حامد محمودخانی
حامد محمودخانی
خواندن ۱۰ دقیقه·۵ سال پیش

حفظ سلامتی - پیشگفتار و اهمیت

سلام، طبق معمول پست های ویرگول من، اینم:

۱ - اشتراک تجربس و هدف اینه که فقط بگم چقدر توجه به حفظ سلامتی مهمه. حتما بخونید شاید کمک کنه.

۲ - اینم بگم که تجربیاتی که دارم میگم هنوز در حال اتفاق افتادن هستند و تموم نشده و شاید خیلی راحت درمان بشه یا خیلی سخت بشه، به هر حال این پست پس از مشخص شدن یه سری نتایج ویرایش خواهد شد،‌ اما به دلیل اهمیت بسیار زیادشه که همین الان مینویسمش.

۳ - نکته سوم اینکه اینجا هم دنبال دعا نیستیم فقط اشتراک تجربس که اگه شما هم دارید خیلی خوبه بزارید چون ممکنه باعث پیشگیری از چیزایی بشه.

۴ - و در آخر اینکه توی این حوزه هیچ چیز قطعی نیست (مثلا وقتی فکر میکنیم منشا یه بیماری یه چیزی بوده ولی در واقع اون نبوده) منظور اینکه فقط اشتراک گذاریه و قضاوت نیست.

قبل از شروع این متن فعلا قراره چهار بخش داشته باشه و این اولیش هست.. در ادامه خواهیم داشت:

https://vrgl.ir/LLJ02
https://vrgl.ir/TPEkX

اینطوری شروع میکنم که خیلی از ماها در حالت عادی اونقدری که باید سلامتی رو جدی نمی‌گیریم و چیز هایی که باید رعایت کنیم... اما به محض اینکه یه اختلال هرچند کوچیک رو تجربه میکنیم میفهمیم که اهمیتش چقدر بوده.. از یه چیز فیزیک و ظاهری تر شروع میکنم، مثلا ما همیشه داریم از دستمون استفاده میکنیم اما به محض اینکه یه زخم، خراش یا اتفاق بدتر مانند شکستن براش میوفته اهمیتشو میفهمیم..

یا هیچوقت کاری به دندونامون نداریم! (مخصوصا خودم) تا وقتی که خراب میشن و درد میگیرن و اونماقه این درد شدیده که باعث توجه ما میشه (و خوب خیلی وقتا هزینه درمان خیلی زیاده در نتیجه پیشگیری میتونه خیلی مهم باشه)

بگذریم مشکلی که من دچارش شدم و هنوز شدتشو نمیدونم هرچی هست احتمالا مربوط به ریه میشه!

اینجا شروع میکنم به گفتن چیزایی که میتونیم رعایت کنیم ولی شاید منشاء اصلا اینا نبوده باشه! به هر حال همونطور که اول گفتم فعلا هیچ چیز قطعی نیست.

کلا از بچگیم خیلی گیم نت میرفتم! (دارم چرت و پرت نا مرتبط میگم؟!) و خوب عموما حداقل برای ما گیم نت ها جاییه که خیلی توش دخانیات مصرف میشه و این دود ممکنه برای مصرف کننده و اطرافیان خطرناک باشه... در نتیجه به نظرم جایی که خیلی دود مضر هست نریم بهتره! (وای به حال اینکه مصرف کنیم که در ادامه میگم اونم...) در ادامه میخوایم اول عواملی رو با هم بررسی کنیم..

دخانیات

برای اینکه شدت ضرر های جبران ناپذیرشو بگم با یه مثال ادامه میدم: مثلا اکثر ماها فکر میکنیم تصادفات رانندگی برای بقیه اتفاق میوفته و خیلی کم پیش میاد خودمون رو توی سانحه تصور کنیم و رانندگی خیلیا رو که هممون دیدیم و البته ارقام مرگ و میر که دروغ نمیگن! همونطور که در مورد دخانیات دروغ نگفتن.. اینم یه شباهتی داره مثلا برای من از اولای نوجوانی مصرف قلیان عادی بود (البته بازم خیلی کم بود نسبت به اطرافیانی که میدونستم میکشن) حالا میدونید هدف حرفم اینه که ما تصور میکنیم بیماری های که منشا این رو دارن برای بقیه‌ست و اگه ما مثلا مصرف کنیم اتفاقی برامون نمیوفته یا احتمالا آگاهی کافی رو نداریم که شدت این ضرر ها چقدره..!

