مشاهیر تاریخ را اغلب مردان تشکیل می دهند. این واقعیت بخاطر مهجور ماندن تاریخی زنان در جامعه بشری و محصول قرن ها مرد سالاری است. در انبوه جمعیت های زنانه و فضا های فمنیستی معدود زنانی به عنوان قهرمان شناخته می شوند. افرادی مانند ژاندارک ، مادر ترزا ، کوکو شنل و... که ستایش مردان را هم بر می انگیزند. اما هیچگاه نماد و خواستگاهی در میان گروه مذکر نداشتند. شاید در ناخوداگاه انجمن موجودات نر؛ شِنِل ابر قهرمانان، تنها به تن مردان زیبنده است.
اما در این میان زنی عجیب غریب و سختکوش به چشم می آید که گاها حسادت مردان را هم بر می انگیخت. زنی هنرمند از سرزمین مکزیک که هیچ وقت پایش را از گردن روزگار بر نداشت. بانویی که قدرت و اقتدار در چشمان سیاهش موج می زد و مردان بزرگ و تاثیر گذاری شیفته اش بوده اند. دختری با ابرو های بهم پیوسته که از نامداران هنر دنیای معاصر است.
فریدا کالو یکی از پیشروترین زنان تاریخ هنر بود. که در نگاه غمگینش جساراتی ستودنی نهفته بود. فریدا در شهرک کوچکی بهنام کویوآکان، در حوالی مکزیکوسیتی بهدنیا آمد. تنها شش سال داشت که دچار فلج اطفال شد و همین ضایعه سبب شد تا پای راست او همیشه لاغرتر از پای دیگرش باشد. با این وجود، شخصیت بیپروا و چابکش موجب شد تا روزگار بار دیگر به جنگ این دختر پرشور برود. در سال ۱۹۲۵ عفریت مرگ ، در هیبت مهیب اتوبوسی به کمینش نشست. تصادفی سخت که فریدای دانشجوی پزشکی را مدت ها به بستر بیمارستان دوخت اما اراده قوی او برای زیستن باعث شد در مقابل تقدیر سرخم نکند ؛این حادثه ،زندگی اش را تغییر داد و او قدرتش را به رخ زندگی کشید هرچند درد پا تا آخرین روزهای زندگی همراهش بود.
خانه نشینی حاصل از این تصادف، فریدا را بسوی نقاشی کشاند. او شاگرد دیه گو ریورای بزرگ بود. شاگردی که فاتح قلب و شهرت استادش شد و او را با پای دردآلود، پشت سرگذاشت. خیلی زود آوازه دختر سیاه چشم از مرزهای مکزیک عبور کرد و به اروپای جنگ زده رسید. آن روزها اروپا در تپ جنگ دیوانه وار بین الملل میسوخت و هنرمندان، شاعران و نویسندگان پیشگام ،پاریس را به سوی بهشت کارائیب ترک میکردند. نقاشیهای فریدا بازتابی از تجارب و زندگی شخصی او بود. وی در نقاشیهایش تاکید زیادی بر رنج و همچنین زندگی خشن زنان داشت. از ۱۴۳ اثر که او کشیدهاست پنجاه و چهارتایشان سلف پرتره هستند. چهرهنگاریهای فریداکالو از خودش آمیخته با مفاهیم و نمادهای شخصیاند. با سررشتهای که فریدا از علم پزشکی داشت، بعضی نقاشیهایش با دقت بسیار در کالبدشناسی بدن انسان کشیده شدهاند. فرهنگ مکزیکی تأثیر زیادی بر کالو داشت و این موضوع به وضوح در نقاشیهایش نیز مشهود است.
مکزیک و فریدا در تعامل متاقبل بودند. مکزیک گهواره چالش ها و عشق های او بود و فریدا نمایشگاه سیار فرهنگ مکزیک. او همواره در لباس هایش از عناصر باستانی مکزیک استفاده میکرد و این استفاده به نقاشی های شاهکارش نشت کرد. تاریخ ، فریدا را با دامن بلند چین چین بومیان مکزیک به یاد می آورد.
دیهگو ریورا دیگر نقاش زبردست مکزیک، از استادی فریدا به مقام همسری او رسید. در زمان ازدواج دیهگو ۴۲ ساله بود و فریدا ۲۲ سال داشت. خانه عشق آنها بیثبات بود و پس از ۱۰ سال به یک جدایی طولانی و طلاق و ازدواج مجدد انجامید. در آن زمان انقلاب مکزیک که به رنسانس میمانست رخ داده بود. موج این تغییر در حالت شبحی فلسفی ؛ هنر و ادبیات مکزیک را فراگرفت. پس از انقلاب، حزبی کمونیستی تشکیل شد. احساسات ملیگرایانه، ضدامپریالیسمی و تمایل به بازگشت به فرهنگ آزتک نیز درمیان روشنفکران همفکر فریدا شدید بود.
کالو یکی از هواداران اکتیو کمونیسم بود. و این هواداری به رابطه عشقی کوتاه با لئون تروتسکی انجامید. تروتسکی وصی رمانتیک لنین بود و پس از لنین قربانی ماشین اعدام استالین شد. مدتی بعد از مرگ تروتسکی، فریدا موضعش را تغییر داد و عدمحمایت خود را از شوروی استالین اعلام کرد. او به مائو رخ نشان داد و از چین به عنوان «امید جدید سوسیالیسم» نام برد.
هرچند آثار کالو بوی سورئالیسم می داد اما او خود را هنرمندی سورئال نمی دانست. شیفتگی و کشش او به مسائل زنانه و روش صریح و صادقانهای که به وسیله آن، این شیفتگی را در نقاشی هایش نشان میداد، باعث شدهاست صاحبنظران او را به عنوان یکی از فمینیستهای قرن بیستم برشمردند. او هم سورئال بودن و هم فمنیست بودن را انکار میکرد اما روابط جنسی و عاشقانه او هم سورئال بود. او عشاق بسیاری داشت وغیر از شوهرش، دیهگوی کمونیست، با افراد مشهور دیگری نیز رابطه داشت. از آنها میتوان به لئون تروتسکی و پولت گادرد، بازیگر معروف و همسر چارلی چاپلین اشاره کرد.
"امیدوارم که عزیمت دلپذیر باشد و امیدوارم که هرگز برنگردم" این توصیف فریدا از مرگ بود که سرانجام در تابستان 1954 درب خانه فریدا را زد.پیکرش سوزانده شد و خاکستر او هماکنون درون کوزهای در خانه قدیمی اوست که حالا تبدیل به «موزه فریدا کالو» شدهاست؛ نگهداری میشود.