علی افتخاری
علی افتخاری
خواندن ۶ دقیقه·۲ سال پیش

وقتی نمیدونی کجا داری میری، از هر طرف بری درسته...


هدف داشتن در زندگی” جمله ای است که ما در زمان ها و مکان های مختلفی می شنویمش. به قدری میشنویمش که ممکن است دیگر صحبت کردن در رابطه با این موضوع کلیشه ای و خسته کننده به نظر برسد. این روزها و مطابق عادت هر ساله همه ما، با شروع سال جدید، فکر کردن به اهدافمون در زندگی، بیشتر از همیشه ذهن ما را به خود مشغول می کند. اکثر ما، به روش ها و شیوه های گوناگونی می نشینیم و به این موضوع فکر میکنیم که آیا در طی سالی که گذشت توانستیم به نتایج دلخواهمان در ابعاد مختلف زندگی دست پیدا کنیم؟ چه عللی مانع رسیدن به این اهداف شد؟ (به جز یک دلیلی که در ذهن همه ما مشترک است! ?) چه قدر در سالی که گذشت از عملکرد خودمون رضایت داریم؟ و سالی که در انتظار ما نشسته است را چگونه میخواهیم سپری نماییم؟ البته “هدفگذاری در زندگی” موضوعی است که همیشه محل بحث و دعوای بسیاری از نظرات مخالف بوده است. به ویژه در طی چند سال گذشته و با توجه به اتفاقاتی مثل پاندمی کرونا در جهان، بسیاری از مردم فرآیند هدفگذاری سالانه در زندگی رو امری بی فایده و در برخی مواقع غیرممکن می دانند.

طبیعتا این مسئله در جایی که ما زندگی میکنیم، بسیار ملموس تر است! شرایط اجتماعی و اقتصادی کشور به ویژه در سال های اخیر موجب گردیده تا پیش بینی یا برنامه ریزی کردن در رابطه با یک موضوع خاص بسیار دشوار و یا حتی غیر قابل انجام گردد. حالا فرقی نمی کند که شما به دنبال تمام کردن نوشتن اولین کتاب خود هستید و یا این که باید میزان سودآوری یک شرکت بزرگ را در پایان سال برآورد کنید!

با تمام این حرف ها، برخی از مردم حاضرند قسم بخورند که داشتن اهداف روشن در زندگی می تواند به تلاش بیشتر، ایجاد انگیزه و جهت دهی به فعالیت های ما کمک کند.و برخی دیگر از مردم ممکن است چنین استدلال کنند که زندگی غیرقابل پیش بینی تر از این حرف ها است و تلاش برای برنامه ریزی برای آینده خود می تواند منجر به یک ناامیدی و سرخوردگی عظیم در فرد شود.

در نهایت، اینکه آیا تصمیم به تعیین اهداف زندگی می‌گیرید یا نه، یک انتخاب شخصی است و برای هر دو دیدگاه دلایل و مصداق های فراوانی می توانید نام ببرید که انتخاب شما را تصدیق کند.

نکته کلیدی این است که بفهمید چه چیزی برای شما بهتر است و آماده باشید تا با تغییر شرایط، رویکرد خود را نسبت به مسائل تنظیم کنید.

در اینجا ما به سراغ یک فرآیند ساده گام به گام می رویم که می تواند به ما در تعیین اهداف زندگی کمک کند:

  1. نقاط قوت و ضعف خود را ارزیابی نمایید: همه چیز از خودشناسی شروع میشود! ****استعدادها، مهارت ها و توانایی های منحصر به فرد خود را شناسایی کنید. همچنین، در مورد زمینه هایی که ممکن است نیاز به بهبود یا آموزش بیشتر داشته باشید، با خود صادق باشید. به این فکر کنید که چگونه می توانید از نقاط قوت خود استفاده کنید و بر روی نقاط ضعف برای رسیدن به اهداف خود کار کنید.
  2. پیدا کردن تمام اهداف بالقوه: همانطور که گفتم خودشناسی مهمترین بخش کار است! نگران نباشید، منظورم مسائل پیچیده فلسفی نیست! ولی لازم است که هر کسی یک سری شناخت اولیه از خودش، عقایدش، اصول اخلاقی که دارد و یا ارزش هایی که در زندگی برایش ارزشمند هستند را به خوبی بشناسد. سپس بر اساس ارزش ها، اولویت ها، نقاط قوت و ضعف خود، فهرستی از اهداف بالقوه زندگی ایجاد کنید. نگران نباشید که آیا این اهداف در این مرحله واقع بینانه یا قابل دستیابی هستند یا خیر - فقط تا آنجا که می توانید ایده های خود را در یک لیست بنویسید.
  3. لیست اهداف خود را اصلاح کنید: فهرست اهداف بالقوه خود را مرور کنید و آنها را اولویت بندی کنید. به این فکر کنید که کدام یک برای شما معنادارتر هستند و کدام یک با ارزش ها و اولویت های شما هماهنگی بیشتری دارند. همچنین، در نظر بگیرید که آیا آنها با توجه به شرایط فعلی شما قابل دستیابی هستند یا خیر.
  4. اهداف خود را مشخص و قابل اندازه گیری کنید: زمانی که اهداف اصلی خود را مشخص کردید، آنها را با صفت های خاصی مشخص و قابل اندازه گیری کنید. این کار به این دلیل است که دقیقاً بدانید به چه چیزی می خواهید برسید و معیارهای روشنی برای موفقیت تعیین کنید. به عنوان مثال، به جای تعیین یک هدف مبهم مانند "تناسب اندام"، یک هدف خاص مانند "دویدن 10 کیلموتر در کمتر از یک ساعت تا پایان سال" تعیین کنید.
  5. اهداف خود را به گام های کوچکتر تقسیم کنید: اهداف بزرگ می توانند طاقت فرسا باشند، بنابراین آنها را به مراحل کوچکتر و قابل مدیریت تقسیم کنید. این کار باعث می شود انگیزه خود را حفظ کنید و پیشرفت خود را دنبال کنید. برای مثال، اگر هدف شما دویدن 10 کیلومتر در کمتر از یک ساعت است، ممکن است با دویدن یک یا دو کیلومتر شروع کنید، سپس به تدریج مسافت را در طول زمان افزایش دهید.
  6. یک برنامه اقدام (Action Plan)ایجاد کنید: زمانی که اهداف خود را به مراحل کوچکتر تقسیم کردید، یک برنامه عملیاتی دقیق برای دستیابی به آنها ایجاد کنید. اقدامات خاصی را که باید انجام دهید، ضرب الاجل هایی که باید انجام دهید و هر گونه منابع یا حمایتی که ممکن است در طول مسیر به آن نیاز داشته باشید، شناسایی کنید.
  7. پیشرفت خود را ردیابی کنید و در صورت لزوم برنامه ها را مجددا تنظیم کنید: به طور منظم پیشرفت خود را به سمت اهداف پیگیری کنید و در صورت نیاز تغییراتی را در برنامه ریزی و برنامه اقدام خود انجام دهید. موفقیت های خود را در طول مسیر جشن بگیرید و اگر اهداف مد نظرتان دیگر با ارزش ها و اولویت های شما همسو نیستند از ارزیابی مجدد آن ها نترسید.


فراموش نکنید که اهداف و برنامه هایی که انعطاف پذیر نباشند، قطعا محکوم به شکست هستند، زیرا تقریبا غیر ممکن است که شما در تمامی روز های سال سرحال و پر انرژی باشید و بتوانید به تمامی کارهای روزانه و یا هفتگی که برای رسیدن به نتایج مورد نظر خودتان مشخص کرده اید، برسید.

به یاد داشته باشید که تعیین و رسیدن به اهداف زندگی یک سفر است نه یک مقصد!

ممکن است برای دستیابی به اهدافتان زمان، تلاش و فداکاری لازم باشد، اما طی این مسیر می تواند رضایت بخش و سودمند باشد.

یک تجربه شخصی: در طی روزهایی که به هر دلیلی سرحال و یا آسوده خیال نیستید، هیچ چیزی به اندازه تیک زدن اهداف و برنامه ها، وجود آدم رو پر از آرامش و سرزندگی نمی کنه!

به یاد داشته باشید، تعیین اهداف زندگی فرآیندی است که به زمان و تلاش نیاز دارد. اگر فوراً به اهداف خود نرسیدید یا در این راه با موانعی روبرو شدید، خیلی به خودتان سخت نگیرید. با صبر، پشتکار و نگرش مثبت، می توانید به سمت زندگی که می خواهید داشته باشید، پیشرفت کنید.

خیلی خوشحال میشم اگر که تجربیات موفق یا ناموفقی که در رسیدن به اهدافتون داشتید را با بنده و بقیه به اشتراک بگذارید و بهمون بگید که برای سال 1402 هدفگذاری کردید یا نه!

موفق باشید!

اهدافزندگیهدف‌گذاریهدفگذاری در زندگیانتخاب هدف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید