✍️ به عبارتهاییکه بعضاً از برخی تریبون های روابط جمعی شنیده میشود گوینده هرگاه برای ادامه صحبت خود واژه کم میآورد از کلمه مدیریت استفاده میبرد. من مدیریت را میفهمم و وقتی از این کلمه نابجا بهرهبرداری میگردد به خوبی متوجه این لغزش میشوم که علت بهرهگیری از این کلمه چیست همانگونه که در چهار پنج سال اخیر واژه پارادایم همین وضعیت را پیدا کرده است. بسیاری از مدیران یا دانشوران مدیریت به این واژه بسیار علاقمند هستند و حتی کار به جایی رسیده که در بسیاری سمینارهای مدیریتی که برگزار میشود هر از چند جمله واژه پارادایم به زبان گوینده خطاب به حضار انتقال مییابد و پارادایم در محتوای سمینار صرف عنوان میگردد.
در کنار این موضوع اصل واژه مدیریت نیز چنین سرنوشتی پیدا کرده است. برای مثال اگر مشکلی در جایی بروز کند توصیه میشود که در خصوص رفع مشکل بهتر است به جای راهحلهای متفاوت، موضوع مدیریت شود یا به طور مثال در مواقعی که مسئلهای گرفتاری در جریان کارها ایجاد کرده است اهل فن یا شبه اهل فن علاقمندند عنوان کنند که بله این مشکل بهتر است مدیریت شود ولی اینکه مدیریت شود یعنی چه کاری باید صورت گیرد، توضیحی داده نمیشود و بخش پیچیده آن به صاحب مسئله سپرده میگردد. حال مدیریت ممکن است واژه زیبایی باشد ولی در مورد مدیریت مهم است که محتوا چیست و از مدیریت چه انتظاری میرود و کاربرد این واژه چگونه پدیده مطرح شده را رفع و رجوع میسازد. به هر حال و البته این واژه به قدری ظرفیت دارد که از آن در ادبیات نوین و رافع مشکل انتظار به فعل و انفعالات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی داشت و با یک نگاه کل نگر و دانش افراد متخصص بهرهبرداری لازم به عمل آورد نهایت اینکه یک شرط باید حتماً مورد عنایت قرار گیرد و آن این است که از مدیریت به عنوان یک کلمه کور و در هر شاخهای و در هر زمانی که کار به گرفتاری افتاده است، استفاده نگردد.
امیرحسین خیرخواه
صفحه ما رادر اینستاگرام دنبال کنید: