احمد اسلامی
احمد اسلامی
خواندن ۵ دقیقه·۲ ماه پیش

چرا سپهری؟

احمد اسلامی


سپهری و نظام اندیشگی او دارای ویژگی‌هایی است که به نظر می‌رسد، از ضرورت‌های زمانه ماست و می‌تواند در جامعه کارکرد داشته و کارآمد باشد.

پاره‌ای از آن ویژگی‌ها - اجمالا - بدین شرح است:


۱- سپهری به‌مثابه نظام اندیشگی، فلسفه‌ای دارد. که خود از آن به عنوان «فلسفه لاجوردی» یاد میکند. این فلسفه:

  • پایه / پایه‌هایی دارد (توحید هویت و هویت توحیدی / خدا همه انگاری / وحدت وجود)
  • درون‌مایه و جانمایه / تار و پودی دارد. عرفان رواقی / عرفان طبیعت محور
  • بار عملی و اثر وضعی دارد. و آن «صلح و سلام» است در مناسبات چهارگانه انسان (با خود، خدا، جامعه و طبیعت)


۲- از مولفه‌های نظام اندیشگی سپهری که به نوعی وی را ویژه کرده و موجب شده است تا در زمانه و جامعه کارکردی روز‌آمد داشته باشد، باورمندی به خدای غیر متشخص است، باوری شبیه اسپینوزا به خدا-همه- انگاری. و یا باوری شبیه ابن عربی، خدای وحدت وجود.


۳- این نظام اندیشه، باردار یک نظام روان درمانگری است. نظام روان‌‌درمانگری برآمده از فلسفه لاجوردی سپهری، با هدف باز‌خورد ایده «خوش‌باشی در دنیای رنج» بر سه‌گانه « امید، آرامش و شادی» تاکید می‌ورزد.


۴- حلقه بین سنت و تجدد

مواجهه سپهری با سنت و مدرنیته، مواجهه‌ای است انتقادی. او هیچکدام از دو وضعیت سنت و مدرنیته را، یکسره اثبات و انکار نمیکند. میراث معنوی و شاعرانه‌هایش گواه نوعی غربالگری است. به رغم آن - اما - سفر قهرمانی او - به گواهی شعر مسافر - از دل سنت میگذرد و از این روی یکی از مفاهیم پر بسامد در شعر او، واژه‌های معطوف و متناظر به نمادهای سنت ملی / ایرانی، عرفانی و مذهبی است. فرازهایی از شعر سپهری در مواجهه با سنت:

شعر: سایبان آرامش ما ماییم، دفتر آوار آفتاب:
«در هوای دوگانگی / تازگیِ چهره‌ها پژمرد / بیایید از سایه روشن برویم / بر لب شبنم بایستیم / در برگ فرود آییم و اگر جا پایی دیدیم / مسافر کهن را از پی برویم...»
شعر: تا نبض خیس صبح، دفتر: حجم سبز
« آه! / در ایثار سطح‌ها چه شکوهی است / ای سرطان شریف عزلت! / سطح من ارزانی تو باد! / یک نفر آمد / تا عضلات بهشت / دست مرا امتداد داد / یک نفر آمد که نور صبح مذاهب / در وسط دگمه‌های پیرهنش بود / از علف خشک آیه‌های قدیمی / پنجره می‌بافت / مثل پریروزهای فکر جوان بود / حنجره‌اش از صفات آبی شط‌ها / پر شده بود / یک نفر آمد کتاب‌های مرا برد / روی سرم سقفی از تناسب گلها کشید / عصر مرا با دریچه‌های مکرر وسیع کرد / میز مرا زیر معنویت باران نهاد / بعد نشستیم / حرف زدیم از دقیقه‌های مشجر / از کلماتی که زندگانی‌شان در وسط آب می‌گذشت / فرصت ما زیر ابرهای مناسب / مثل تن گیج یک کبوتر ناگاه / حجم خوشی داشت / نصفه شب بود از تلاطم میوه طرح درختان عجیب شد / رشته مرطوب خواب ما به هدر رفت / بعد دست در آغاز جسم آب تنی کرد / بعد در احشای خیس نارون باغ / صبح شد ...

تعبیر « یک نفر آمد که:... از علف‌های خشک قدیمی پنجره می‌بافت ... ‌» بیانی اشاره‌وار از حلقه بین سنت و مدرنیته است.


