در مقالهی "حل تعارض سازمانی با استفاده از بازیها" از مزایا و روش کار بازیها برای حل تعارض در سازمان نوشتم و حالا در این نوشته میخواهم چند بازی سازمانی برای حل تعارض را به شما آموزش بدهم:
یک توضیح کلی
در تمامی این بازیهای سازمانی برد و باخت اهمیتی ندارد و مهمترین بخش هر بازی بحث و گفتگویی است که بعد از انجام بازی در گروه شکل میگیرد و نقش گرداننده در آموزنده نگهداشتن بحث و افزودن نکات مهم و تاکید کردن بر نتیجهگیریها بسیار اهمیت دارد. این بازیها مشتی نمونهی خروار از میان هزاران بازی سازمانی موجود انتخاب شدهاند و ممکن است برای نیاز شما مناسب نباشند و صرفا جهت آشنایی به عنوان مثال مطرح میشوند. توصیه میکنم برای یافتن بازیهای مورد نیاز سازمان خودتان با یک متخصص بازیهای سازمانی مشورت کنید. (من یکی از آنها را به روشنی آینه میشناسم :) .)
هیچی هرچی همهچی:
هدف: درک تعارض
مناسب برای گروههایی با هر تعداد افراد
ایدهی بازی: در این بازی میخواهیم کمی از تفاوتهای گفتوگو و بحث آگاه شویم، تا درک درستی از علتهای به وجود آمدن تعارض و چرایی ایجاد آن پیدا کنیم
روش بازی: افراد را دو به دو روبروی هم قرار دهید هر دو نفر یک بازی را تشکیل میدهند. مثل بازی سنگ کاغذ قیچی هر بازیکن دستش را جلو میآورد و هر دو بازیکن همزمان با هم میگویند: "هیچی، هرچی، همهچی." و بعد از آن یک کلمهی دلخواه که به ذهنشان میرسد را بلند فریاد میزنند. مثلا بازیکن اول گفته صندلی و بازیکن دوم گفته کباب. حالا در دو دقیقه بازیکنان باید با هم بحث کنند و از این دفاع کنند که چرا کلمهی خودشان از کلمهی بازیکن مقابل بهتر است. و در این بحث از هر نوع استدلال منطقی و یا مغالطهها استفاده میکنند. پس از اتمام زمان، کمی سکوت میکنیم و به منطقیترین استدلالی که در ای نبحث گفته شده فکر میکنیم. بهتر است در این فاصله، کمی برای همکاران از تفاوتهای گفت و گو و بحت و جدل توضیح دهیم و از آنان بخواهیم نمونههای آن را در بحث خود دنبال کنند. حالا در دو دقیقهی آینده دو بازیکن باید با هم استدلالی منطقی و مورد قبول هر دو طرف پیدا کنند که توضیح میدهد کدام یک از کلمات از دیگری بهتر است. اگر استدلال مشترک دو بازیکن بقیهی اعضای گروه را قانع کند گروه امتیاز این بازی را کسب میکند.
انجامش بده:
هدف: ارتباط موثر
مناسب برای گروههایی با هر تعداد افراد
ایدهی بازی: در این بازی میخواهیم به اهمیت زبان بدن و ارتباطات غیر کلامی آگاه شویم.
روش بازی: چند داوطلب از میان جمع انتخاب کنید و به آنان از لیست کلمات این بازی یکی را بگویید و از او بخواهید این کلمه را با پانتومیم اجرا کند.( بازیکن نباید مفهوم را به حروف و کلمات تقطیع کند و باید آن حالت را به خود بگیرد.) همزمان از تمامی داوطلبان بخواهید که این کار را انجام دهند و از باقی بازیکنان بخواهید حدس خود را دربارهی کلمهی هر یک از داوطلبان بنویسند. پس از چند دقیقه بازی را متوقف کنید و از بازیکنان بخواهید جوابهای خود را برای هر داوطلب بگویند و ترجیحا پاسخهای متفاوت و جذاب را یادداشت کنید یا روی آن تاکید کنید. (مثلا برای داوطلبی که "نگاه کردن به ساعت" را اجرا کرده افراد جوابهایی مثل: انتظار - حوصله س رفتن - عجله داشتن و غیره را مینویسند که این پاسخها پیامهایی است که این کار به مخاطب ما میدهد.) به واسطهی کلمات و موضوعات خاص این بازی پس از مشخص شدن کلماتی که داوطلبان اجرا میکردند خود به خود بحث و فضا به سمت اهمیت زبان بدن و انتقال مفاهیم از حالات صورت و بدن خواهد رفت. بگذارید بازیکنان آزادانه نظر بدهند و بحث را به سمت نشان دادن اهمیت پیامی که با رفتارمان منتقل میکنیم ببرید.
