aliarastouei | علی ارسطوئی
aliarastouei | علی ارسطوئی
خواندن ۳ دقیقه·۵ سال پیش

درباره کپی رایتینگ

این متن به درد چه کسانی میخورد:
1- صاحبان کسب و کار که برای توسعه بازاریابی خود، به دنبالِ مفاهیمی چون محتوا، پیامهای تبلیغاتی و شعارهای سازمانی هستند.
2- فعالان عرصه دیجیتال مارکتینگ


پیش فرض:
منظور از کپی رایت در این نوشتار، مفهوم حق تکثیر و حفاظت قانونی از آثار چاپ شده ادبی، علمی و هنری (copyrighting) نیست. بلکه منظور نوعی تبلیغ نویسی در قالب جملات کوتاه، خلاقانه و تاثیرگذار است که مشتری را جلب میکند (Copywriting)

بنابراین به محض شنیدن واژه کپی رایتینگ، باید توجه داشت که این یک لفظ مشترک میان Copyrighting و Copywriting است و این دو با هم کاملا متفاوت هستند.

قبل از هرچیز مثالهایی از تبلیغات نوشته شده که منتسب به برخی شرکتهای بزرگ است را بخوانید:

  • راه‌حل‌هایی برای مشكلات یك سیاره كوچك» (solution for a small planet)
  • بلندترین صدایی که در سرعت ۶۰ مایل بر ساعت، در رولز رویس جدیدتان می‌شنوید، صدای تیک تیک ساعت است
  • متفاوت بیاندیش
  • باورتان را بسازید make believe

اینگونه شعارها را اغلب کپی رایترها مینویسند. کسانی که با استفاده از خلاقیت و هنر نویسندگی، واژگانی کوتاه و تاثیرگذار را خلق میکنند و بیشترین ترغیب را در مشتری ایجاد میکنند.

اما سوال اینجاست چه کسی میتواند با چند کلمه یا یک جمله، چنین کار بزرگی انجام دهد؟

به نظر میرسد کپی رایتر فقط یک نویسنده یا یک تبلیغاتچی نیست. او باید محتوا را بشناسد. با مارکتینگ آشنا باشد و البته نویسنده خوب و خلاقی باشد. اما این همه ماجرا نیست. شاید برای خلق یک شعار خوب به مقدمات بیشتری نیاز داشته باشیم.

شعار تبلیغاتی باید صادقانه، به روز، مبتتنی بر فرهنگ همان جامعه و مبتنی بر روح سازمان و اهداف آن باشد. و این کپی رایتر است که باید همه اینها را در نظر داشته باشد.

  • یک شعار پرطمطراق اگر در قد و قواره آن سازمان نباشد و برای کاه، تبلیغی شبیه به کوه ارائه کند، بیشتر مخرب است. مشتری متوجه میشود و چه بسا با آن برند برای همیشه خداحافظی میکند.
  • به روز بودن شعار بسیار مهم است. شناخت فرهنگ جامعه، ادبیات روز و رایج مخصوصا آنچه در شبکه های اجتماعی رد و بدل میشود، برای کپی رایتر ضروری است. کپی رایتر نمیتواند یک گوشه بنشیند، آتش به آتش سیگار روشن کند و از مردم و شبکه های اجتماعی به دور باشد.
  • استفاده از کلیدواژه های قدیمی میتواند از یک شعار تبلیغاتی یک فاجعه خلق کند. به طور مثال روزی روزگاری واژه هایی مثل «بشتابید» در تبلیغات روزمره خیلی حضور داشت ولی امروزه شاید، نسل جدید با آن ارتباط خاصی برقرار نکند و چه بسا تاثیر منفی هم داشته باشد.
    (یادتان هست پشت شیشه سوپرمارکتها مینوشتند «قارچ رسید» ؟)
  • مبتنی بودن شعار بر روح و اهداف سازمان بسیار مهم است. شاید لازم باشد کپی رایتر مدتها با صاحب آن سازمان یا کسب و کار به گفتگو بنشیند و کنه افکار آنها را دریابد. شاید نوشتنِ یک شعار چندکلمه ای چندین روز به طول انجامد.


کپی رایترها مجموعه از خلاقیت، هنر نویسندگی و حتی داستان نویسی، آشنایی با مارکتینگ و محتوا و ادبیات روز را باید در خود داشته باشند.
کپی رایترها مجموعه از خلاقیت، هنر نویسندگی و حتی داستان نویسی، آشنایی با مارکتینگ و محتوا و ادبیات روز را باید در خود داشته باشند.


کپی رایتینگ شکل و فرمی از تولید (یا بازاریابی) محتواست. اما تفاوت مهمی را میتوان برای آن درنظر داشت. تولید محتوا با رویکرد بازاریابی، بیشتر با هدف درگیر کردن مشتری با برند صورت میپذیرد و نه الزاما فروش کالا. که فرآیندهایی را برای رسیدن به فروش خلق میکند اما یک کپی رایتر، باید فروش را محقق کند.

قدرت یک کپی رایتر به مانند قدرت یک مهاجم در تیم فوتبال میماند که حالا در تیم مارکتینگ  بازی میکند.
قدرت یک کپی رایتر به مانند قدرت یک مهاجم در تیم فوتبال میماند که حالا در تیم مارکتینگ بازی میکند.


اگر تیم تبلیغات را مثل تیم فوتبال در نظر بگیریم، محتواسازان، چیزی شبیه هافبکها هستند (گرچه گل هم میزنند) اما این کپی رایتر است که با یک شعار نهایی و تاثیرگذار، اقدام به گل زنی میکند. البته گاهی یک تولیدکننده محتوا میتواند کپی رایتر خوبی هم باشد؛ و بالعکس.

در شماره های بعد چالشهای احتمالیِ کپی رایترها را مطرح میکنم.

کپی رایترcopywritingcopyrightingتولیدمحتواتبلیغات
فعال در بازاریابی محتوایی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید