من از دیشب که یه فشار عظیمی از داده ها پشت انگشتای دستم اومد تا بتونم دست به کیبورد بشم و بیام ویرگول برای نوشتن فکر میکردم بخاطر اثر سیگاره که من بیخواب شدم و باعث شده که من نوشتنم بگیره
آخه من که سیگاری نیستم ولی دو سه نخ باعث شده بود فکر کنم دلیلش اینه
حالا از اینها بگذریم که تأثیر فیلمی که دیده بودم خیلی روم زیاد بود که باعث شد فکر کنم سیگار مث ماریوانا (تلفظش رو نوشتم خودتون درستشو بخونید) که توی فیلم باعث شده بود شخصیت فیلم بزنه بالا و از ذهنش خزعبلات تراوش کنه منم با کشیدن اون دو سه نخ سیگار زده بودم بالا
اینو هم بگم فکر کنم سیگاری های اصیل بهش میگن دود کردن به کاری که من با سیگار میکردم نه کشیدن
در هر صورت سیگار دلیل اومدنم به اینجا نبود
چون امروز هیچی نکشیدم