هواداری با داوری کردن متفاوت است
====ا====
یک) پسر عموی من ورزشکار تکواندو است. من عاشقش هستم. تمام مسابقاتش را از نزدیک تماشا میکنم. برایش صفحه هواداران در اینستاگرام درست کردهام. از او عکس های زیبا میگیرم و در سالن برای او شعار میدهم و همه جا میگویم که او بهترین ورزشکار دنیاست. من هوادار او هستم.
====ا====
دو) خواهرزاده من خیلی خوشگل و مامانی است. در مسابقه زیباترین کودک خاورمیانه شرکت کرده. من کلی برای او تبلیغات کردهام و قربون خواهرزاده خوشگلم میروم. من هوادار او هستم.
====ا====
سه) من هوادار تیم ملی ایران هستم. این تیم را بهترین تیم آسیا میدانم. البته در جام جهانی بهترین تیم نیست، ولی اگر به ورزشگاه بروم و تیم ایران مقابل برزیل بازی کند، من با صدای بلند فریاد میزنم و تیم ایران را تشویق می کنم. من هوادار تیم ایران هستم.
ولـــی
چهار) من مربی تیم ملی تکواندو هستم. آیا اجازه دارم پسرعموی خودم را بدون بازی انتخابی وارد تیم ملی کنم؟
====ا====
پنج) خواهراده من عزیزترین کودک دنیا برای من است. ولی آیا اجازه دارم دیگران را تشویق کنم که به او در مسابقه زیباترین کودک رأی بدهند؟
====ا====
شش) من نویسنده و تحلیلگر فوتبال هستم. آیا میتوانم در اظهار نظر فنی و کارشناسیام، تیم ایران را برتر از برزیل بدانم؟
نتیجه: هواداری، با داوری متفاوت است.
من هوادار اطلاحطلبان هستم. در همایشهای سیاسی تحت این عنوان فعالیت میکنم. شعارهای سیاسی اصطلاحطلبان، آرمانهای من است. ولی آیا اجازه دارم موقع انتخاب و داوری، تمایلات جناحی را دخالت بدهم؟
به نظر شما شرکت در انتخابات سیاسی، هواداری است یا داوری؟