همونطوری که گفتم من خودم یه مدتی داشتم ولی الان نزدیک ۲ سالی میشه که کاملا قطع کردم و حتی از بوش متنفرم! دلیل من براش همین تنفر بود که کاملا حذفش کنم. جالبه که اونایی که به قول خودشون برای لذتش مصرف میکنن بعضی وقتا از حال بدشون دارن لذت میبرن و قافل از صدمه ای که دازن میزنن... و هرچی که بیشتر دربارش میخونم بیشتر به نفرتم اضافه میشه..

در مورد دیگر چیز های مرتبط و مواد به خاطر این ننوشتم چون مصرف نداشتم! ولی چیزایی ازش خوندم و دیدم که باعث شد کاملا متنفر بشم و مطمئن از اینکه خودم سمت همچین چیزهایی نمیرم!! (در حدی که مرگ رو بر اون سبک زندگی ترجیه میدم)

آلودگی هوا

مورد بعدی که احتمال میره مشکلاتی ایجاد کنه آلودگی هواست که توی تهران که توی این سال های اخیر واقعا وضعش بدتر شده و خوب من که تا حالا ماسک و اینا مصرف نکردم (راستشو بخواید اصلا اعتقادی به کاربردش هم ندارم!) ولی همون سردرد های بعد از ظهر و شبانه، بی حوصلگی و خستگی (دقت کنید که بدون مصرف هیچگونه دخانیات یا هر چیز اضافی) میتونه تضمینی بر این باشه که بی تاثیر نیست!

البته این نکته رو اضافه میکنم که من چای زیاد میخورم و خوب کافئین هم میتونه باعث علائم بالا بشه اما روی افرادی که اینگونه نبودند هم همین نتیجه قابل مشاهدست!

چیز های اضافی اطراف!

منظورت بیشتر همون دود و مواد شیمیایی است اما وقتی که خودمون نمیدونم مثلا موادی که ممکنه توی آب یا غذا بوده باشه... دودی که از اطراف وارد بدنمون شده (مثلا در مورد من دود افراد سیگاری یا دود سوزاندن زباله و آتش که نمیدونم چرا اطرافمون بعضی وقتا انجام میدن!!)

یا دود لحیم کاری که (اینجا که نه تعارف داریم نه سانسور) وقت و بی‌وقت داداشم روی میز کناری انجام میداد و حداقلش برای من سردرد بود و خوب طبیتعا اتاق رو ترک میکردم (که معمولا مدتش نه معلوم بود نه تایم مشخصی از روز یا شب) (اینم میگم که نمیخوام غر بزنم و توی خانواده پرجمعیت یه سری چیزا طبیعیه مثلا صحبت کردن نصفه شب من تو دیسکورد هم خیلی خوشایند نیست یا صدای تلویزیون که همیشه هست اما چه کنیم! شاید یه روزی هم راجع به اینا نوشتم) و در ادامه میگم که این بخش چرا اذیتم کرد باید مرحله بعدی رو بدونید!

ورزش!

این مورد جالبه! یادتونه از تنفرم از دخانیات و بقیه داستانا گفتم (در این دو سال که گفتم تنها مصرف چای داشتم و بس و شاید دارو خیلی کم در حد مٌسَکن) و خوب در این دوران ورزش رو شروع کردم و به صورت تقریبا جدی ادامه دادم.. کوه میرفتم (یه گریز بزنم حالمون عوض شه) و بعد ها با بچه های دانشگاه که واقعا بخشی از بهترین خاطرات زندگیمو تشکیل میده.. به هر حال توی این دو سال به اضافه ی کوه دوچرخه سواری هم میکردم و مسیر هایی که رفتم ۴-۵ بار حدود ۳۵ تا ۵۰ کیلومتر، دوتا مسیر ۹۰ تا ۱۰۰ کیلومتری و مسیر های ۲۰ کیلومتری هم به مراتب... هدفم از گفتنش اینه که با توجه به وضع هوا شاید نباید اینقدر به خودم فشار میاوردم که ممکنه آسیب زده باشه. (و بعضی وقتا هم سرگیجه و خستگی خیلی شدید داشتم که به نظر خوردم طبیعی بود..)

