ویرگول
ورودثبت نام
نیما اکبرخانی
نیما اکبرخانی
خواندن ۵ دقیقه·۴ سال پیش

ندیمه‌ها در گیلیاد

سفر به ضد زن‌ترین سرزمین در دنیای ادبیات


خانوم «مارگارت اتوود»، نویسنده، شاعر، فعال سیاسی و فمینیست معروف کانادایی یکی از سیاه‌ترین، آزاردهنده‌ترین، نفس‌گیرترین و محبوب‌ترین رمان‌های «ضد آرمانشهر»ی دنیا را نوشته که آنقدر در دنیا فروخته و دست به دست شده و اقتباس سینمایی و تلویزیونی پیدا کرده و در فهرست‌های متعدد نویسنده‌ها و ویراستار‌ها و شخصیت‌های معروف کتابخوان قرارگرفته که صرفا نوشتن همه‌ی این‌ها از حوصله و توان این مطلب و نگارنده‌ی آن خارج است.

داستان با کتاب «سرگذشت ندیمه» در سال 1985 شروع شد و توانست به سرعت واژه‌ی جدیدی در اذهان کتابخوان‌های دنیا اضافه کند، «گیلیاد».

«گیلیاد» همان جایی ست که ما امروزه به نام «ایالات متحده‌ی آمریکا» می‌شناسیم و این روزها با اخبار انتخاباتش و نبرد فیل و الاغشان همه‌ی ملت را خفه کرده است. در آنجا این نظام فعلی آمریکا با انقلابی که بیشتر شبیه کودتاست کله پا می‌شود و حکومت می‌افتد به دست «بنیادگراهای مسیحی».

از اینجا به بعدش را چشمتان روز نبیند. ضد آرمانشهری که خانوم اتوود خلق کرده‌اند اگر ترسناک‌تر از نسخه‌های هم ژانر خودش مثل 1984 از مرحوم «جورج اورول» یا «دنیای قشنگ نو» از مرحوم «آلدوس‌هاکسلی» نباشد، کمتر هم ترسناک نیست. هرچند که الآن هرچه با خودم مرور می‌کنم این یکی ترسناک‌تر است.

سرگذشت ندیمه ضد آرمانشهر و تراژدی است و داستان ندیمه‌ای ست از دنیای گیلیاد که سرگذشتش را می‌گوید.

اما گیلیاد و وحشت‌هایش و داستان بر می‌گردند به تضییع حقوق زنان. بالاتر هم گفتم خانوم اتوود فمینیست حسابی معروف و اسم رسم داریست و خلاصه از کوزه همان برون طراود که دراوست.

زنان در گیلیاد از آموزش خواندن و نوشتن محروم شده و چه خوششان بیاید یا چه نیاید طبقه بندی می‌شوند در چند دسته. «همسران فرمانده‌ها»، «مارتاها»، «عمه‌ها»، «زنان اقتصادی» و دست آخر «ندیمه‌ها». جامعه‌ای ساخته شده که بسیار منسجم است، جنگجوست، منظم است و خلاصه همه چیز سرجای خودش است.

راوی داستان «ندیمه‌ی فِرِد» است که سعی می‌کند خاطراتش را روی نوارهایی ضبط کرده و از گیلیاد به کانادا قاچاق کند و زمانی که خواننده با این روایت از فردی در پایین‌ترین قسمت هرم طبقاتی جامعه روبه رو می‌شود در می‌یابد اوضاع آنطوری هم که گیلیاد سعی می‌کند جلوه دهد نیست.

کتاب تراژدی‌ست، از آن درست و حسابی‌هایش و تا دلتان بخواهد تلخ است. اما این حرف مرا به عنوان ضعف تلقی نکنید و از آن دوری نجویید که آن موقع قطعا از زیان کننده‌گان خواهید بود. بالاخره جامعه‌ای که رو به قهقرا می‌رود و نویسنده‌ای که سعی دارد هشدار دهد، چاره‌ای جز خلق فضاهایی سیاه و افسرده نداشته و ندارد. کتاب حرف‌های بسیاری برای گفتن دارد و اگر کمی‌تاریخ قرن بیستم اروپا خوانده باشید به راحتی در می‌یابید که کار کاملا علمی‌ست و با تخیل صرف نوشته نشده است.

مثلا نوع قبضه کردن حکومت را در گیلیاد که خواندید نگاهی بیاندازید به این که نازی‌ها و در راسشان «آدولف هیتلر» چگونه در دهه ی 30 میلادی آلمان را بلعیدند و نتیجه اش شد همانی که خودتان می‌دانید. اگر نمی‌دانید نتیجه اش چه شد و سن شما هم از 15 گذشته است باید بگویم «برگ‌هایم» و البته صد آه و واویلا به حال ما و نظام آموزشی‌مان.

بگذریم.

34 سال بعد خانوم نویسنده کتاب دیگری را به ناشر سپرد به نام «وصیت‌ها». که در ایران هم به تازگی ترجمه شده و می‌توانید تهیه‌اش کنید.

کتاب در همین زمان خودمان جریان دارد و متاسفانه گیلیاد مخوف و آدم‌هایش هم هنوز سرپا هستند. اما راوی داستان دیگر آن ندیمه‌ی کتاب قبلی نیست. باز هم به صورت خاطرات و یادداشت‌ها نوشته شده است و حال‌وهوای همان کتاب قبلی را برای خواننده تداعی می‌کند. اما روایت روی دوش چند نفر دیگر می‌گردد که خواننده حتما و حتما «عمه لیدیا» را خوب و درست‌وحسابی از کتاب قبلی یادش هست.

این به یاد آوردن را تا آنجایی که بنده پرس‌وجو کردم در همه‌ی کسانی که خوانده بودند شایع و مشترک بود. البته اقلیتی نه چندان محدود هم داشتیم که نه تنها خوب یادشان بود که شب‌ها کابوس «عمه لیدیا » هم می‌دیدند.

از جسارت نویسنده همین بس که روایت را روی دوش یکی از سیاه ترین آدم‌های تاریخ ادبیات می‌گذارد و اجازه می‌دهد او هم قدری داستان بگوید. از سوی دیگر نویسنده داستانی خلق می‌کند که ضرب آهنگ خوبی دارد و هیچ کجایش خواننده را کسل نمی‌کند و بسیار راحت می‌توان با داستان همراه شد و اگر سرعت مطالعه‌ی متوسطی داشته باشید حدودا در دو روز کتاب را می‌خوانید.

تقسیم کل داستان روی دوش چند راوی و دیدن کلیت وقایع با چندین و چند دیدگاه متفاوت هم از جذابیت‌های دیگر داستان است که نویسنده توانسته با تدوین کردنی ستودنی آن را ارتقا هم بدهد و همه‌ی داستان‌ها را عملا با هم و همزمان پیش ببرد.

من آنقدری که بلد بودم از این دو کتاب‌ ستودنی تعریف کردم و سعی نمودم خواننده را تشویق کنم به خواندنشان. اگر قانع نشده‌اید و خوشتان نیامده هم باید عرض کنم مِن بعد از این دیگر معرفی کتاب‌هاست و دادن آدرس ناشر و مترجم. اگر نمی‌خواهید بخوانید، خوب رها کنید دیگر این سطور را دیگر برای چه دارید مطالعه می‌کنید‌؟

کتاب سرگذشت ندیمه را می‌توانید از انتشارات افق تهیه کنید با ترجمه ی آقای سهیل سُمی ‌به قیمت 65 هزارتومان. همینطور هم به صورت دیجیتال روی کتابخوان «فیدیبو» قابلیت انتخاب دارید بین همین نسخه با قیمت 45 هزار تومان و نسخه‌ی صوتی کتاب با گوینده‌گی سر کار خانوم مینو طوسی با قیمت 23 هزارتومان. این هم که نسخه صوتی کتاب از نسخه الکترونیکی آن ارزان‌تر است، از عجایب مملکت ماست. انگار آن خانوم گوینده و استدیو و تشکیلات ضبط و تدوین و... پولی که نگرفته اند هیچ، یک چیزی هم داده‌اند که من و شما و ناشر خیرش را ببینیم.

کتاب دوم یعنی«وصیت‌ها» را از آن روی که همه می‌دانستند خواهد فروخت، توسط هشت انتشارات به فارسی ترجمه شده است. دقیق ترش را بخواهم عرض کنم، فروزش، ققنوس، ثالث، جمهوری، گویا، ارتباط برتر، سنگ و روزگار و برای اینکه به مالکیت معنوی یکدیگر هم احترام بگذارند نام کتاب را گذاشته‌اند: کتاب عهد و وصیت، وصیت‌ها، شواهد، شهود و اعترافات. خلاصه همه جوره اش هست.

همین طور می‌توانید نسخه ی الکترونیک آن را هم از فیدیبو تهیه کنید که آنجا بین دو نسخه‌ی کتاب مختار خواهید بود. بنده هم همانجا نسخه‌ی انتشارات «ارتباط برتر» با ترجمه ی خانوم «نازنین فتح اللهی» را خواندم به قیمت 19 هزارتومان.

توصیه‌ی آخر هم اینکه در این ایام کرونا، سعی کنید از کتاب فروشی‌ها به صورت غیر حضوری خرید کنید تا خودتان و خانواده‌ی تان خدای نکرده به خطر نیفتید و همه با هم این مسیری که فعلا می‌رویم تا کادر درمان را با کمک کرونا شکست بدهیم را تغییر داده و برویم با کمک کادر درمان، کرونا را شکست دهیم.

اگر نسخه‌های الکترونیک را بخوانید هم علاوه بر اینکه به راحتی و سهولت همیشه با شماست، هم من می‌دانم و هم شما که امکان ندارد «گوشی هوشمندتان» را لحظه ای از خود دور کنید، درخت هم کمتر قطع خواهد شد.

کتابمارگارت اتوودعلمی تخیلیسرگذشت ندیمهوصایا
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید