سینما در کالبدی از یک درام با الهام از واقعیت های زندگی بشری متولد می شود در حالی که تفاوتهای فاحشی نسبت به درام های ادبی دارد، زیرا براساس ذات درونیش کلمات را از ذهنیت به نمودی عینی بازنمایی می کند. کلمات در هیبت نماهای متعدد هرکدام با زاویه دید و عمق میدانی خاص و وضوحی مشخصی درون یک چیدمان قرارمی گیرند. سینما این چشم اندازهای منفرد را بر حسب حس و جریان درام به هم متصل می کند تا با هیاهو های طبیعی و نواهایی گوش نواز موسیقی، فصلی از واقعیت های زندگی را درون پرده خود ظهوری دوباره دهد. این قلمرو وسیع در سینمای داستانی توام با خیال پردازی است اما در سینمای مستند نقاب خیال و رویا پردازی از چهره اش برداشته می شود و واقعیت ها عینی با تفسیری نو جایگزین می گردد. فیلم مستند در خام ترین شکل ممکن است، ضبط رویداد ساده یا روزمره که بسیار پیش پا افتاده بنظر می رسد باشد، همانند اولین فیلم های تاریخ سینما که برادران لومیر از ورود قطاری به ایستگاه به تصویر کشیدند. امروزه با وجود گوشی های هوشمند، هر رهگذری می تواند مثلا نزاعی خیابانی را بعنوان رویدادی مستند ضبط کند، اما این نکته نادیده گرفته می شود که این رویدادها صرفا ثبتی ناخوداگاهانه از یک واقعیت بدون پرسش از چرایی و نفس آن و فقط به اعتبار کنجکاوی و توانایی ضبط مکانیکی دوربین در جهت نمایش دورهمی میان دوستان آشنایان اتفاق می افتد. نفس سینمای مستند پژوهش پرسش های بنیادینی است که مستندساز در مواجهه با واقعیت های جهان از چشم دوربینش کنجکاوی می کند. این واقعیتها و لایه های مختلفی از آدم ها گزینش شده در جهت درک و شناخت جنبه های پنهانی از واقعیت ها مورد موشکافی قرار می گیرند و به دلیل شکل بیانی فیلم مستند و قبول آن توسط مخاطبان در طول سالها عمر این گونه سینمایی، واقعیت ها می توانند از لحظه ضبط تا نمایش برپرده عریض و قضاوت عموم، دستخوش تغییر و دگرگونی گردند که بکلی با نسخه ای زرد منتشر شده از واقعیت در فضای مجازی متفاوت است.
برسی فرم در سینمای مستند، حاکی از حضور عناصر دیداری وشنیداری واقعی از مکانها و شخصیت ها بدون اغراق و بزرگنمایی است. در این گونه سینمایی، از طریق نمایش محل رویداد واقعی و یا گفتگو با شاهدان عینی و یا محلی که اشخاص حقیقی بوده و بازیگر نیستند مخاطب وارد درام مستند می شود. در این گفتگوها از کارشناسان مطلع نسبت به موضوع نیز برای حضور در مقابل دوربین دعوت می گردد تا هرکس تکه ای از پازل واقعیت را بر جای خود قرار دهد. اگر مستندساز احساس کند بخشی از اطلاعات در گفتگوها حاصل نگشته، براساس پژوهش های انجام شده، این بخش را در قالب گفتارمتنی تفسیری توسط گوینده ای خارج از کادر بیان می کند. درجهت افزایش قدرت درام، فیلم مستند به نمایش اسناد، مدارک و شواهد آماری، حتی تصاویر آرشیوی بطور مستقیم روی می آورد تا وجوه متنوع تری از واقعیت را معرفی کند. در تحلیل عناصر تکنیکی فیلم مستند این نکته بیشتر نمایان می شود که این گونه با نورپردازی از طریق نورطبیعی با کمترین دستکاری، موجزترین تصاویر را ارایه می دهد و با همراهی کردن سوژه هایش از طریق دوربین روی دست به القای حضور مخاطب در صحنه می پردازد. توجه به این مسئله بسیار حائز اهمیت است، آنچه درفضای تقطیع فیلمهای داستانی اعم از ترکیب بندی های زیبایی شناسانه، حرکات خاص دوربین و ترکیب آن با نحوه ورود و خروج بازیگران در صحنه اعتباری در فیلم مستند ندارد و دلیل آن آسیب و دستکاری دراصل واقعی رویداد و یافتن نمود نمایشی دراثر مستند است.
درون مایه و محتوای فیلم مستند ضبط واقعیت و تفسیر آن، کاوشی در روح آدمها و شرایط واقعی آنها، با گزینش تنظیم یافته به زبان سینمایی است. در این بین، مستندساز می کوشد با نشان دادن حقیقتی که خود از این واقعیت بدست می آورد بخشی از واقعیت خویشتن خویش را نیز به نمایش گذارد زیرا ردپای ذهنیات و درونیات او در تک تک نماها قابل مشاهده است. مفسران سینما کارکرد فیلم مستند را انتقال روح زمانه در تامل با گذشته و آینده می دانند که به نوعی در نقد اجتمایی گره خورده و کشف عمیق تری از ابعاد واقعیت را به همراه دارد. این تحلیل گران حتی معتقدند پرداختن به کیفیت زندگی انسان و تحقیق و تفحص در مورد آن از طریق نمایش واقعیت، مخاطب را به سوی تفکری عمیق در نظام هستی و حیات انسانی تا ابعاد اخلاقی و معنوی زندگی رهنمون می کند. ناگفته نماند که زاویه دید و ایدئولوژی سازنده فیلم مستند تاثیر مستقیمی در نوع بیان واقعیت دارد.
با پژوهش در مفهوم واقعیت نمایی در برابر واقعیت گرایی می توان درک بهتری از قلمرو واقعیت در سینمای مستند بدست آورد. واقعیت نمای در اصل کپی یا تقلید مستقیم از واقعیت است، همانند تصاویر دوربینهای مدار بسته که رویدادی را ضبط می کنند و به همان شکل نمایش می دهند. در واقعیت نمایی استفاده از هرگونه تدوین دستکاری در واقعیت محسوب می شود و اعتبار تصاویر را خدشدار می کند. پس می توان نتیجه گرفت که هرگونه ضبط رویدادی را نمی توان به فیلم مستند منتسب دانست. در مقابل واقعیت گرایی شیوه ای از هنر و خلاقیت در جهت توصیف واقعیت است که با استفاده ازدستور زبان سینمایی، واقعیت را به مفهومی جدید مبدل می کند. در اصل، سینمای مستند طی پروسه کارگردانی و تدوین تصاویر واقعیت نما را به تصاویرواقعیت گرا با کارکردی تاثیرگذاربه شکل خلاقانه ای ارایه می دهد مسئله مهمی که اینجا خود را آشکار می سازد این است که آیا با پرداخت خلاقانه، واقعیت دچار خدشه می شود و مستندساز نسخه بدلی از آن را به نمایش می گذارد؟ باید گفت که اگر هدف مستند این باشد که واقعیت را خالص ودقیق و عینی بصورت واقعیت نمایی ارائه کند و تحمیل هر نوع پرداخت خلاقانه بر آن را مانعی در ارائه واقعیت ببیند در این صورت هیچ فیلم مستندی امکان وجود نخواهد داشت. مستند یعنی تعامل مستمر میان رویداد واقعی و بازنمایی آن به نحوی که هر دو طرف در عین تمایز از هم در کنش و واکنش با یکدیگر باشند. گریرسون بعنوان پدرسینمای مستند معتقد است چیزی که فیلم مستند را از واقعیت نمایی صرف و نازلترین شکل فیلم های مستند یعنی مستندهای گزارشی خبری وآموزشی متمایز می سازد تزریق درام در جهت تاثیر دراماتیک بیشتر وایجاد حس همذات پنداری با ذهنیت تماشاگراست و این همان چیزی است که به فیلم مستند جان می بخشد. حضور روایت منسجم و شخصیتهای جذاب و شکل روایی مناسب در فیلم های مستند همچون گونه های دیگر سینما، فیلم های داستانی و انیمیشن موید این مسئله است که مستند در درام مقلد آنها نبوده و دستور زبان مشخصی برای درام پردازی دارد و نباید در درام پردازی فیلم مستند افراط نمود و تنها دلیل آن همان خدشه در واقعیت گرایی است. در مقابل ژورنالیسمی که صرفا متعلق به شبکه های خبری تلوزیونی است. مستند می تواند با عبور از توصیف ساده و خام واقعیت و ورود به مرحله بازآرایی و شکل دهی خلاق آن، امکان تفسیر خلاقانه واقعیت را بیابد که همانا حضوردر قلمرو جدیدی از واقعیت است.
علی رزاقی 03/02/1400
انجمن صنفی کارگردانان سینمای مستند