به هر حال منشا هر چی که باشه من مشکلاتی رو که شروعش از پارسال بود تجربه کردم..و سرفه های طولاتی و شدیدی بود که با خروج نخاط غلیظ و زیادی همراه بود و بعد از مدت کوتاهی صدای خس خس در ریه.. که به مرور قشنگ احساس میشد و با یه دم و بازدم عمیق کاملا مشخص بود...

در نتیجه به دکتر عمومی مراجعه کردم.

اینو بگم که من خیلی دارو نمیخورم (حداقل سعی میکنم تا جایی که ممکنه)

به نظرم واقعا بیشتر درمانگاه های عمومی فقط عامل دوپینگ هستند! و درمانی اتفاق نمیوفته سر همین زیاد سراغشون نمیرم! (و البته هزینه درمان های تخصصی هم که بالاست) به هر حال من معاینه شدم و یه سری دارو نوشت +‌ کپسول اکسیژن + سرم و چند آمپول که بعد از مصرف سرم و آمپول در طی چند روز اول کاملا شنگول :D شدم و با مصرف داروها در طی دو هفته دیگر تقریبا خوب شده بود و چیزی حس نمیشد تا اینکه :

مرحله دوم!

این از ۵-۶ ماه اخیر شروع شد که هرچند وقت یکبار احساس درد و ضعفی رو داخل سینه احساس میکردم (که خودم فکر می‌کردم قلبم درد میکنه) و خوب علائمی که بعضی وقتا کدف چپ و دست چپم درد میگرفت (دردی که داخل استخوان حس میشه و ضعف شدیدیه نه دردی مثل جراحت) بعد ها وقتی نفس عمیق می‌کشیدم درد میگرفت و خوب خیلی وقتا احساس سنگین بودن و سخت نفس کشیدن رو داشت..

این درد ها نهایت ۲-۳ روزه بود و قطع میشد و بعد یکی دوهفته دوباره میومد سراغم.. تا یکی دوماه پیش که مدتش طولانی تر شد و زود به زود اتفاق میوفتاد.

اشباهی که توی این مرحله مرتکب شدم اینه که به دکتر متخصص مراجعه نکردم و تحمل کردم (من یه دانشجو هستم که یه سالی میشه سرکار نمیرم و خوب هزینه دکتر نمیتونم بدم)

و البته این نکته هم مهمه:‌از اونجایی که یه عادت بین خیلی از ماها هست و هرکسی خودش یه دکتره! وقتی مشکلمو مطح کردم یکی گفت از معدته و سیر بخور با ماست اوکی میشه! (و خوب منم انجام دادم) یکی میگفت قلنج کردی و خلاصه درمان های اینطوری که فقط وقت رو تلف کرد.

حالا یادتونه گفتم دود لحیم اذیت میکرد توی این مرحله دیگه به سردرد ختم نشد یه بار که حدودا یک ماه
و خورده ای پیش اینا بود توی گیم بودم با دوستام (دوتا۲) و خوب نمیشد از پای سیستم بلند شم.. ایندفع با شروع لحیم کاری طبق معمول سرفه ام گرفت و قطع نمیشد بعدش احساس کردم یه چیزی داره انگار قلبمو فشار میده و ول نمیکنه قلبم تند تند میزد و احساس گیجی و سردرد و در کل احساس خیلی بدی داشتم! نا خودآگاهاه با دستم شروع کردم به ماساژ که یکم دردش کم شه ولی اینقدر حالم بد بود که به محض تموم شدن گیم لباس هام رو پوشیدم و زدم از خونه بیرون... بی هدف توی خیابون (ساعت ۱۰:۳۰ شب) شروع کردم به قدم زدن و نفس کشیدن! یکم حالم بهتر شد و برگشتم خونه...

مرحله سوم

دوی این دو/سه هفته گذشته (دی ماه ۹۸) اصلا حال خوبی نداشتم و حس کسل بودن و بی حالی و بی حوصله شدیدی داشتم.. یه روز که از خواب بیدار شدم (۱۰ روز پیش) متوجه یه باد بالای قفسه سینه (که از وسط یکم چپ تره) شدم که دردی هم نداشت! ولی مثل یه گردی باد کرده که با دست زدن بهش حس استخوانی مانند داره ولی هیچ دردی نداشت..

بعد از ۱-۲ روز شب ها موقع خواب اذیت میکردم و واقعا توی این ۱۰ روز با درد خوابیدم و وقتی بیدار شدم حس سوزش داخل سینه ام رو داشتم که خیلی اذیت کننده بود..

روز ۶ ام دیگه رفتیم دکتر متخصص (وسط امتحانام هم هست که بعد از ۶ روز رفتیم!)

وقت گرفتیم برای (دکتر ریه) که البته دکتر داخلی و غدد بودن (یا باهم ان اینا؟ نمیدونم به هرحال) بعد از معاینه و اینکه گفتم سرفه میکنم و خوب بعدش باد کرده و اینا..

سوالی که دکتر پرسید این بود که آیا مواد مصرف می‌کنم؟! (منم در کمال تعجب گفتم نه! و یک سال و نیمه که قلیون، سیگار یا دخانیات دیگه ای هم مصرف نمیکنم).. به هر حال گفتن که باید آزمایش خون و ادرار بدم و عکس از قفسه سینه..

منم انجام دادم و هنوز نتیجه آزمایش ها نیومده (که بعد از اون و مشخص شدن بیشتر ماجرا توی پست بعدی خواهم نوشت) اما نتیجه عکس قفسه سینه حدسیاتی رو میزنه که متن گزارشش رو اینجا می‌نویسم (با لینک کردن کلمات به ویکی پدیا)

دیامتر عرضی قلب در حد طبیعی است.
در سمت چپ مدیاستن و در ناف ریه چپ و قسمت فوقانی آن تصویر توده مانند بیضی شکل مشاهده می‌شود که سبب انحراف متخصر تراشه به سمت راست گردیده است. بررسی شایعات فضاگیر مدیاستینال توصیه می‌شود. همچنین در لوب فوقانی ریه چپ تصویر AIR BRONCHOGRAM وجود دارد که نشانه انفیلتراسیون ریوی (پنومونی) در لوب فوقانی ریه چپ می‌باشد.
جهت تشخیص دقیق تر معاینه بالینی از نظر وجود سندروم CLAUDE-BERNARD و انجام HRCT در دانسیته های مدیاستینال و ریوی و در صورت لزوم برونکوسکوپی لازم است.
هردو دیافراگم طبیعی مشاهده می‌گردد.
مایع در پلور راست و چپ مشهود نمی‌باشد.

خوب تا الان میشه فهمید که ظاهرا علائمی که مربوط به عفونت ریوی یا یه همچین چیزی هست که خوب بعد از جواب آزمایش دوباره به دکتر مراجعه میکنم و در پست بعدی خواهم نوشت.

همونطور که در ابتدا گفتم هدف فقط اینه که بدونید اتفاق ها ممکنه خیلی ساده تر بیوفته پس خیلی بیشتر به سلامتی خودتتون توجه کنید و نسبت به این موضوع گذرا نباشید. کاری که میتونیم بکنیم اول اینه که آگاهی داشته باشیم.. پس در مورد کار هایی که ممکنه بکنیم، چیز هایی که ممکنه بخوریم و مصرف کنیم میتونیم بخونیم و هرچیزی رو اینقدر ساده ازش نگذریم و براش تصمیم جدی بگیریم.

و اینکه لطفا تجربه هاتونو به اشتراک بزارید شاید به درد کسی بخوره :)

healthhealthcareسلامتیحفظ سلامتیدرمان
یه توسعه دهنده/کدنویس سرگردون! خودمو گیک میدونم و چیزی که بره رو مخم تا حلش نکنم ولش نمیکنم... مطالب تخخصی که تو اینترنت پره اینجا بیشتر تجربیات زندگی شخصیمو مینویسم و افکار و طوری که زندگی میکنم...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید