این متن به درد چه کسانی میخورد:
1- صاحبان کسب و کار که برای توسعه بازاریابی خود، به دنبالِ مفاهیمی چون محتوا، پیامهای تبلیغاتی و شعارهای سازمانی هستند.
2- فعالان عرصه دیجیتال مارکتینگ
پیش فرض:
منظور از کپی رایت در این نوشتار، مفهوم حق تکثیر و حفاظت قانونی از آثار چاپ شده ادبی، علمی و هنری (copyrighting) نیست. بلکه منظور نوعی تبلیغ نویسی در قالب جملات کوتاه، خلاقانه و تاثیرگذار است که مشتری را جلب میکند (Copywriting)
بنابراین به محض شنیدن واژه کپی رایتینگ، باید توجه داشت که این یک لفظ مشترک میان Copyrighting و Copywriting است و این دو با هم کاملا متفاوت هستند.
قبل از هرچیز مثالهایی از تبلیغات نوشته شده که منتسب به برخی شرکتهای بزرگ است را بخوانید:
اینگونه شعارها را اغلب کپی رایترها مینویسند. کسانی که با استفاده از خلاقیت و هنر نویسندگی، واژگانی کوتاه و تاثیرگذار را خلق میکنند و بیشترین ترغیب را در مشتری ایجاد میکنند.
اما سوال اینجاست چه کسی میتواند با چند کلمه یا یک جمله، چنین کار بزرگی انجام دهد؟
به نظر میرسد کپی رایتر فقط یک نویسنده یا یک تبلیغاتچی نیست. او باید محتوا را بشناسد. با مارکتینگ آشنا باشد و البته نویسنده خوب و خلاقی باشد. اما این همه ماجرا نیست. شاید برای خلق یک شعار خوب به مقدمات بیشتری نیاز داشته باشیم.
شعار تبلیغاتی باید صادقانه، به روز، مبتتنی بر فرهنگ همان جامعه و مبتنی بر روح سازمان و اهداف آن باشد. و این کپی رایتر است که باید همه اینها را در نظر داشته باشد.
کپی رایتینگ شکل و فرمی از تولید (یا بازاریابی) محتواست. اما تفاوت مهمی را میتوان برای آن درنظر داشت. تولید محتوا با رویکرد بازاریابی، بیشتر با هدف درگیر کردن مشتری با برند صورت میپذیرد و نه الزاما فروش کالا. که فرآیندهایی را برای رسیدن به فروش خلق میکند اما یک کپی رایتر، باید فروش را محقق کند.
اگر تیم تبلیغات را مثل تیم فوتبال در نظر بگیریم، محتواسازان، چیزی شبیه هافبکها هستند (گرچه گل هم میزنند) اما این کپی رایتر است که با یک شعار نهایی و تاثیرگذار، اقدام به گل زنی میکند. البته گاهی یک تولیدکننده محتوا میتواند کپی رایتر خوبی هم باشد؛ و بالعکس.
در شماره های بعد چالشهای احتمالیِ کپی رایترها را مطرح میکنم.