۵- شعر سپهری چکیده عرفان ملل است: از عرفان هندوچین باستان تا... ذن ژاپن و حکمت خسروانی ایران پیشا‌‌اسلام و پسا‌‌اسلام. شعر مسافر به تنهایی می‌تواند گواه بر درستی این گزاره باشد.


۶- از ویژگی‌های دیگر نظام اندیشگی سپهری که در در شاعرانه‌های او باز‌تاب دارد، جمع بین عقلانیت و معنویت است، سپهری معناگرا‌ست، اما نه از جنس معناگرایی نقلی. معنویت او برآمده از تأملات فکری و فلسفی است.


۷- ویژگی دیگری که سپهری را ضروری زمانه میکند، اخلاق معنوی / انسانی اوست. اخلاق مستقل از دین. با این توضیح:

  • الف / سپهری خدا باور است (حجم بسامد خدا در هشت کتاب،بالغ بر ۳۰ بار)
  • ب / به رغم آن اما، چنانکه وی مذهب ستیز و یا مذهب گریز نیست، خرقه هیچ مذهبی را هم بر تن نکرده و نام و نشان از هیچ مذهبی بر خود نگرفته است. او چنان سالکی است که رهایی را در کثرت‌گرایی دانسته و به شیوه فیلسوفانی چون جان‌هیک رستگاری را در پلورالیزم می‌داند. (رک: د: شرق اندوه / قطعه: و شورم را، شعر مسافر و نیز د: حجم سبز / ق: ساده رنگ) از این روی و رهگذر، اخلاق او هم، اخلاق معنوی / انسانی و اخلاق فرا‌مذهبی و مستقل از مذهب است.‌ رد پای چنین اخلاقی را البته در آموزهای وحیانی و پیرا‌وحیانی هم می‌توان دید.


۸- گیتی‌گرایی و ماتریالیسم

ویژگی دیگر که بنوعی میتواند بار بر ایده خدای غیر متشخص باشد و نیز ریشه در ویژگی جمع بین عقلانیت و معنویت داشته باشد، پارادایم ماتریالیسم و گیتی گرایی است.

می‌دانیم که از تاریخ ایران از سده‌های پیشا‌‌اسلام،شاهد جدال دو جریان فکری است. جدال پارادایم ماتریالیسم و گیتی گرایی با ایده‌آلیسم و مینو گرایی. به نظر می‌رسد سپهری - برابر آنچه از میراث او فهم می‌شود - در میانه این جدال، منادی پارادایم ماتریالیسم وگیتی گرایی باشد. چرا که او

· زندگی را « اینجایی و اکنونی » می‌داند (صدای پای آب)

· و خدا را در این نزدیکی، لای شب‌بوها، پای آن کاج بلند (همان)

· و ابدیت را نیز، روی چپرها (د: شرق اندوه، قطعه: وید)

· و نیز رستگاری را، لای گل‌های حیاط (د: حجم سبز، قطعه:...)


۹- و از همین زاویه است که عرفان او نیز، عرفان طبیعت- محور است. گونه‌ای از عرفان که طبیعت و محیطِ زیست را به خودیِ خود و مستقل از معیار سود و زیان انسان، واجد ارزش ذاتی و حیاتی دانسته و « اخلاق زمین» را بایسته و شایسته رعایت می‌داند. چنین مشی و مشربی که در مواجهه با طبیعت از میان دو رویکرد ارزشی و ابزاری، رویکرد ارزشی را بر گزیده و روا می‌داند به نوعی از بدایع میراث سپهری و نو‌آوری‌های شاعرانه اوست و اگر رد پای آن را در عرفان وحدت وجود و یا در مشربهای عرفانی شرق می‌توان یافت، اما دست کم در ادبیات متعارف کمتر یافت. اثر وضعی و بار عملی چنین عرفانی را در اخلاق زیست محیطی سپهری باید دید


۱۰- شعر و شاعرانه‌های سپهری - افزون بر آنچه گفته شد - حلقه بین هنر، ادبیات، فلسفه و عرفان نیز هست.


۱۱- سپهری بی‌تقویم است.

بدین نگاه و نگر، میراث معنوی سپهری و از جمله شاعرانه‌های او، بیش و پیش از آنکه شعر باشد، روایت یک تجربه و فلسفه است، فلسفه زندگی. فلسفه‌ای با رویکرد اگزیستانسیالیستی به انسان و به مثابه منشوری فرا‌ایسم و نیز به مثابه مانیفستی فرا‌اومانیستی بر پایه نظریه زمین_ سوژگی.

سپهریرستگاریسهراب سپهری
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید