علی رزاقی
علی رزاقی
خواندن ۷ دقیقه·۳ ماه پیش

رازهای هنر راستین: تقابل آشکارگی و نهفتگی در خلاقیت هنری

استاکر ساخته آندره تارکوفسکی
استاکر ساخته آندره تارکوفسکی

هنر راستین آن هنری است که دلالت‌هایش در مکان راستین و درست خود جای گرفته باشند. این دلالت‌ها در دو سطح قابل بررسی‌اند: نخست، وجهی که با فرهنگ‌ها و شیوه‌های زندگی ما تنیده شده و آماده تفسیر است؛ و دوم، وجهی که در تاریکی باقی می‌ماند. این تاریکی نشان‌دهنده جنبه‌ای از اثر هنری است که تجربه خوانش آن برای ما همواره ناقص و شکست‌خورده است. اما این نقص، نه به معنای کمبود، بلکه به معنای غنای اثر هنری است که ظرفیت‌های بی‌پایانی برای تأویل و تفسیر فراهم می‌کند.

هانس گئورگ گادامر، فیلسوف برجسته هرمنوتیک، بر این باور است که آشکارگی و نهفتگی در تقابل با یکدیگر نیستند، بلکه به یکدیگر وابسته‌اند. به بیان دیگر، حضور امر آشکار همواره حضور امر نهفته را عیان می‌سازد. از این منظر، حقیقت اثر هنری تنها در معناشدن آن خلاصه نمی‌شود، بلکه ژرفای معنای اثر خود دلیلی بر راستین بودن آن است. به‌عبارت دیگر، هنر راستین از طریق فراهم کردن امکان‌های گوناگون تفسیر، خود را از تقلیل‌گرایی نجات می‌دهد. گادامر معتقد است که اثر هنری به گونه‌ای ساخته می‌شود که همواره ناتمام باقی بماند؛ چرا که معنای نهایی آن وابسته به مشارکت مخاطب است. بنابراین، آیا می‌توان گفت که نشانه هنر راستین در این است که امکان‌های معنا را پنهان کند و از این طریق مخاطب را به تفسیر بیشتر تشویق کند؟

موریس بلانشو نیز با نگاه خاص خود به هنر، بر وجه رازآلود آثار هنری تأکید دارد. او معتقد است که وجهی از اثر هنری همواره در برابر مفهوم‌سازی مقاومت می‌کند. این مقاومت، نه تنها نشان‌دهنده قدرت اثر هنری، بلکه عاملی است که آن را زنده و پویا نگه می‌دارد. بلانشو در تحلیل خود از داستان رستاخیز ایلعازر در کتاب مقدس، این مقاومت را به خوبی توضیح می‌دهد. ایلعازر، شخصی که چهار روز پس از مرگش توسط عیسی مسیح زنده می‌شود (انجیل یوحنا)، استعاره‌ای از اثر هنری است. خواننده یا بیننده شبیه عیسی مسیح است که در برابر گور ایلعازر ایستاده و فرمان برخواستن می‌دهد. گور نماینده اثر است و ایلعازر، معنای نهفته در اثر. با این حال، ایلعازری که از گور بیرون می‌آید، دو جنبه دارد: نخست، ایلعازری که با سپیدی ملافه پیچیده شده و قابل رویت است و جنبه فرهنگی متن را نمایندگی می‌کند؛ و دوم، ایلعازری که هنوز بوی تعفن می‌دهد و جنبه تاریکی و هراس اثر را به تصویر می‌کشد. این تعفن نشان‌دهنده بخشی از متن یا اثر هنری است که در برابر تفسیر باقی می‌ماند و رازآلودگی خود را حفظ می‌کند.

جهان‌شمولی و تجربه شخصی در هنر

یکی از ویژگی‌های کلیدی هنر راستین، توانایی آن در ایجاد جهان‌شمولیت است. این جهان‌شمولیت به واسطه مجموعه‌ای از احساسات، تجربه‌های زیسته و دغدغه‌های بنیادین بشری شکل می‌گیرد. عشق، مرگ، شادی، رنج و پرسش‌های وجودی همگی عناصری هستند که هنرمند به کمک آن‌ها جهانی تازه خلق می‌کند. این جهان به صورت نظامی از رمزهای هنری ساخته می‌شود که مخاطب با ورود به آن، تجربه‌ای منحصربه ‌فرد از تفسیر را کسب می‌کند. با این حال، هر تفسیری از اثر هنری، لایه‌هایی از آن را در تاریکی باقی می‌گذارد. این تاریکی به دلیل ماهیت چندلایه و پیچیده هنر است که هیچ‌گاه به طور کامل قابل گشایش نیست. به همین دلیل، آثار هنری بزرگ در طول تاریخ همواره موضوع تفاسیر متنوع و گاه متضاد بوده‌اند.

نقش زمان در درک اثر هنری

یکی دیگر از جنبه‌های مهم هنر راستین، نقش زمان در درک و تفسیر آن است. بسیاری از آثار هنری در زمان خلق خود شاید به طور کامل درک نشده باشند، اما با گذر زمان و تغییر زمینه‌های فرهنگی و اجتماعی، معانی جدیدی پیدا کرده‌اند. این پویایی زمانی نشان می‌دهد که هنر راستین نه تنها بازتاب‌دهنده زمان خود است، بلکه توانایی عبور از مرزهای زمانی را نیز دارد. برای مثال، آثار نقاشی‌های ون گوگ در زمان حیاتش چندان مورد توجه قرار نگرفتند، اما امروز به عنوان شاهکارهایی از هنر مدرن شناخته می‌شوند. این تغییر درک نشان می‌دهد که هنر راستین توانایی تعامل با زمان و مخاطبان مختلف را دارد.

برای فهم بهتر این موضوع، می‌توان به نمونه‌هایی از سینما اشاره کرد که توانسته‌اند وجوه آشکار و نهفته هنر راستین را به نمایش بگذارند. فیلم 2001 یک اودیسه فضای، یکی از شاهکارهای استنلی کوبریک، نمونه‌ای برجسته از هنر راستین به شمار می‌آید. فیلم، داستانی علمی تخیلی را روایت می‌کند، اما در لایه‌های عمیق‌تر خود به پرسش‌های بنیادین درباره حیات، هوش مصنوعی و سرنوشت بشر می‌پردازد. سکوت‌های طولانی و تصاویر مینیمالیستی در فیلم، نمادی از همان تاریکی و رازآلودگی هستند که گادامر و بلانشو به آن اشاره کرده‌اند.

اودیسه 2001 ساخته استنلی کوبریک
اودیسه 2001 ساخته استنلی کوبریک


فیلم آینه تارکوفسکی، که در آن از روایت خطی پرهیز شده و خاطرات، رویاها و واقعیت را در هم می‌آمیزد. این ساختار غیر مرکزگرا باعث می‌شود که هر مخاطب برداشت شخصی خود را از فیلم داشته باشد. آینه نه تنها تجربه زیسته کارگردان، بلکه تجربه‌ای جهانی از عشق، رنج و هویت را بازتاب می‌دهد.

فیلم پرسپولیس، انیمیشنی که داستان زندگی شخصی خود کارگردان، مارجان ساتراپی را در دوران انقلاب ایران روایت می‌کند، ترکیبی از جنبه‌های فرهنگی خاص و مضامین جهان‌شمول است. در حالی که جنبه‌های فرهنگی اثر (مانند پوشش و آداب اجتماعی) قابل تفسیر هستند، اما تاریکی و تراژدی انقلاب در لایه‌های عمیق‌تر اثر همچنان رازآلود باقی می‌مانند.