لیست کلماتی که داوطلبین اجرا میکنند: دست به سینه بودن - با انگشت روی میز ریتم گرفتن - یک دست را زیر چانه زدن - هر دو دست را زیر چانه زدن - خمیازه کشیدن - نگاه کردن به ساعت - نگاه کردن به اطراف اتاق. نشستن روی صندلی و قرار دادن آرنج ها روی ران ها -گذاشتن کف دست ها پشت گردن - کش و قوس دادن به خود ...
اشتراک، افتراق، خصیصه:
هدف: درک تنوع ارزشها
برای گروههای تا ۸ نفر
ایدهی بازی: در این بازی میخواهیم بر اشتراکها و تفاوتهای هر بازیکن با همکارانش تاکید کنیم و نشان بدهیم چگونه هر کدام از همکاران با وجود تفاوتها و خصیصههای مختص به خودشان در نهایت انسانهایی مشابه و همراستا با سایر هم تیمیها هستند.
روش بازی: همکاران را به گروههای ۵ تا ۸ نفره تقسیم کنید و به هر گروه یک کاغذ و قلم بدهید. در ۵ دقیقهی آینده اعضای هر گروه باید جملاتی دربارهی تیم خود بنویسند که با "همهی ما ..." شروع میشود. این جملات باید درخصوص ویژگیهای افراد باشد مثل ویژگیهای اخلاقی، ظاهری، مالی، توانایی، کاری و آن جمله باید حتما دربارهی همهی افراد تیم صادق باشد. (همهی ما ایرانی هستیم. همهی ما موهای مشکی داریم، همهی ما مجرد هستیم. همهی ما در این شرکت کار میکنیم و ...) پس از پایان ۵ دقیقه از هر تیم بخواهی تعداد جملات خود را با سایر تیمها مقایسه کنند و جملات خود را بلند برای همه بخوانند. بحث و گفتگو درباره جملت مشترک تیمها و جملاتی که هر تیم میتوانسته بنویسد و ننوشته مفید است. حالا ۵ دقیقهی دیگر به هر تیم زمان بدهید تا جملاتی بنویسند که با "هیچ کدام ما..." آغاز شوند. هر تیم باید گذارههایی را پیدا کند که هیچ دو نفری در آن مشترک نیستند. (گزارهها باید جزئی و معنا دار باشد و محال نباشد) برای مثال "هیچکدام ما مریخی نیستیم" گزارهای بی معناست اما "هیچ کدام ما اتوموبیلهای یکسانی نداریم" معنا دار است. تیمها باید ویژگیهای متفاوت خود را با هم مطرح کنند که ممکن بود در همین جهان اشتراک هم داشته باشند. حالا دوباره تیمها گزارههای خود را میخوانند و بحث و گفتوگو مفید است. حالا در ۵ دقیقهی آخر بازی از هر تیم بخواهید که گزارههایی بنویسند که با "فقط فلانی... " شروع میشود. این گزارهها نیز باید معنادار و جزئی و ممکن باشند و برای هر کدام از اعضای گروه حداقل یک جمله نوشته شود. مثلا "فقط سعید دو بچه دارد." یا "فقط فرزانه برنامهنویس است." یا "فقط سوگل اهل اصفهان است." پس از پایان زمان برای بار سوم گزارهها را میشنویم و درباره خاص و یکتا بودن هر نفر در تیم و اهمیت ویژگیهای یکتای هر فرد گفتوگو میکنیم.
اگر مقالهی قبلی را خوانده باشید میدانید که بازیهای سازمانی برای حل تعارض از طریق ۷ روش مداخلهمیکنند. در این مقاله من ۳ بازی را مثال زدم که هر یک از این بازیها بر یکی از آن مفاهیم کلیدی تاکید داشتند.(درک تعارض - ارتباط موثر - تنوع ارزشها) در مقالهی بعدی چهار بازی دیگر با تاکید بر مفاهیم کلیدی باقیمانده (ساختن اعتماد - ایجاد پرسپکتسو - ارتقای هوش هیجانی) را معرفی خواهمکرد.
بازیکردن و بازیگوشی را فراموش نکنید. همیشه به بازی