هفتهی پیش در کلاس مدیریت استراتژی، به مطالعهی موردی صنعت داروسازی رسیدم. نویسندهی مطالعه با بررسی شرکتهایی مثل Pfizer میپرسد، چرا صنعت داروسازی به صور سنتی همیشه سودآور بوده و هست و آیا این وضعیت ادامه خواهد داشت؟
بد نیست بدانید که ROIC یا بازده سرمایه در صنعت داروسازی نزدیک به ۲۰ درصد است (صنعت هوانوردی کمتر از ۵ درصد است). در نتیجه این صنعت به یکی از سودآورترین صنایع تبدیل شده که در طول سالیان مختلف این وضعیت خود را حفظ کرده است.
با تحلیل گروههای استراتژیک در این صنعت میتوان مشاهده کرد که دو دستهی کلی از شرکتهای داروسازی در حال فعالیت هستند. گروه اول شرکتهایی با پول و سرمایهی بالا هستند که تمرکز خود را بر روی نوآوری در تولید داروها گذاشتهاند. این گروه از شرکتها (Sanofi, Pfizer, gsk و غیره) با سرمایهگذاری بالا در بخش تحقیق و توسعه، به دنبال افزایش طول عمر انسانها هستند. برای مثال شرکت Pfizer در سال ۱۹۹۷ داروی Lipitor را برای کاهش کلوسترول خون معرفی کرد و این دارو تا سال ۲۰۰۶ به تنهایی ۱۲.۵ میلیارد دلار فروش داشته است. از طرفی دیگر داروهایی از این دست به دلیل وجود انواع پتنتهای ثبت شده، امکان تولید توسط رقبا وجود ندارد؛ بنابراین Pfizer یکهتاز یک بازار مشخص میشود. از بین تمامی تولیدات Pfizer، فقط ۸ محصول ۵۵ درصد از سود شرکت را به همراه میآورند که به داروهای بلاکباستر معروف هستند.
گروه دوم از شرکتها به دلیل نداشتن سرمایه و قدرت زیاد، داروهایی را تولید میکنند که مشابه آنها در بازار وجود دارند. این شرکتها به تولید داروهای Generic مشغول میشوند. در حقیقت شرکتهای این دسته با سرمایهی اندک وارد حوزهی تحقیق و توسعه میشوند تا داروهایی را تولید کنند که مشابه آنها در بازار توسط شرکتها بزرگتر به فروش میرسند. واضح هست که درآمد کلی این شرکتها خیلی کمتر از شرکتهای دستهی اول است.
با تحلیل ۵ نیروی رقابتی پورتر هم میتوان این صنعت را تحلیل کرد. به دلیل وجود تامینکنندههای متعدد، قدرت چانهزنی از آنها گرفته شده است. مشتریان هم قدرت چانهزنی ندارند چرا که باید دارو را برای سلامتی خود بخرند. به دلیل هزینهبر بودن بالای این صنعت عملا بازیگرهای جدیدی وارد این صنعت نمیشوند و کالای جایگزین دیگری برای داروهای شیمیایی نیست (داروهای گیاهی یا صنعت بیوتکنولوژی خطر بالقوهای هستند ولی هنوز کارآمدی داروهای شیمیایی سنتی را ندارند). رقبای فعلی هم درگیر تولید دارو برای بیماریهای گوناگونی هستند که در بیشتر مواقع همپوشانی خاصی با هم ندارند.
بنابراین کاملا مشخص است که چرا تا به امروز صنعت داروسازی تا این حد سودآور بوده است؛ به هر حال همهی ما برای زنده بودن به تولیدات این شرکتها نیازمندیم و با هر قیمتی خواستار تولیدات آنها هستیم. اما این وضعیت ادامه خواهد داشت؟
مطالعهی موردی مورد بحث دربارهی آینده صنعت حرفی نمیزند ولی مطلب مهمی را مطرح میکند؛ با افزایش هزینههای تولید داروهای جدید (زمان رسیدن به محصول نهایی در این صنعت به ۱۴ سال رسیده است) چالش اساسی در مورد نوآوری و بازگشت سرمایه خواهد بود.
برای جمعبندی به مطلبی از کتاب Factfulness اشاره میکنم:
شرکتهای داروسازی بزرگ در سرتاسر دنیا با کاهش سودآوری مواجه شدهاند. بیشتر این شرکتها تمامی تمرکز خود را بر روی تولید و توسعهی داروهایی متمرکز کردهاند که انقلابی به حساب میآیند و میتوانند طول عمر انسانها را افزایش دهند. من تلاش میکنم که به آنها نشان دهم که اتفاق بزرگ بعدی در جهت افزایش طول عمر انسانها (و متعاقبا افزایش سودآوری شرکتهای دارویی) از طریق پیشرفت در مدل کسبوکاری آنها و نه از طریق پیشرفتهای دارویی به دست میآید. مناطقی مانند کرالا در هندوستان میلیونها انسان برای مبارزه با بیماریهای ساده به داروهای ساده با قیمت پایین نیاز دارند، اما شرکتهای بزرگ داروسازی توجهی به این مناطق نمیکنند.