✍️ کشور نازیهای سابق مثل دیگر کشورها نهادهای حکومتی با همان اسم و رسم متداول را دارند و این نهادها در مناطق مختلف استقرار یافته و به کمک حکومت در میِآیند. حکومت یا دولت ظاهراً با بهرهگیری عصاره فکری نیروهای شاغل در این مراکز به کشور اول اروپا تبدیل شدهاند و در اتحادیه اروپا تقریباً حرف اول را کشور آلمان میزند. ولی آیا واقعاً مطلب پیش گفته چنین است و صحیح است و حاکمان متناسب با تدبیر و ارائه طریق کارشناسان و اهل فن این کشور بزرگ که در دو جنگ جهانی شرکت داشته و هماکنون نیز زیباترین و کارآمدترین محصولات صنعتی را تولید میکند به پا نگهداشتهاند؟
این کشور که دوبار از قدرت به زیر کشیده شده چرا مجموعهای دشمن در اطراف خود سازمان نداده و برعکس تقریباً نه از طریق نظامی بلکه به لحاظ هنر کشورداری و رفتارهای سیاسی جایگاهی رفیع یافته است. مقامی که در اکثر کنفرانسها و اجلاسها بر صدر مینشیند و نظرات و رایزنیهای خود را به دیگران دیکته میکند. در کشور آلمان همانگونه که گفته شد مطابق قانون نهادها و سازمانها و شرکتهایی وجود دارند ولی در حال حاضر که همه چیز بر وفق مراد مردمان است و آب در دل کسی تکان نمیخورد نظام آموزشی، نیروهای کار را تربیت میکند و صدها هزار شرکت کوچک و بزرگ و متوسط در اینجا مشغول فکر هستند تا سهمی متناسب از بازار جهانی را بردارند.
در آلمان گفته شده که سالانه حدود چهارصدهزار شرکت جدید ایجاد و چیزی در همین حدود منحل میگردد چراکه آنها کارآفرینند و کارآفرین نه سرخورده میشود و نه از پای مینشیند. در کنار بنگاهها و موسسات موجود در این کشور، نهادهای سنتی فراوانی از گذشته تا حال وجود داشتهاند که هر کدام عدهای کارمند ناراضی دارند و این کارمندان به شکل روتین کار کرده و به دنبال ایدهپردازی نو نیستند ولی از آنجا که بعضی امور کشور به موجب قانون باید توسط همین مراکز انجام شده و گزارشهای زیاد دولتی برای مطالعه دولتمردان ضروری است، این بخش را به عهده داشته و این مشاوران مدیریت معمولاً کارهای تکراری انجام میدهند و بالاخره بازنشسته شده و از دستگاه خارج میگردند. از چند سال پیش شرایط در آلمان تغییر کرده و شکل دیگری برپا شده است و با پویایی خود شرایط جدید را در کشور مستقر ساختهاند.
مدیر یکی از این شرکتهای سنتی که کار مشاوره مدیریت انجام میدهد، گفته است که نسل ما مدتهاست که منقرض شده و به جای ما شرکتهایی چون مکنزی، پرایس واترهاوس و دیگران کارها را به پیمان میگیرند و این مشاوران سختکوش و خوشفکر در کنار دولتیان قرار دارند و امور را به نحو شایستهای به جلو میبرند. امروزه دنیا واقعاً نمیتواند در دایره تنگ گذشته احساس رشد و ترقی کند. اگر قرار است نه مشاوره مدیریت که اصل مدیریت هر روز مسیری نو بگشاید و صنعتی و یا خدمتی را متحول کند و مدیرانی کارآمد را بر راس بنشاند، نیاز به همین است که مشاوره مدیریت درونزا نباشد و از تعالیم آنها گروه گروه مشاوران واقعی بنگاهها را سرویس دهند. نیاز امروز آن است که پذیرای فکر و اندیشه کارآمدترین مشاوران در هر نقطه جهان باشیم و به قولی که در میان ما ایرانیان نیز دهان به دهان میچرخد، اگر علم در چین یا هند هم باشد، باید از آن یاری طلبید و مسیر ترقی گشود.
امیرحسین خیرخواه
صفحه ما رادر اینستاگرام دنبال کنید:
instagram.com/amirhosein.kheirkhah