نوید فرجی·۲۰ روز پیشرفیق جوگیراین ماجرایی که تعریف میکنم مال تابستان سال ۱۳۹۰ میباشد که اون سال من و رفیقام ۱۸ ،۱۹ ساله بودیم.یکی از دوستانم به نام میلاد تازه گواهی نامه…
فاطمه نظرزاده·۲۵ روز پیشتونل دودیکلاس ادبیات تمام شده بود . کلاس بعدی ام در ساختمان دیگری برگزار میشد . از بلوک آموزشی که بیرون آمدم بوی سیگار به دماغم خورد. دستم را جلوی ص…
بابک اشکانیان·۱ ماه پیشسیگاری که مرا خاموش کردحواسم نبود…میگفتند بعد از سیگار، باید پوکهاش را بیرون بیندازم، اما من، خودم را انداختم…جوانیام را، رؤیاهایم را، غرورم را، همه را با دوده…
سیروس·۱ ماه پیشرهاییوداع آخر با خاطرههاکنار پنجرهام،باران در دوردستها میبارد.سیگاری روشن میکنم —نه از عادت، از دلتنگی.از بستهای که جا گذاشتی، یکی برداشتم…
سارا تقی زاده·۲ ماه پیشمن، ماهی میشوم.توپ جدیده هم افتاد همونجا، مثل قبلی. الانه که جنازه بشه.دیروز یه توپ جدید گرفتم. این یکی هم عین قبلیه، ولی راه راهاش سبزه. قبلیه رو بیشتر د…
seyedreza hoseini·۲ ماه پیشسخنی با والدینوالدین عزیز روی صحبتم با شماست. لطفاً به چیزهایی که در مورد شما اینجا بهش اشاره میشود خیلی خوب دقت کنید.ازتون التماس میکنم که مراقب سلامت (…
احمد نظرپور·۳ ماه پیشچطور مصرف سيگار در بين #زنان تبدیل به نماد #آزادی شد؟🚬چطور مصرف سيگار در بين #زنان تبدیل به نماد #آزادی شد؟🚬از مشعل های #آزادی چه میدانید؟در دهه دوم قرن بیستم، جامعه نگاهی منفی به زنان سیگار…
خمول·۳ ماه پیشآن سه پَریشب فرا رسیده.....در انتهای پیاده روی نیمه تاریک ، سایه هایی نزدیک میشن . سه دختر نوجوان رعنای زیبا رو هستن که موهاشون تا کمر میرسه .یاد…