عجب داستانی شده! درست قبل از اینکه سراغ ویرگول بیام تا نوشتهی روزانه رو بنویسم گفتم یه سر به اینستاگرام بزنم و دایرکتمو چک کنم.
وقتی وارد صفحه "خانه" یا اصطلاحاً "فید اینستاگرام" شدم یه پست با تیتر "آگهی استخدام دزد" دیدم و خب متأسفانه یک لحظه غفلت کردم و Reel رو باز کردم.
(چرا میگم غفلت؟ چون غفلت متضاد آگاهی و تمرکز به حساب میاد. چیزی که حواس من رو از کاری که میخواستم کاملاً پرت کرد. اصلاً کار اول چی بود؟ چک کردن دایرکت!)
بعد از دیدن کلیپ اول با یه لمس انگشت به کلیپ بعدی رفتم "برگ ریزونترین چراغ خواب دنیا" و بعد "ابزار عنکبوت برای پیدا کردن رپورتاژ" و بعد...
دیکه کار از غفلت گذشت؛ دقیقا میتونم بگم مثل همیشه هیپنوتیزم و توی زبالههای محتواها گیر کردم.
دنیای دیجیتالی باعث شده با سرعت غیرقابل تصویر اطلاعات و محتوا فقط با یک حرکت انگشت وارد ذهن ما بشه و چند ثانیه بعد فراموش....
از پربازدیدترین تصاویر و محتواها مربوط میشه به بلاگرهای زن همچون "دنیا جهان بخت". خیلیها گارد میگیرن که وقتی رسانهها یا تولیدکنندههای محتوا اسم چنین اشخاص رو میارن در واقع بازهم فرصت تبلیغ و دیدن شدن رو به اونها میدن.
امّا بیا رو راست باشیم:
اکثر مردم با تصاویر یا فیلمهایی که از چنین افرادی بخش میشه تبلیغ، میم، طنز یا محتواهای کاملاً زردِ دیگه میسازن و بعد از مدتی روی ترند (زبانزد) بودن از یاد همه فراموش میشن.
فقط شهرته که برای اون افراد همچنان باقی میمونه.
دنیا جهان بخت فقط یک نمونه از محتوای زرد و بیمعنی هستش که نشون میده ما نمیتونم از اونها چشم پوشی کنیم و رسانههای اجتماعی مرکز رسوندن این اطلاعات به مغز ما هستن.
انتشارِ محتوای زرد مثل روشن کردن آتیش تو دلِ جنگلهای خشک شده است. فقط کافیه با وزش یه بادِ ملایم یه آتیشسوزی بزرگ ایجاد بشه تا هممون در موردش همه جا صحبت کنیم.
حالا شاید با گفتن این حرفا با خودتون بگید: الان میخوام از محدودسازی اینترنت یا فیلترینگ دفاع کنم که اصلاً اینطور نیست و به صراحت با این موضوع مخالفم.
بحث اصلی در موردِ اینه که اینترنت باعث مشکلات ماست یا ذهنیت و افکارمون؟
فقط اینترنت نیست، دنیا بر سر تکنولوژی رقابت میکنه.
زمانی که تلویزیون اومد خیلیها مخالفت کردن و گفتن باعث رواج فساد میشه. زمانی که موبایل اومد خیلیها مخالفت کردن و گفتن امواج مغناطیسی که موبایلها دارن باعث آسیبهای جسمی میشه و غیره.
ما جلوی نمیتونیم جلوی تکنولوژی رو بگیریم. تکنولوژی روی کل بخشهای جامعه از اقتصاد گرفته تا مسائل فرهنگی تأثیر مستقیم میذاره.
رسانههای دیجیتال فقط زندگی شخصی ما رو تغییر نمیده بلکه باعث تغییر رفتار ما توی سطح جامعه هم میشه.
در شرایطی که محتواهای زرد آهسته و پیوسته به مغز ما میرسه و به سرعت رد میشه، افرادی که از این وضعیت نهایت استفاده رو میبرن "دنیا جهان بختها" هستن.