پرسپولیس ساخته مرجان ساترابی
پرسپولیس ساخته مرجان ساترابی

در هنرهای تجسمی و موسیقی نیز مثال‌های برجسته‌ای از هنر راستین را بخوبی می توان دنبال کرد. گرنیکا اثر پابلو پیکاسو نقاشی که به موضوع بمباران گرنیکا توسط نیروهای فاشیستی اسپانیا می‌پردازد، ترکیبی از درد، آشفتگی و مقاومت را به تصویر می‌کشد. هر چند پیام اثر واضح است، اما فرم غیرطبیعی چهره‌ها و اشیاء حس رازآلودگی را تقویت می‌کند. شب پرستاره اثر ونسان ون گوگ نقاشی با خطوط چرخشی و رنگ‌های زنده، تصویری از آسمانی پررمز و راز را به نمایش می‌گذارد. در حالی که عناصر تصویری اثر مانند آسمان و دهکده در نگاه اول ساده به نظر می‌رسند، عمق احساساتی که در آن نهفته است، فضایی از تردید و حیرت را ایجاد می‌کند. این اثر نمونه‌ای از پیوند آشکارگی در فرم و نهفتگی در معنا است. چشمه، یکی از آثار برجسته مارسل دوشان، هنرمند فرانسوی، است که در سال ۱۹۱۷ با استفاده از یک پیشابگاه خلق شد و به نمایش درآمد. این اثر به‌عنوان نقطه عطفی در تاریخ هنر قرن بیستم شناخته می‌شود و با یک چرخش مفهومی جسورانه، مرزهای تعریف هنر را به چالش کشید. "چشمه" نه تنها نمایش ساده یک شیء روزمره است، بلکه در لایه‌های عمیق‌تر، پرسش‌هایی بنیادین درباره چیستی هنر و نقش هنرمند مطرح می‌کند. این پرسش‌ها همچنان تا امروز موضوع بحث و گفتگو هستند و ماندگاری معنای نهفته در این اثر را نشان می‌دهند.

چشمه اثر مارسل دوشان
چشمه اثر مارسل دوشان

در موسیقی نیز، آثار بزرگی وجود دارند که با استفاده از عناصر آشکار و نهفته، به هنر راستین تبدیل شده‌اند. سمفونی نهم بتهوون شاهکار موسیقایی که با ترکیب نوآورانه شعر و موسیقی، تجربه‌ای جهان‌شمول از امید و برادری انسانی را بازتاب می‌دهد. در حالی که برخی جنبه‌های این اثر به‌طور آشکار به شنونده منتقل می‌شوند، لایه‌های عمیق‌تر آن، مانند ساختار پیچیده و هارمونی‌های نوآورانه، همچنان رازآلود باقی می‌مانند. چهار فصل اثر ویوالدی مجموعه ای که طبیعت را در قالب موسیقی به تصویر می‌کشد، با ترکیب الگوهای ملودیک ساده و حس‌های پیچیده، به یک اثر جاودانه تبدیل شده است. هر فصل داستان خاص خود را روایت می‌کند، اما حس‌های ناشی از آن برای هر شنونده می‌تواند متفاوت و شخصی باشد.

هنر راستین، فراتر از یک تجربه زیبایی‌شناختی است؛ پلی است میان آشکارگی و نهفتگی، میان جهانی مشترک و تفسیری شخصی. این هنر با قدرت رازآلودی و ابهام خود، ما را به جستجوی معانی عمیق‌تر دعوت می‌کند و هر بار تجربه‌ای تازه و متفاوت ارائه می‌دهد. چنین هنری، نه تنها انعکاسی از فرهنگ و زمانه خویش است، بلکه به واسطه جنبه‌های جهانی و ماندگارش، از مرزهای زمان و مکان فراتر می‌رود. اثر هنری راستین همواره فضایی برای تأویل و تفسیر بیشتر باقی می‌گذارد، و در همین رازآلودگی است که قدرت و جاودانگی آن نهفته است. از سینما و موسیقی گرفته تا هنرهای تجسمی، همه نشان‌دهنده این واقعیت هستند که هنر راستین نه یک پاسخ قطعی، بلکه یک پرسش بی‌پایان است. پرسشی که ما را به تأمل درباره جهان، خودمان، و معنای زندگی فرا می‌خواند. هنر راستین، آینه‌ای است که در آن، هم زمانه خود را می‌بینیم و هم چهره‌ای از آینده‌ای که می‌تواند متفاوت باشد.

تفسیرهنرزیبایی شناسی
کارگردان و فیلم‌نامه‌نویس مستند و تیزر تبلیغاتی، عضو انجمن صنفی کارگردانان سینمای مستند
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید