منظور از عنوانِ نوشتار، روسپیان محلهی حکمتآباد کرمانشاه نیست، این ناسزای طعنآمیزی است که سقراط، به سفسطهگران (sophists) میداد.
سفسطهگران در فن خطابه و سخنوری برای اجتماعات مردم و همچنین در بهکاربردن سفسطه و مغالطه در بحث و احاطه بر فلسفه و حکمت مشهور بودند. حتی افرادی که کارشان به دادگاه کشیده میشد، برای پیروزی در جلسات دادگاه (به حق یا ناحق) نزد این استادان، مغالطه و سفسطهگری میآموختند و هزینههای گزاف میپرداختند، از این روست که سقراط، آنان را به حکمتفروشیِ در ازای پول متهم میکرد و، آنان را کسانی میانگاشت که برای حکمت و اندیشه جز سود شخصی ارزشی قائل نبودند.
مصداق بارز امروزینِ «فاحشگانِ حکمت» کسانیاند که با دانشی اندک در حوزههای مختلف علمی (از قبیل روانشناسی) و فلسفی، تولید محتوا میکنند یا جلساتی با عناوین «کارگاه یک روزهی تقویت حافظه»، «کارگاه سه روزهی کسب موفقیت برای تمام عمر»، «دورهی آموزشی مثبتاندیشی»، «دورهی آموزشی دفع انرژی منفی» و «آموزش فعالسازی چاکراهای بدن» و... برگزار میکنند. یا در قالب دیویدی و کتاب محصولاتی با اسامی «۴۰ راز موفقیت»، «۳۲ نکته برای زندگی شاد»، «۲۵ نکته برای بدست آوردن دلِ زنان/مردان»، «کی پنیرم را خورد؟»، «دختر خوب، زرنگ باش»، «تو استثنایی هستی» و... منتشر میکنند. جماعت سادهاندیش و ابله هم فریب این راهزنانِ کراواتی را میخورند، کسانی که تنها قصدشان پُر کردن کاسهی خود و دریدن کیسهی خیل کثیری از افراد ناآگاهِ علمناشناس است.
خزعبلاتی که این شیادان روانهی بازار میکنند ذرهای قرابت با علم یا اندیشه ندارد، جز مُشتی خرافات مدرن و سوءاستفاده از علم و فضای بلاهتبار رسانهها نیست. معتقدانِ به این یاوهها (چند کیلو ژول انرژی مثبت و کارما و چاکرا و...) هم، وضعشان بهتر از کسانی نیست که ضریح میلیسند و خاک بر فرق میمالند و روغن بنفشه بر مقعد. کمی برای خودمان ارزش قائل باشیم.
تئودور آدورنو چه نیک میگفت:
«امروز دیگر مردم "سرکوب" نمی شوند، "سرگرم" میشوند... رسانهها از مخاطب خود میپرسند که "چه برنامههایی را بیشتر دوست داری" تا پروژهی "احمقسازی" خود را تکمیل کنند».