ویرگول
ورودثبت نام
ali dehghani
ali dehghani
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

شروعی تازه

تازه یه مغازه ی نقلی اجاره کرده بودم و کلی قسط و قرض داشتم که باید سریع تسویه میکردم، امیدم به بازار داغ شب عید و فروش همون موقع بود.

تازه ویترین زده بودم و کلی شوق و ذوق داشتم برای فروش. یه روز سرد رسید و یه خبر تلخ زندگی همه رو دگرگون کرد، کرونا نفس دنیا رو گرفت.

بعد از ابلاغیه های مختلف، مغازه ها خیلی سریع تعطیل شدن و مردم، در خانه ماندن را به هر کاری ترجیح دادن. ویترینمو خالی کردم و مغازه رو به صاحبش تحویل دادم.

با کوهی از ناامیدی، گوشه ی حیاط خونه نشسته بودم، غروب جمعه بود و دلم حسابی گرفته بود، لابه لای سایت ها و صفحات وب میچرخیدم که چشمم به تبلیغات جالب دیوار افتاد، تا اون موقع فکر میکردم فقط جنس دسته دو و کارکرده رو میشه از دیوار خرید اما در کمال تعجب آگهی های خیلی از همکارامو دیدم که معلوم بود از چند ماه گذشته ثبت شده بود، به فکر فعالیت در دیوار افتادم و تبلیغاتمو شروع کردم و خیلی زود از سراسر ایران مشتری جذب کردم.

بعد از چهار ماه بدون اجاره ی مغازه، به درآمد منطقی و مورد نظرم رسیدم و تونستم تمام بدهی های قبلیمو تسویه کنم.حالا مغازه ی من فقط آگهی منه و تنها هزینه ی من برای مغازه، همون ارتقا آگهیه.

قطعا دیوار بود که در کسب و کار، تکیه گاه من شد و به من عمر دوباره بخشید، هیچوقت این لطف رو فراموش نمی کنم.


نه سالگیت مبارک دیوارجان.




09013010057

09013010057علی دهقانی، یزد یزد

دیوارکسب و کارنه سالگیشروعی دوبارهکرونا
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید