مطالب زیادی هستش که در مورد برند سازی، روش های پیاده سازی و فواید اون برای کسب و کار به صورت جامع صحبت میکند و اینجا قصد دارم به صورت کمی روانشناسانه با استفاده از یک سری نکات کتاب تفکر سریع و کند مفهوم برند سازی رو بازش کنیم.
نکته : این مطلب و محتوا ممکنه اشتباهاتی داشته باشه که طبیعی هست چون صرفا یک نظریه هستش. اگر در این موضوع تجربه دارید ممنون میشم نظر خودتون اشتراک بزارید
حواستون باشه شاید کمی در مورد برند سازی عذاب وجدان بگیرید
طبق کتاب تفکر سریع و کند مغز ما دارای دو سیستم کلی است سیستم 1 و 2 که خیلی نمیخوام بازش کنم در این حد که سیستم 1 کاملا شهودی هستش و بسیار سریع عمل میکنه این سیستم ظرفیت کمی داره و نمیتونه منطقی فکر کنه . مثلا در حال پیاده روی ممکن است یک صدای مهیب به گوشتان بخورد فورا بدون اختیار سر خود را به سمت صدا برمیگردانید این مورد برای همه اتفاق افتاد که وظیفه سیستم 1 هستش. و بعد از اینکه دنبال دلیل صدا هستید سریع بر روی سیستم 2 سوئیچ میکنید تا جوابی منطقی پیدا کنید.
سیستم 1 اصلا تمرکز کافی ندارد و طبق مدل های از پیش تایین شده مانند عادت ها عمل میکند
برند سازی در کسب و کار باعث کاهش هزینه های تبلیغاتی، رقابت های آسان تر، فروش با قیمت بیشتر نسبت به رقبا و کلی فواید دیگه که میتونید تحقیق کنید. خلاصه بگم
برند سازی باعث میشه دقیقا همانطورکه مدیران کسب و کار میخواهند بازار عمل کند و افسار آن را کاملا در دست خود داشته باشند. کنترل بازار نیاز به کنترل مشتریان داره که مشتریان هم از کره مریخ نیومدن و مانند ما انسان هستن
یه بار دیگه این بخش بخونید
احتمالا شنیده اید که برند سازی باعث میشود مشتری محصول شما را در قفسه فروشگاه سریع و بدون مکث بخرد مانند پپسی و کوکا حالا دلیل این امر چیست ؟ ارزش سازی؟ کیفیت خوب؟ شاید اینا باشه
بازاریابان، برند سازان، رسانه ها و ... با پررنگ کردن موضوعی بدون وقفه باعث میشوند سیستم 2 از پردازش منطقی آن موضوع خسته شود و بعد از مدتی آن را تبدیل به عادت و مدل از پیش تایین شده می کند و به سمت سیستم 1 ارسال میشه. موضوع این جا جالب میشود که سیستم 1 اصلا تمرکز ندارد و منطقی فکر نمیکنه صرفا فقط عمل میکند.
یک حقیقت تلخ، ما هیج کنترلی بر روی سیستم 1 نداریم
در واقع این روش بسیار بسیار توسط رسانه ها استفاده میشود. این موضوع نشون میده که برای کنترل انسان نیاز به انتقال چیپ از طریق واکسن و یا از این جور توهم های توطئه نیستش.
همچنین سیستم 1 بسیار در داستان سرایی و ساخت ویژگی از روی تصویر یا ظاهر قوی است. که ما را دچار اثر هاله ای میکند پس بیخود نیست میگن از روی ظاهر کسی قضاوت نکن
یعنی اینقدر کوکا، پپسی و .. و شعار های ارزش آفرینی اون در رسانه به صورت کاملا هوشمندانه، شهودی، محتوای تکراری به ما نشان داده میشود. تا بدون فکر و عمل اون محصول در قفسه فروشگاه بخریم درحالی که شاید نوشابه کناری خوشمزه تر و اقتصادی تر باشه.
راستی اینم بگم که مغز ما برای حفظ انرژی خودش بیشتر روز در حالت خودکار یا سیستم 1 هستش و سیستم 2 زمانی فعال میشه که ما دچار یک غافلگیری بشیم. پس رسانه ها از برنامه های از پیش تایین نشده خیلی میترسن.
سعی کردم خیلی خلاصه کمی از پشت پرده برند سازی و ریشه روانشناسی اون توضیح بدم این موضوع بسیار عمیق و مفصل هستش پیشنهاد میکنم حتما کتاب تفکر سریع و کند، دانیل کانمن رو مطالعه کنید
اگر ایرادی دیدید در مطلب و یا موضوی جا افتاده خوش حال میشم در میون بزارید.