دکتر علی نیکوئی
دکتر علی نیکوئی
خواندن ۳ دقیقه·۶ سال پیش

میراث ناملموس مشترک ایران و همسایگانش مالکیت از آن کیست !؟

دکتر علی نیکویی

مجسمه‌ی ابوعلی سینا در تاجیکستان
مجسمه‌ی ابوعلی سینا در تاجیکستان


از موضوعاتی که همواره در صدر اخبار و توجه رسانه‌ها و افکار عمومی قرار می‌گیرد و باعث بروز واکنش ایرانیان می‌گردد آن است که یکی از میراث فرهنگی ناملموس[1] کشور ایران گاها به نام داشته‌ی فرهنگی یکی از کشورهای همسایه‌ معرفی می‌گردد. اکنون سوالی که پیرامون آن باید نیک اندیشید این است که آیا این میراث ناملوس تنها برای کشور ایران است و کشورهای همسایه سهمی در این میراث ندارند !؟

برای بهتر روشن شدن موضوع باید شرحی مختصر داد؛ ما با دو اسم مکانی مواجه هستیم یکی کشور «ایران» و دیگری «فلات ایران» که در زیر به شرح هر کدام از آنها به اختصار می‌پردازیم.

کشور «ایران»: کشوری است در جنوب غربی آسیا و در منطقه خاورمیانه با ۱۹۵،۶۴۸،۱ کیلومتر مربع وسعت. «ایران» از شمال با «جمهوری آذربایجان»، «ارمنستان» و «ترکمنستان»، از شرق با «افغانستان» و «پاکستان» و از غرب با «ترکیه» و «عراق» همسایه است و همچنین از شمال به دریای خزر و از جنوب به خلیج فارس و دریای عمان محدود می‌شود.

فلات ایران: این فلات علاوه بر ایران کنونی شامل قسمت‌هایی دیگر نیز است که بر اثر بروز برخی وقایع ناگوار تاریخی از آن جدا شد. مانند «افغانستان» در مشرق و «بلوچستان» در جنوب شرقی و قسمتی از ماورالنهرین در شمال شرقی و قفقاز در شمال غربی این سرزمین، امروز در تمام این نواحی مردم به زبان ادبی فارسی حرف می‌زنند، تنها در «بلوچستان» و «افغانستان» و بخشی از قفقاز و ترکستان غربی لهجه‌های دیگر فارسی رواج دارد. ادامه ی این سرزمین وسیع از سلسله جبال زاگرس در شمال غربی تا رشته جبال سلیمان در مشرق امتداد دارد و از شمال به قفقاز و دریای مازندران و تمام امتداد آمودریا تا سرچشمه آن و از جنوب به خلیج فارس و دریای عمان محدود می‌شود.

با این تعریف می‌بینیم فلات ایران بسیار گسترده‌تر از کشور ایران است و کشور ایران خود جزئی از فلات ایران می‌باشد؛ باشندگان فلات ایران مردمانی با ریشه‌های فرهنگی و زبانی و خونی مشترک و دارای هویت و مفاخر فرهنگی و مصائب تاریخی غیرقابل تفکیک از یکدیگر می‌باشند؛ بزرگان فرهنگ و ادبیات فارسی چون «فردوسی»، «رودکی»، «حافظ»، «سعدی» و «مولانا» حتم به یقین تنها برای کشور ایران نیستند بلکه برای تمام ساکنین در فلات ایران می‌باشند. جز شعرا؛ تاریخ شاهنشاهی هخامنشی، اشکانی یا ساسانی نیز تنها بخشی از تاریخ ملی کشور ایران نیست بلکه می‌تواند تاریخ ملی کشور تاجیکستان یا افغانستان نیز باشد و علاوه بر اینها میراث ناملموس دوران پیش از جدایی سرزمین‌های فلات ایران از یکدیگر نیز شامل همین قانون می‌گردد.

همان‌گونه که نوروزگان دیگر میراث ناملموس ایران زمین، به درستی در ثبت چندین کشور چون ایران، افغانستان، تاجیکستان، آذربایجان، ترکیه، قرقیزستان، قزاقستان و ترکمنستان است؛ تمام میراث مشترک ناملموس نیز باید همین رویه را رود و این به‌درستی نزدیک‌تر است و کشورایران می‌تواند در بزرگداشت آنها نقش راهبر را داشته باشد به همان شکل که در جشن نوروز این راه را پیمود و تاثیرات فرهنگیش بیشتر خود را نشان داد.

مسلما نزدیکی کشورهای فلات ایران زمین به یکدیگر به مراتب ارزشمند‌تر از افتراق و جنگ رسانه‌ای آنها می‌باشد، هدف بی‌شک معرفی فرهنگ فلات ایران زمین است؛ از «سمرقند» و «بخارا» که امروز در «ازبکستان» است و «بلخ» و«مزار شریف» که در «افغانستان» شیراز و اصفهان که در ایران؛ و خجند و پامیر که در تاجیکستان است.

[1] میراث فرهنگی ناملموس به تولیدات و فرایندهای فرهنگی گفته می‌شود که با گذشت زمان و از نسل‌های پیشین باقی مانده‌اند. بخشی از دارایی‌های فرهنگی، محصولاتی ملموس مانند ساختمان‌ها یا کارهای هنری هستند. با این حال بخش‌های زیادی از فرهنگ به‌شکل ناملموس است مانند ترانه، موسیقی، رقص، درام، توانمندی، آشپزی، هنر صنایع دستی و جشنواره‌های گوناگون. اینها شکل‌هایی از فرهنگ به‌شمار می‌روند که که قابل ثبت و ضبط هستند ولی ملموس نبوده و قابلیت ذخیره در محل فیزیکی مانند موزه را ندارند ولی از طریق ابزارها و وسایلی که در آن‌ها به‌کار رفته‌اند قابل تجربه‌کردن هستند. این وسایل فرهنگی توسط سازمان ملل متحد گنجینه‌های بشری نامیده شده‌است.

تاریخ ایرانمیراث فرهنگینوروزابوعلی سینامیراث فرهنگیادبیات
دکتری در تاریخ ایران‌باستان؛ نویسنده ، ایران‌شناس Ph.d in ancient Iranian history; Writer, journalist,Iranology and Teacher
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید