در آخرین مطلب، شما با نحوه چیدمان یک شرکت آشنا شدید ، که ساختار سازمانی نامیده می شود. همچنین یاد گرفتید که دو ساختار رایج سازمانی Classic و Matrix هستند.
درک تفاوت در ساختارهای سازمانی کلاسیک و ماتریس می تواند به شما کمک کند هنگام مصاحبه شغلی سوالاتی را بپرسید تا نقش و مسئولیت هایی را که در نظر دارید کاملاً بشناسید. این همچنین به شما کمک می کند درک کنید که در صورت به دست آوردن موقعیت ، چه مهارت هایی برای شما مهم خواهد بود.
پس از استخدام در یک نقش ، دانستن ساختار سازمانی یک شرکت می تواند به شما در شناسایی نقاط اصلی ارتباطات و ذینفعان اصلی کمک کند. همچنین در صورت نیاز به پشتیبانی یا نیاز به تعیین اینکه چه کسی در شرایط خاص اختیار دارد ، می تواند به شما در جهت یابی در سازمان کمک کند. بیایید مشخصات هر یک از این ساختارهای سازمانی را در عمق بیشتری بررسی کنیم تا بتوانید نوع ساختاری را که سازمان دارد و نحوه هدایت آن را به عنوان مدیر پروژه مشخص کنید.
ساختار سازمانی کلاسیک یک سیستم سلسله مراتبی از بالا به پایین است ، جایی که یک مدیر عامل اختیارات مستقیمی بر چندین مدیر بخش دارد. مدیر بخش بر چندین بخش دیگر از کارمندان اختیار مستقیم دارد. این سیستم به ارتباطات هم از بالا و هم از پایین نیاز دارد. در یک ساختار کلاسیک ، اقتدار از بالا ظاهر می شود و به پایین فیلتر می شود. ممکن است لازم باشد به رهبران بالاتر از مدیران هم گزارش مکرر وضعیت پروژه داده شود.
از سازمانهای کلاسیک به عنوان سازمانهای عملکردی نیز یاد می شود زیرا سازمان براساس عملکرد به بخشهایی تقسیم می شود. هر بخش توسط یک مدیر عملکردی هدایت می شود ، و کارکنان براساس عملکرد وظایف خود گروه بندی می شوند. به عنوان مثال ، کار اصلی هواپیمایی Friendly Skies Airlines ، پرواز با هواپیما است. به طور معمول بخشهایی برای انجام سایر وظایف مهم شرکت مانند بازاریابی ، منابع انسانی و استراتژی به طور منطقی تنظیم شده اند. کارمندان معمولاً در سازمان تخصص دارند و ممکن است در طی کارهای عادی روزمره در مناطق دیگر کار نکنند.
خطوط هوایی Friendly Skies دارای ساختار سازمانی کلاسیک است ، همانطور که توسط نمودار گزارش یا "org" نشان داده شده است.
تصور کنید که هیئت مدیره هواپیمایی Friendly Skies ابتکاری را برای مقاوم سازی هواپیماهای موجود برای حمل مسافر بیشتر تصویب می کند. مدیر عامل یک تیم پروژه را برای طراحی مجدد هواپیماها حمایت مالی می کند. این پروژه توسط یک مدیر پروژه از بخش مهندسی و نوآوری هدایت خواهد شد و نمایندگان مالی ، بازاریابی ، استراتژی و عملیات ، به همراه چند نفر دیگر از اعضای گروه طراحی ، برای انجام موفقیت آمیز پروژه نیاز دارند.
تیم پروژه معمولاً در خط گزارش خود باقی می مانند اما به عنوان تیم مونتاژ شده خود عمل می کنند. آنها تحت هیچ یک از بخشهای عملکردی موجود قرار نمی گیرند. در ساختار سازمانی کلاسیک ، پروژه از بخشهای موجود برای تشکیل تیمها ساخته می شود.
اگر در این نوع ساختار مدیر پروژه هستید ، ممکن است لازم باشد با مدیران عملکردی مشورت کنید تا منابع و ظرفیت هر هم تیمی را بشناسید و همچنین با فرایندهای داخلی و ساختار تأیید هر عملکرد آشنا شوید. ممکن است اختیارات شما به دلیل اولویت های رقابتی ، زنجیره های تأیید و سایر پیچیدگی ها کمی محدود باشد ، اما تنظیم انتظارات شما را قادر می سازد تا در سازمان حرکت کرده و پروژه خود را با موفقیت اجرا کنید.
ساختار ماتریکس از این نظر متفاوت است که کارمندان دارای دو یا چند مدیر هستند. در ساختارهای ماتریکس ، شما هنوز افرادی بالاتر از خود دارید ، اما در بخشهای مجاور نیز افرادی دارید که باید با آنها در مورد پیشرفت کار خود ارتباط برقرار کنید. مناطق عملکردی تمایل بیشتری به عبور از مسیرها دارند و بسته به ماهیت کار ، مدیر مسئول هر منطقه بیشترین اختیارات را دارد.
به عنوان یک مدیر پروژه در یک سازمان ماتریکس ، تیم شما در اصل حداقل دو زنجیره فرماندهی یا مدیر خواهد داشت. شما می توانید مدیر پروژه را به عنوان یک مدیر موقت تصور کنید در حالی که کارمند به تیمی منصوب شده است که مدیر خود را دارد. تصویر زیر نشان می دهد که هواپیمایی Friendly Skies Airlines اگر دارای ساختار سازمانی ماتریس باشد ، چگونه به نظر می رسد.
تصور کنید که هواپیمایی Friendly Skies Airlines در یک ساختار ماتریکس سازمان یافته است. تیم تعالی محصولات آنها یک کیت راحتی برای پروازهای طولانی مدت تهیه می کنند. آنها از مدیر پروژه می خواهند تا به جمع آوری مطالب بازاریابی که اطلاعات تحقیقاتی در مورد چگونگی برآورده ساختن این محصول از خواسته های مسافران را ارائه می دهند ، کمک کند. مدیر پروژه از طرف تیم تعالی محصول در حال کار است ، اما آنها می توانند با همکاری تیم بازاریابی برای ایجاد این مواد همکاری کنند.
در هر دو سازمان کلاسیک و ماتریکس ، مدیران پروژه برای کار موثر باید نقش ها و مسئولیت ها را به وضوح مشخص کنند. با این حال ، در بیشتر سازمانهای ماتریکس ، برخی از مدیران پروژه یا مدیران بخش ممکن است از همان سطح اختیارات مدیران عملکردی برخوردار باشند و مستقیم تر عمل کنند.
اکنون شما می دانید که چگونه می توان ساختارهای کلاسیک و ماتریس را شناسایی کرد ، مدیران پروژه چگونه در آنها قرار می گیرند و ساختار سازمان چگونه می تواند بر پروژه ها تأثیر بگذارد. شما در راه تبدیل شدن به یک مدیر پروژه عالی در هر ساختار سازمانی هستید!
لیست مطالب فصل اول از این لینک در دسترس است.