریزی کنیم چرا که حفظ اعتماد فرزندان، یکی از مهم ترین مسائل در این شرایط دشوار است.
برخی از کودکان بسیار وابسته اند، بعضی دیگر در مدرسه یا خانه دچار مشکل می شوند. در این موارد می توانیم معلم یا مشاور راهنمای مدرسه را در جریان قرار دهیم. مهم است که ارتباطمان با کودک همچنان پر رنگ باشد. به نظر می رسد برنامه ای خوب برای انتقال اطلاعات به کودکان می تواند شامل موارد زیر باشد:
1. بیان اطلاعاتی درباره سرطان به زبان ساده: مطرح نمودن اطلاعات مختصری از نام بیماری، محل ابتلا به سرطان در بدن، اقدامات درمانی که باید انجام داد، مقایسه آن با سایر بیماریها و اینکه کودک از صحبتهای والدین چه چیزی را استنباط کرده است می تواند از ابهام بیماری و به طبع هراس های کودک بکاهد.
2. درگیرشدن بااحساسات و نگرانی های کودک: والدین باید درصدد باشند تا با برقراری یک رابطه صمیمانه با کودک، او را تشویق به بروز نگرانی ها، احساسات و مسائلی از این دست نمایند و برای آنها فضایی به وجود آورند تا بتوانند به راحتی در این باره صحبت نمایند.
3.شناخت اثرات تغییراتجسمی و روحی بیمار در طول درمان بر کودکان: پس از ابتلای والدین به سرطان، کودکان می بایست تا درک درستی از عوارض بیماری، اثرات و تغییرات روحی و جسمی که ممکن است در طول مدت درمان داشته باشند، بیابند و اطمینان یابند که همیشه از آنها مراقبت خواهد شد. لازم است والدین کودک را در این مسیر آماده ساخته و باور داشته باشند که او در کنار دیگر اعضای خانواده از پس این مشکل برخواهد آمد، همچون سابق به ادامه فعالیتهای خود خواهد پرداخت و ارتباطات، بازی های کودکانه اش را رها نخواهد ساخت. به طور کلی می توان در راستای سازگار کردن کودکانمان با این بیماری و پذیرش آن، متناسب با این موقعیت واکنش های زیر را نشان دهیم:
>> دلنوشته نویسنده: بیماریم وسیله ای شد تا بسیاری از چیزهایی که میخواستم فرزندانم یاد بگیرند، به آنها بیاموزم. من، به جای پنهان کاری یا صرف جنگیدن با چالش ها، از شرایط موجود استفاده کردم تا به فرزندانم بیاموزم در شرایط دشوار امیدوار باشند، تغییر ظاهر انسان ها به معنی تغییر قلب و روح آنها نیست و اینکه اگر اوضاع خوب پیش نرفت، تلاش خود را بکنند و خود را ببخشند. دوره درمان من، زمان خوبی بود برای اینکه به آنها بگویم، «دوستتان دارم و تمام تلاشم را می کنم که در کنارتان بمانم».
منبع: مجله خوب "کودک سالم"