شما...
شما یک مهندس، پزشک، معلم، روانشناس، تعمیرکار، استاد دانشگاه، مربی، کاسب، کشاورز، دامدار، تاجر و ... هستید. مدتها روی مهارت خود متمرکز بوده اید و این مهارتها بخشی از وجود و زندگی و ملکه ی ذهن شما شده اند. مدتها با آنها درگیر بوده اید و زندگی کرده اید؛ موفق شده اید و شکست خورده اید.
آن مهارتها و آن یافته ها، بخشی از وجود شما شده اند؛ گو اینکه شما با آنها شناخته میشوید. اگر آنها را از شما بگیرند، خود را تنها خواهید یافت.
حالا به فکرتان افتاده بخشی از آنها را در قالب وبلاگ نویسی یا کتاب یا مجموعه یادداشتها و مقالات، با جامعه درمیان بگذارید.
البته اینکه میگوییم جامعه، منظورمان کل جامعه بشری نیست. بخشی از جامعه است. جامعهی مخاطب شماست که تعداد آن اصلا مهم نیست. شاید بخواهید برای تک فرزندتان خاطرات زندگی خود را بنویسید و تنها مخاطب شما همین عزیز دلبند است. شاید بخواهید برای جامعه مهندسین جوانی که تازه در یک صنعت خاص پا به عرصه گذاشته اند، تجارب عمومی و مفید خود را ارائه کنید؛ تا آنها از یافته های شما استفاده کنند.
شاید یک پزشک هستید و میخواهید با زبان جامعه در مورد پیشگیری از بیماری، کتابی را منتشر کنید. سلسله مطالبی که به افراد جامعه و خانواده ها کمک میکنند تا کمتر بیمار بشوند.
یا شاید زراعت پیشه ای هستید که میخواهید هزار حرف نگفته را در مورد آب و خاک و هوا و زراعت بیان کنید.
آیا نویسندگی هم باید جزئی از مهارتهای شما باشد؟
البته که نه! نویسندگی فارغ از استعدادهای اولیه، یک مهارت است که به سالها کار و تمرین و تلاش و خواندن و تصحیح شدن و نقد شدن نیاز دارد.
و دوباره نوشتن و دوباره خواندن و دوباره نقد و تصحیح شدن.
در روزگاری که تمرکز روی مهارتها، مهمتر از داشتن چندین مهارت است، قرار نیست همه بلد باشند بنویسند و اتفاقا خوب هم بنویسند. نویسندگی مثل هنر معرق کاری است که نقشهای ناپیدای ذهنش را روی چوب خام، میپزد و رشد و نمو میدهد و برای مخاطبانش شگفتی خلق میکند.
پس چه باید کرد؟ چگونه میتوان حاصل عمر را روی کاغذ آورد و مکتوب نمود و ثبت کرد؟
سایه نویسها یا ghostwriterها به شما کمک میکنند
سایه نویسها نه سوپرمن هستند و نه فرشته نجات. یکی از کسانی هستند که به دیگران خدمات میدهند و در قبالش دستمزد میگیرند. به همین سادگی.
آنها پای حرفهای شما مینشینند، از شما سؤال میپرسند؛ تجربیات شما را دریافت میکنند... سپس همه آنها را به قلم میسپارند تا که به زیبایی روی دلِ کاغذ بنشیند.
با وجود سایه نویسها، دیگر لازم نیست وقت خود را صرف این کنید که چگونه بنویسم؟ آیا نوشته من به قدر کافی جذاب هست؟ آیا مخاطب من خوشش خواهد آمد؟
تمام این سوالات را سایه نویسها پاسخ میدهند و بر اساس این پاسخ ها و دیتاهایی که از شما میگیرند، برایتان محتوا تولید میکنند.
چیزی که باید نوشته شود، مکتوب شود و روی کاغذ بیاید را سایه نویس انجام میدهد.در یک کلام او به جای شما مینویسد. میخواهد کتاب باشد یا مقاله یا سلسله مطالبی در وبلاگ یا رسانه های اجتماعی.
حق مالکیت با کیست؟
حق مالکیت با شماست. اگر در قرارداد شما آمده باشد که هیچ اسمی از سایه نویس در اثر شما نباشد، یک سایه نویس حرفه ای با کمال میل میپذیرد.
البته شما میتوانید در کتاب خود اعلام کنید که مثلا این خاطرات توسط فلان شخص مکتوب شده است که این هم مرسوم است. میتوانید از سایه نویس با عنوان مشاور محتوا یاد کنید و هر چیز دیگر. (که البته در این دو صورت، سایه نویس از سایه بیرون خواهد آمد) متن مال شماست؛ در تصرف شماست و به شما فروخته شده است. هرگونه دخل و تصرفی میتوانید داشته باشید و به نام خودتان چاپ کنید.
گاهی گفته میشود کتاب معروف هیلاری کلینتون را یک سایه نویس نوشته است و نه شخصِ هیلاری. که این اصلا چیز بدی نیست.
حرفهای نگفته خود را با یک سایه نویس درمیان بگذارید و با کمکِ او آنها را مکتوب کنید...