وجود فناوری اینترنت باعث شده تا در کسری از دقیقه به دنیای از اطلاعات مورد نیازمون دسترسی داشته باشیم.
فراوانی و عرضه اطلاعات آنقدر شدت گرفته که کافیه یک جستجو در مورد اونچه که توی ذهنت میگذره انجام بدی:
از شیر مرغ تا جون آدمیزاد.
بله، فقط با نوشتن چند کلمه و زدن آیکن ذرهبین دریایی از اطلاعات به سمت شما سرازیر میشه.
با وجود فراوانی اطلاعات افرادِ کاسب به دنبال نیروی کار ماهر نیستن، نیازی به جنگیدن برای امکانات اولیه مثل خوراک، پوشاک و مسکن ندارن و اینها از دغدغههای سطح پایینتری از جامعه رو شکل میده. چیزی که کاسب میخواد: هیپنوتیزم شدن ما و جمع کردن توجهها به اطلاعاتیه که منتشر میکنه.
برای همینه که وقتی وارد اینستاگرام یا پلتفرمهای مشابه میشیم با تیترهایی مثل: "هلیکوپتر وسط چهارراه اصلی تهران" یا پرواز مرد عنکبوتی بالای میدون آزادی" رو میبینیم و وقتی تیتر رو لمس میکنیم یه گربه وسط آسمون میچرخه و آهنگ "صوت صفیر بلبلی..." با صدای باب اسفنجی پخش میشه.
بر همین اساسه که محتوای مبتذل همچنان جلب توجه میکنه و همین باعث میشه که چنین افرادی حکم نوابغ رو داشته باشن و همه باید دنبالش کنن.
فقط با انتشار چند عکس و فیلم متبذل میشه توجه میلیونها آدم رو جلب کرد یا بهتر بگم هیپتنوتیزم کرد.
در این دنیا چنین آدمهایی نابغه به حساب میان البته نه نابغه ریاضیات، فلسفه، طراحی یا نویسندگی بلکه نابغه در حواس پرتی برای آدمها.
مهم نیست که با چه کیفیتی یا به چه قیمتی شهرت رو به دست میارن؛ هدف فقط دنبال کردن میلیونها چشم روی تصویر این آدمهاست.
اقتصاد دیجیتال برای بقای خودش به نگاه و کلیک ما مردم وابسته است.
و افرادی برای جلب توجه از هیچ تکنیکی دریغ نمیکنن.
فقط کافیه کمی این فضا کسل کننده و سرد بشه اونوقت سراغ یک چیز جایگزین میگردن.
اینکه چنین آدمهای بیمحتوایی به شهرت یا ثروت میرسن چیز جدیدی نیست، مشکل اصلی اینجاست که توجه ما به چنین آدمهایی روی ابعاد زندگیمون تأثیر میذاره.
در نهایت:
برای در امان موندن از شر ذهنیت مسوم و هیپنوتیزم شده:
1- ثروت رسانه جلب و توجه کردنه؛ وظیفه ما اینه که نگاه خودمون رو مفت برای هرچیزی نفروشیم.
2- زرق و برقِ زندگی توی سوشال مدیا فقط از لحظات سرگرم کنندهی زندگی آدمهاست. بدبختیِ واقعی پشت دوربین اتفاق میافته.
3- اگه همین الان "برخورد تریلی با دنیا جهان بخت" رو جایی دیدی فرار کن؛ چون بعد از مدتی کسی دلتنگ این آدم نمیشه و با رفتنش قرار نیست زندگی ما تغییر کنه.
4- بیشتر به فضای اطرافتون اهمیت بدین و با آدمها ارتباط برقرار کنید. توی ایستگاه جوری توی گوشی غرق نشین که انگار یه بردهی شبکه اجتماعی هستین.
بحث خیلی مفصله و به نظرم برای امروز کافیه. ادامهی محتوا رو توی روزهای بعد مینویسم که دوس داشتین میتونید دنبال کنید.♥